شاهنامه همیشه آخرش خوش نیست؛ با پایان ساخت برج "شاهنامه" در حریم میدان فردوسی، خاطره 52 ساله مردم تهران دست و پا می زند تا از میان ساختمان ها، سر بلند کند.
به گزارش صراط نیوز به نقل از فارس، "فردوسی" این بار در هماورد چندین ساله اش با "شاهنامه" طعم شکست را چشید، مجسمه 52 ساله فردوسی در میدان خاطره های مردم تهران، اگر چه در هر دوره ای چشم بر ناملایماتی چون "شکسته شدن انگشت و قطع سر" و مرمت با رنگ های ساختمانی"
می بست و دوباره با امید به افق روبرو می نگریست اما این بار دیگر افقی در روبروی چشمانش نیست.
در این سالها که هر روز برج "شاهنامه" درست در ضلع جنوب غربی میدان یعنی همان زاویه نگاه فردوسی، قد علم می کرد، سو سوی چشمانش از لابلای تیرآهن ها و آجرهای برج پیدا بود، اما برج شاهنامه ساخته شد و دیگر اثری از امتداد نگاه "فردوسی" در میدان نیست.
برج شاهنامه سالهاست که نبش یک پهنه فرهنگی در حال ساخت است، برجی که نه ضوابط میراث فرهنگی را رعایت کرده و نه ضوابط شهرسازی را. حتی انتقادات به نماد فراماسونری که در بالای این برج به چشم می خورد هم بی جواب ماند و این برج به بهره برداری رسید.
--------------------------------------
اگر میدان فردوسی ثبت می شد!
--------------------------------------
امروز عده ای فغان دارند که اگر میدان فردوسی به وقتش در فهرست آثار تاریخی ملی به ثبت می رسید امروز برجی به یک باره در حریمش سبز نمی شد. سید مسعود علویان صدر؛ معاون حفظ و احیای آثار تاریخی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در این باره معتقد است: "این میدان، تاریخی نیست که ثبت شود، مگر برای حفظ تمام مکان ها سازمان میراث فرهنگی باید آنها را ثبت کند؟"
البته با یادآوری اظهارات موسی قربانی؛ یکی از نمایندگان مجلس که گفته است "سازمان میراث فرهنگی، کم مانده کره زمین را هم ثبت کند چون از همه تاریخی تر است" معاون سازمان میراث فرهنگی آنچنان بی راه، هم نگفته است.
از سوی دیگر نباید مواجهه برخی از دستگاه ها با آثار میراث فرهنگی ثبت شده را هم نادیده گرفت، 35 پرونده ای که در دیوان عدالت اداری حکم خروج آنها از فهرست میراث فرهنگی ثبت شده ملی، صادر شد، هنوز فراموش نشده است.
-----------------------------------------------
ساخت شهری مرتفع با نمادهایی مدفون
-----------------------------------------------
شکی نیست که مسئولان شهری طبق گفته هایشان، شهر را مسطح نمی خواهند و با افزایش جمعیت به سمت توسعه ارتفاع حرکت می کنند اما به واقع، منظر شهری و زیباسازی چه جایگاهی در این تصمیم گیری ها دارد، تکلیف یکپارچگی و انسجام در بافت شهری چه می شود؟ در کدام شهر الگوی شهرسازی در دنیا در یکی از مهم ترین میادین شهر، یک برج که تنها از دو طرف، نما دارد در کنار ساختمان های دو طبقه و سه طبقه قرار می گیرد؟
میدان فردوسی تهران اگر چه از نظر حامیان میراث فرهنگی، یک نماد و نشانه شهری معاصر خوانده می شود و قابلیت ثبت ندارد اما به گفته سید مسعود علویان صدر؛ معاون سازمان میراث فرهنگی "این میدان در خاطره مردم ثبت شده است، میدانی که با مجسمه و جداره های میدان که همان ساختمان ها هستند قابل تعریف است."
هر روز بر تعداد این ساختمان های سر به فلک کشیده در پایتختی که دیگر صنعتی شده است اضافه می شود اما کسی به داد نمادهایی که دیگر از سن رشد و قد کشیدنشان گذشته است، نمی رسد.
نمادهایی که میراث فرهنگی آن را از جنس خود نمی داند و توسعه شهری هم در لابلای آهن ها و آجرها آنها را گم کرده است.
-------------------------------------------------------------------------------
نوشدارو بعد مرگ سهراب / دیگر در خیابان فردوسی مجوز نمی دهیم
-------------------------------------------------------------------------------
محمد ابراهیم لاریجانی؛ مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران به صدور مجوزها برای ساخت برج شاهنامه در سالهای قبل اشاره می کند و می گوید: مجوزهای ساخت این برج برای امروز و دیروز نیست.
به گفته وی خیابان فردوسی در طرح تفصیلی شهر تهران بعنوان یک پهته فرهنگی در نظر گرفته شده که از میدان فردوسی آغاز و تا میدان امام خمینی (ره) ادامه می یابد. پس برج سر به فلک کشیده در میدان فردوسی در نبش یک پهنه فرهنگی است که برای ساخت و ساز باید ضوابط میراث فرهنگی را رعایت می کرد اما متأسفانه سالهای قبل مجوزها را دریافت کرده بود.
مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران تأکید می کند: در حال حاضر درخواست های بسیاری از سوی مالکان ساختمان های موجود در خیابان فردوسی داریم که می خواهند بکوبند و برج بسازند اما ما موافقت نمی کنیم، این موضوع را به کمیسیون ماده 5 شهرداری هم اعلام کرده ایم که ساختمان های جدید باید حداقل همسطح بافت قدیم ساخته شوند چون یک پهنه فرهنگی است.
به گفته لاریجانی، میراث فرهنگی مجوز برج سازی در پهنه های فرهنگی را نمی دهد، شاید نهایتاً با یک طبقه ارفاقی در خیابان فردوسی موافقت کنیم که آن هم باید نمای بنا بر اساس الگوهای معماری این خیابان یعنی شبیه ساختمان بانک ملی، وزارت خارجه یا بانک مرکزی باشد و نمای سنتی ایرانی اسلامی داشته باشد و یک طبقه از ساختمان را هم به امور فرهنگی اختصاص دهند، در غیر این صورت با هیچ افزایش ارتفاعی موافقت نمی کنیم.
مجسمه 3 متری فردوسی که توسط استاد ابوالحسن صدیقی ساخته و 17 خرداد 1338 توسط فریدون صدیقی پسر استاد در مهمترین میدان تهران نصب شد این روزها در میان لابلای ساختمان های بلند مرتبه اطراف دیگر نمایی ندارد.
جدا از اینکه میراث فرهنگی یا مدیریت شهری کدام یک پای مجوزهای برج سازان در مکان های فرهنگی و تاریخی را امضا می کنند که این گونه رشدی قارچ گونه در این کلان شهر یافته اند، باید کمی جدی تر برای حفظ نماها و نشانه های خاطره ساز مردم در شهر تلاش کرد.