جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۷

روایت خواندنی از آرزوی گمشده بانویی که محقق شد

بانوی گلستانی توانست شعار خواستن توانستن است را به زیبایی تحقق بخشد و در سن 33 سالگی و بعد از 9 بار شرکت در کنکور به آرزوی دیرینه‎اش که شغل پرستاری بود، دست یابد.
کد خبر : ۳۳۳۴۰۴

صراط: بانوی گلستانی توانست شعار خواستن توانستن است را به زیبایی تحقق بخشد و در سن 33 سالگی و بعد از 9 بار شرکت در کنکور به آرزوی دیرینه‎اش که شغل پرستاری بود، دست یابد.

به گزارش فارس از گرگان، انسان یک موجود کمال‎جو است؛ همانطور که خداوند آسمان و زمین را برای انسان مسخر ساخت این انتظار می‎رود که انسان با وجود این امکانات مراتب کمال را به طور صعودی طی کند و بیش از پیش بر موفقیت‎های مادی و معنوی خود بیفزاید.

در واقع انسان باید با رعایت پارامترهای لازم و به کار بستن آنها و همچنین توکل به خداوند و تلاش و پشتکار فراوان در مسیر تحقق خواسته‎هایش گام بردارد.

صدیقه رنجبر متولد سال 1358 و اهل شهرستان کردکوی است. او را می‎توان یکی از بانوان پرتلاشی دانست که توانست شعار «خواستن توانستن است» را به زیبایی هر چه تمام‎تر تحقق بخشد.

وی که از همان ابتدا رؤیای پرستار شدن را در ذهن می‎پروراند، شرایط بر خلاف خواسته‎ها و علاقه‎اش پیش رفت و او در رشته‎ای دیگر به ادامه تحصیل پرداخت؛ تحصیل در رشته‎ای غیر از علاقه و خواسته‎اش وی را قانع نکرد و او 12 سال بعد از کنکور اول در سن 33 سالگی در رشته پرستاری پذیرفته شد که به گفته خودش به آرزوی گمشده‎اش دست یافت و در حال حاضر دانشجوی ترم هشتم پرستاری است.

خبرنگار ما  گفت‎وگویی را با این بانوی موفق و پرتلاش که ورودش به رشته پرستاری روایت جالبی دارد، اختصاص داده که توجه به آن خالی از لطف نخواهد بود.

 از ورودتان به دنیای پرستاری برایمان بگویید؟ چطور در 33 سالگی تصمیم به تحصیل در رشته پرستاری گرفتید؟

رنجبر: حکایت عجیبی دارد. دوران متوسطه را در رشته علوم تجربی با امید قبولی در رشته پرستاری گذراندم بالاخره در سال 1379 در کنکور شرکت کردم اما بر خلاف انتظارم در رشته کارشناسی دبیری پذیرفته شدم. علاقه‎ای به این رشته نداشتم اما چون در آن زمان ازدواج کرده بودم و یک فرزند کوچک داشتم امکان تحصیل در استان دیگر و همچنین انتخاب رشته دیگر را نداشتم این چنین شد که از رشته‎های بهتری که در استان‎های دیگر بود، گذشتم و در رشته‎ای‎ که هیچ علاقه‎ای به آن نداشتم، تحصیل کردم.

 پس بالاخره در این رشته تحصیل کردید، بعد از فارغ‎التحصیلی به این رشته علاقه‎مند نشدید و یا جایی مشغول به کار نشده بودید؟

رنجبر: نه تنها به این رشته علاقه‎مند نشدم بلکه همیشه فکر می‎کردم گمشده‎ای در زندگی‎ام وجود دارد که همان تحصیل در رشته پرستاری است؛ البته بعد از فارغ‎التحصیلی پیگیر استخدام در رشته کارشناسی دبیری شدم اما در آن زمان اشتغال به کار برای این رشته در استان گلستان امکان‎پذیر نبود با اینکه از سال 1382 تا سال 1384 جویای کار بودم اما موفق نشدم.

 بعد از اینکه از استخدام ناامید شدید و همینطور با وجود اینکه دغدغه پرستار شدن داشتید چه تصمیمی گرفتید؟

رنجبر: اواخر سال 1386-1385 بود که پیشنهاد همکاری در یک طرح تحقیقاتی که از سوی دانشگاه علوم پزشکی اجرا می‎شد،  مطرح شد که این کار در بخش آنژیوگرافی و برای آمارگیری از بیماران‎ قلبی در بیمارستان امیرالمؤمنین (ع) کردکوی بود که رشته تحصیلی در این کار اهمیتی نداشت.

پس از مشغول شدن در این کار بسیار به آن علاقمند شدم تا اینکه با پایان کار تحقیقاتی در بیمارستان در سال 1390-1389 از ادامه کارم در این بخش به دلیل مرتبط نبودن با رشته‎ام مخالفت کردند طوری‎که اصرارها، سابقه کاری و تجربه‎ام نیز نتوانست مانع تصمیم آنها شود.

