صراط: یکی از حواشی انتخابات سال ۹۲ حضور اسفندیار رحیممشایی برای ثبتنام در این کارزار سیاسی بود.
به گزارش نامهنیوز، در آن زمان هیچکس تصور نمیکرد که فردی مانند مشایی که مخالفتهای فراوانی با حضور وی در کابینه شده بود، با همراهی و تشویق احمدینژاد به صحنه بیاید. فردی که احمدینژاد به خاطر وی تصمیمات خاص و فراوانی گرفت.
بازی انحراف
در آن دوران بسیاری از جریانهای سیاسی که با احمدینژاد مخالف بودند ولی توانایی مقابله با او را در خود نمیدیدند، با الصاق برچسب انحرافی به مشایی و اطرافیانش تلاش کردند تا آنها را از او دور کنند ولی این گونه نشد. هر قدر فشار جریانهای سیاسی برای محدود کردن مشایی و یارانش بیشتر میشد، احمدینژاد با قدرت بیشتری از آنها دفاع و مخالفانش را از دولت حذف میکرد.
جدال ۹۲
بعد از حضور همزمان مشایی و هاشمی در انتخابات و حذف هر دو توسط شورای نگهبان این فشارها بر یار غار احمدینژاد بیشتر شد و همه میگفتند که وی به دلیل آن که رییس جریان انحرافی است، از رقابتها حذف شد. مشایی هیچگاه در رابطه با این جریان موضع خاصی نگرفت و از سوی دیگر اصولگرایان هر گاه که سعی داشتند سخنی به میان بیاورند و برای آن که خود را پایبند به انقلاب جلوه دهند، خطوط قرمز خود را فتنه و انحراف میخواندند.
ناپدید شدن مشایی
بعد از پایان دولت دهم، مشایی به شکل عجیبی خود را از رییس سابقش دور کرد و در محافلی که احمدینژاد حضور داشت دیگر اثری از اسفندیار رحیممشایی نبود. نه تنها مشایی در اطراف احمدینژاد دیده نمیشد، بلکه نزدیکانش مانند بهمن شریفزاده و ملکزاده نیز ناپدید شده بودند. این روند ادامه داشت تا این که در ختم یکی از نزدیکان احمدینژاد بار دیگر مشایی مشاهده شد. در دورانی که وی مشاهده نمیشد هرگاه از دولتمردان بهاری سراغ وی را میگرفتیم، مدعی میشدند مشایی در حال تفسیر قرآن و گذراندن امور شخصی است ولی با توجه به شعاری که وی بر زبان داشت و میگفت: «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم - موجیم که آسودگی ما عدم ماست» این ادعا قابل قبول نیست. بدون شک مشایی میدان را از حضور فیزیکی خود تهی کرده بود تا بار فشارها بر روی او و احمدینژاد برداشته شود ولی راهبری ایدئولوژیکی مشایی قابل حذف نبود.
رای استراتژیک
بدون شک اسفندیار رحیممشایی در این روزگاری که احمدینژاد از حضور در انتخابات نهی شده است و اصولگرایان نیز تا کنون به وحدت نرسیدهاند، میتواند گزینه پنهانی برای مقابله با گزینه احتمالی اعتدالیون یعنی حسن روحانی باشد. این که در برخی اخبار گفته میشود، اسفندیار رحیم مشایی در سال ۹۲ رای خود را به سبد حسن روحانی ریخته است، چندان دور از ذهن نیست؛ چرا که در آن دوران گزینههایی که وجود داشتند، به طور حتم زاویه فکری بیشتری با مشایی داشته و به دنبال حذف کامل این جریان بودند. اما رای مشایی و به طور حتم احمدینژاد و یارانش به روحانی در آن سال زمینه را برای بقای این جریان ولو در خفا فراهم ساخت تا شاید امسال بتواند یک بار دیگر شانس خود را برای حضور در عرصه انتخابات امتحان کند.
گذشته از نگاه سیاسی و ایدئولوژیک مشایی، وی طرفدارانی دارد که میتوانند انتخاباتی پر شور را برای کشور رقم بزنند و بدون شک در این بازه زمانی و بدون حضور احمدینژاد تنها کسی که بتواند مردم را پای صندوق رای بکشاند تا بین گزینههای موجود رای بهتری دهند، مشایی است.»
