شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۲ دی ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۴

شاعر"صد دانه یاقوت": من نوستالژی سه نسل را نفروخته‌ام!

مصطفی رحماندوست با بیان چگونگی سروده شدن شعر "صد دانه یاقوت" می‌گوید: من نوستالژی سه نسل این مردم را نفروخته‌ام.
کد خبر : ۳۴۳۱۹۷
صراط: مصطفی رحماندوست با بیان چگونگی سروده شدن شعر "صد دانه یاقوت" می‌گوید: من نوستالژی سه نسل این مردم را نفروخته‌ام.

انگار همین دیروز بود که کلاس دوم دبستان بودیم و زنگ‌های فارسی را زندگی می‌کردیم. کتاب فارسی‌ تنها یک کتاب نبود؛ یک خانه و مدرسه بود و برگ‌برگ صفحه‌هایش پدر، مادر و معلم بودند. مانند یک "چراغ‌راهنما" یادمان داد که مثل "چوپان دروغ‌گو" دروغ نگوییم، مثل "کوکب خانم" مهمان‌نواز باشیم، همچون "کبری" درست تصمیم بگیریم و مانند "زاغ" فریب چرب‌زبانی "روباه‌"ها را نخوریم.

یاد گرفتیم "کتاب خوب" است و باید "میهن خویش را کنیم آباد" و در میان همه این‌ها "اناری" بود که پند و نصیحت، باید و نباید و نفی و نهی‌ نداشت و شیرینی دانه‌دانه یاقوت‌هایش به دل می‌نشست. "انار" همان یار دبستانی بود.

مصطفی رحماندوست، خالق نوستالژی‌های سه نسل، شاعر شعر معروف "انار" یا همان "صد دانه یاقوت" با حضور در دفتر ایسنا، منطقه خلیج‌ فارس، پاسخ‌گوی سؤال‌های خبرنگار این رسانه بود.

"صد دانه یاقوت" شعر جبهه است

رحماندوست با بیان این‌که "صد دانه یاقوت" شعر جبهه است، اظهار کرد: در اوایل جنگ که هنوز سپاه تشکیل نشده بود، عضو گروه‌های نامنظم شهید چمران شدم. در یکی از عملیات‌ها جایی گیر کردیم و  بی‌سیم زدند که در دیدرس دشمن هستید و نباید تکان بخورید. این سکوت بیش از ۳۰ ساعت طول کشید.

او ادامه داد: گرسنه و تشنه بودیم و وضعیت بدی داشتیم و وقتی از دیدرس دشمن خارج شدیم حتی توان برگشتن نداشتیم به همین دلیل برای‌مان آب، نان و ماست چکیده فرستادند تا رمق پیدا کنیم و وقتی جعبه نان و ماست را باز کردند چند انار هم بود. همه شروع به خوردن نان و ماست کردند و من که خواستم باادب باشم به سراغ انارها رفتم و یک انار را که باز کردم و دانه‌هایش بیرون آمد یاد گردنبند مرحوم مادرم افتادم که یاقوت داشت و با خود گفتم "وای چقدر یاقوت" و این مقدمه‌ای برای سرودن شعر "صد دانه یاقوت" شد.

من نوستالژی سه نسل این مردم را نفروخته‌ام

این شاعر پیشکسوت کودکان با بیان این‌که نوستالژی سه نسل را دزدیده‌اند، گفت: امروز پدربزرگ، فرزند و نوه در خواندن "انار" مشترک هستند و مخابرات با راه‌اندازی سیستمی اینترنتی به نام "صد دانه یاقوت"  و سوءاستفاده از نام این شعر، به تبلیغاتی گسترده در سراسر ایران اقدام کرده است و حتی روی قبض تلفن‌ هم آن را چاپ می‌کند.

شاعر "صد دانه یاقوت" با بیان این‌که "مردم فکر می‌کنند من پول گرفته‌ام و نوستالژی سه نسلی‌شان را فروخته‌ام اما کاملاً از این موضوع بی‌خبر بوده‌ام" اضافه کرد: در حال شکایت از مخابرات هستم و نارضایتی شدید خودم را اعلام می‌کنم چراکه این کار دزدی و احترام نگذاشتن به مالکیت معنوی افراد است.

یکی از بهترین خاطره‌هایم

مصطفی رحماندوست در بیان خاطره‌ای از واکنش مردم نسبت به شعر "صد دانه یاقوت" گفت: چند سال پیش به روستایی در سیستان و بلوچستان رفته بودم که ۱۸ خانوار کپرنشین در آن زندگی می‌کردند و درحالی‌که برای پذیرایی در یکی از این کپرها نشسته بودیم تعدادی کودک گفتند می‌خواهیم برای‌تان سرود بخوانیم.

او ادامه داد: چوبی را در زمین کوبیده بودند و بالای آن یک کپه گل گذاشته بودند که مثلاً میکروفون است. چند کودک آمدند و خیلی جدی رفتند پشت آن به‌اصطلاح میکروفون و شروع به خواندن "صد دانه یاقوت" کردند. وقتی تمام شد شروع کردند به  خندیدن. این اجرا آن‌قدر به من چسبید که به یکی از بهترین خاطره‌هایم تبدیل شد.

این شعر کودک است که من را انتخاب کرده

رحماندوست در بخش دیگری از این گفت‌وگو با بیان این‌که کار برای کودکان انتخابش نبوده است، اظهار کرد: در واقع این شعر کودک است که من را انتخاب کرده و راه گریزی از آن ندارم.

او همچنین درباره جایگاه شعر کودک در ادبیات امروز ایران بیان کرد: قبل از انقلاب تعداد شاعران شعر کودک یک یا دو نفر بود که البته به‌صورت تخصصی و تنها شعر کودک کار نمی‌کردند و در اوایل انقلاب نیز انگشت‌شمار بودند اما در حال حاضر لااقل ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر مدعی کار شعر و ادبیات کودک هستند که اگر هرکدام سالانه‌ تنها دو کار خوب منتشر کنند، گنجینه عظیمی ایجاد می‌شود.

امروزه قصه‌گویی یک هنر بزرگ جهانی است

رحماندوست سپس درباره ضرورت قصه‌گویی برای کودکان خاطرنشان کرد: حس درونی و استدلال شهودی آدم‌ها می‌گوید قصه ضرورت زندگی کودکان است و از نظر بنده یکی از بهترین رسانه‌هایی است که می‌توان توسط آن با مخاطب ارتباط برقرار کرد و تأثیرات خوب بر آن گذاشت.

او با اشاره به این‌که قصه‌گویی تک‌رسانه‌ای است که بدون تلفیق با هنرهای دیگری چون موسیقی و تصویرسازی توانایی بسیاری در جذب مخاطب دارد، افزود: گاهی لازم می‌شود در کنار قصه، لوازم، موسیقی و تصویر جانبی داشته باشیم که آن مقوله دیگری است و دیگر قصه‌گویی نیست.

این شاعر با بیان این‌که قطعاً چندرسانه‌ای می‌تواند چند برابر یک رسانه تأثیرگذار باشد، اضافه کرد: با این‌وجود هنوز بسیاری از این تک‌رسانه‌ها، مثل قصه‌گویی، نه‌تنها تأثیرات خود را حفظ کردند بلکه بالنده‌تر شده‌اند.

رحماندوست با اشاره به این‌که اگر از قصه‌گویی سنتی مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها چشم‌پوشی کنیم امروزه قصه‌گویی یک هنر بزرگ جهانی است، بیان کرد: در جهانی که به دنبال چندرسانه‌ای شدن می‌رود چیزی به نام قصه‌گویی وجود دارد که روزبه‌روز گسترش بیشتری پیدا می‌کند و بالندگی آن تنها در خودش بوده و درگرو سیستم‌های دیگر نیست.

کودکان باید لذت مطالعه را در چهره پدر و مادر خود بینند

این شاعر و نویسنده کودکان با بیان این‌که بسیاری افراد معتقدند دلیل پایین بودن سرانه مطالعه کشور، ورود سرگرمی‌ها، تکنولوژی‌ها و رسانه‌های جدید به زندگی مردم است، اظهار کرد: در کشورهای توسعه‌یافته که این سرگرمی‌ها خیلی گسترده‌تر، قوی‌تر و جذاب‌تر از ایران ارائه می‌شوند اما این تأثیری در کاهش مطالعه مردم‌شان نداشته است.

او دلیل بی‌علاقگی کودکان به مطالعه را در بی‌برنامگی والدین دانست و افزود: اگر والدین برای ساعت تلویزیون و سرگرمی فرزندانشان زمانی را تعیین کنند ممکن است در ابتدا مقاومت کنند اما کم‌کم یاد می‌گیرند و علاقه‌مند می‌شوند.

رحماندوست با اشاره به این‌که کودکان باید لذت مطالعه را در چهره پدر و مادر خود ببینند، بیان کرد: دلیل این‌که کودکان نمازخواندن را از والدین‌شان تقلید می‌کنند این است که آرامش خواندن نماز را در چهره آن‌ها می‌بینند و به همین ترتیب اگر لذت کتاب خواندن را در چهره والدین خود ببیند همه این دستگاه‌ها را کنار گذاشته و کتاب می‌خوانند.