به گزارش نامهنیوز، در آن زمان هیچکس تصور نمیکرد که فردی مانند مشایی که مخالفتهای فراوانی با حضور وی در کابینه شده بود، با همراهی و تشویق احمدینژاد به صحنه بیاید. فردی که احمدینژاد به خاطر وی تصمیمات خاص و فراوانی گرفت.
بازی انحراف
در آن دوران بسیاری از جریانهای سیاسی که با احمدینژاد مخالف بودند ولی توانایی مقابله با او را در خود نمیدیدند، با الصاق برچسب انحرافی به مشایی و اطرافیانش تلاش کردند تا آنها را از او دور کنند ولی این گونه نشد. هر قدر فشار جریانهای سیاسی برای محدود کردن مشایی و یارانش بیشتر میشد، احمدینژاد با قدرت بیشتری از آنها دفاع و مخالفانش را از دولت حذف میکرد.
جدال ۹۲
بعد از حضور همزمان مشایی و هاشمی در انتخابات و حذف هر دو توسط شورای نگهبان این فشارها بر یار غار احمدینژاد بیشتر شد و همه میگفتند که وی به دلیل آن که رییس جریان انحرافی است، از رقابتها حذف شد. مشایی هیچگاه در رابطه با این جریان موضع خاصی نگرفت و از سوی دیگر اصولگرایان هر گاه که سعی داشتند سخنی به میان بیاورند و برای آن که خود را پایبند به انقلاب جلوه دهند، خطوط قرمز خود را فتنه و انحراف میخواندند.
ناپدید شدن مشایی
بعد از پایان دولت دهم، مشایی به شکل عجیبی خود را از رییس سابقش دور کرد و در محافلی که احمدینژاد حضور داشت دیگر اثری از اسفندیار رحیممشایی نبود. نه تنها مشایی در اطراف احمدینژاد دیده نمیشد، بلکه نزدیکانش مانند بهمن شریفزاده و ملکزاده نیز ناپدید شده بودند. این روند ادامه داشت تا این که در ختم یکی از نزدیکان احمدینژاد بار دیگر مشایی مشاهده شد. در دورانی که وی مشاهده نمیشد هرگاه از دولتمردان بهاری سراغ وی را میگرفتیم، مدعی میشدند مشایی در حال تفسیر قرآن و گذراندن امور شخصی است ولی با توجه به شعاری که وی بر زبان داشت و میگفت: «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم - موجیم که آسودگی ما عدم ماست» این ادعا قابل قبول نیست. بدون شک مشایی میدان را از حضور فیزیکی خود تهی کرده بود تا بار فشارها بر روی او و احمدینژاد برداشته شود ولی راهبری ایدئولوژیکی مشایی قابل حذف نبود.
رای استراتژیک
بدون شک اسفندیار رحیممشایی در این روزگاری که احمدینژاد از حضور در انتخابات نهی شده است و اصولگرایان نیز تا کنون به وحدت نرسیدهاند، میتواند گزینه پنهانی برای مقابله با گزینه احتمالی اعتدالیون یعنی حسن روحانی باشد. این که در برخی اخبار گفته میشود، اسفندیار رحیم مشایی در سال ۹۲ رای خود را به سبد حسن روحانی ریخته است، چندان دور از ذهن نیست؛ چرا که در آن دوران گزینههایی که وجود داشتند، به طور حتم زاویه فکری بیشتری با مشایی داشته و به دنبال حذف کامل این جریان بودند. اما رای مشایی و به طور حتم احمدینژاد و یارانش به روحانی در آن سال زمینه را برای بقای این جریان ولو در خفا فراهم ساخت تا شاید امسال بتواند یک بار دیگر شانس خود را برای حضور در عرصه انتخابات امتحان کند.
گذشته از نگاه سیاسی و ایدئولوژیک مشایی، وی طرفدارانی دارد که میتوانند انتخاباتی پر شور را برای کشور رقم بزنند و بدون شک در این بازه زمانی و بدون حضور احمدینژاد تنها کسی که بتواند مردم را پای صندوق رای بکشاند تا بین گزینههای موجود رای بهتری دهند، مشایی است.»