 بعد از مخالفت بیمارستان با ادامه همکاری شما چه تصمیمی گرفتید؟

رنجبر: علاقه زیادی به کارم داشتم از طرفی اهل درس خواندن نبودم  ولی به رشته اولیه‎ام علاقه‎ای نداشته و همیشه برای گمشده‎ زندگی‎ام که پرستاری بود تلاش می‎کردم و هیچ‎گاه ناامید نشدم. بعد از مخالفت با ادامه همکاری بنده در بیمارستان چاره کار را شرکت در کنکور و قبولی در رشته پرستاری دانستم. بعد از این مسائل در سال 1390 در کنکور شرکت کردم و در رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه دولتی کرمان پذیرفته شدم. اما این هدفم نبود در کنکور سال بعدی (1391) نیز که برای نهمین بار در کنکور شرکت می‎کردم باز هم در پرستاری پذیرفته نشدم اما در رشته زیست‎شناسی در دانشگاه روزانه گرگان قبول شدم. از طرفی همان سال در کنکور دانشگاه آزاد هم شرکت کرده بودم.

 وقتی برای دومین بار در دانشگاه روزانه ولی رشته‎ای غیر از پرستاری پذیرفته شدید، وسوسه نشدید که همین رشته را ادامه بدهید و قید پرستاری را بزنید؟

رنجبر: درسته همینطور بود، با توجه به نزدیکی زیست‎شناسی به علوم تجربی و تا حدودی به رشته پرستاری در این فکر بودم که در رشته زیست‎شناسی ادامه تحصیل بدهم. اما به دلیل بیماری پدرم به تهران رفتم که در طی 30 الی 40 روزی که پیگیر درمان ایشان بودم پدرم را از دست دادم. غم از دست دادن پدر و وضعیت روحی نامناسب باعث شد با بازگشایی دانشگاه نیز نتوانم در کلاس درس حضور پیدا کنم. تا اینکه بعد از چهلم پدر نتیجه دانشگاه آزاد رسیده بود و من در رشته پرستاری پذیرفته شدم. این چنین شد که پرستاری را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم.

 پس بالاخره به آرزوی خود رسیدید، در حال حاضر اوضاع تحصیلی شما چگونه است جزو دانشجویان ممتاز هستید یا نه؟

رنجبر: به لطف خداوند درسم خوب است؛ البته در ترم اول به دلیل درگذشت پدر وضعیت روحی مناسبی نداشتم از طرفی کمی هم مضطرب بودم ولی به دلیل علاقه فراوانم به این رشته خودم را به کلاس‎ها می‎رساندم.  اما در ترم‎های بعدی همیشه جزو رتبه‎های اول تا سوم کلاس بودم؛ در حالت کلی با توجه به سن و شرایطی که داشتم اوضاع تحصیلی‎ام بسیار خوب بود؛ درحال حاضر نیز دانشجوی ترم هشتم هستم و بهمن‎ماه سال جاری فارغ‎التحصیل می‎شوم.

 شما فرمودید برای نهمین بار در کنکور شرکت می‎کردید از شرکت در کنکور و شکست‎های پیاپی خسته و یا ناامید نمی‎شدید؟

رنجبر:  9 بار در کنکور شرکت کردم البته خیلی اهل درس خواندن نبودم اما چون پرستار شدن هدفم بود طوری‎که تبدیل به فردی شده بودم که یک گمشده‎ مهمی در زندگی دارد از این رو ناامید نمی‎شدم و مشتاقانه برای رسیدن به آرزوی دیرینه‎ام تلاش می‎کردم.

* رمز موفقیتم در ناامید نشدن بود

 رمز موفقیت خود را در چه چیزی می‎دانید؟

رنجبر: رمز موفقیتم را در عدم ناامیدی می‎دانم؛ بنده فکر می‎کنم هر کسی در هر زمانی و در هر رده سنی که هدفی برخاسته از روح، جان و باورهای خود داشته باشد هیچ‎گاه برای رسیدن به آن هدف دیر نخواهد شد. من قبل از 20 سالگی ازدواج کردم اما از روزی که متوجه علاقه‎ام به این شغل شدم همیشه تلاش کرده و برای تحقق خواسته‎ام ناامید نشدم. از طرفی تحصیل در این رشته مورد علاقه پدرم بود ایشان همیشه در دوران حیات بنده را برای این کار تشویق می‎کردند که به لطف خداوند با توصیه‎های پدر و با پشتکار و تلاش‎های خودم به هدفی که داشتم، رسیدم.

 به نظر شما یک پرستار نمونه باید چه ویژگی‎هایی داشته باشد؟

رنجبر: به نظرم نخستین رکن پرستاری در احساس همدردی و دلسوزی با بیمار و خانواده بیمار است. در واقع پرستار باید خود را جای بیمار و خانواده او قرار دهد تا بهتر بتواند در درد و رنج آنها شریک شود؛ در عین حال یک پرستار هیچ‎گاه در عمل به وظایف خود کوتاهی نکند تا با رسیدگی تمام و کمال به امورات بیماران و جلب رضایت آنها به تعهدات و وجدان کاری خود جامه عمل بپوشاند.

 هیچ وقت فکر نمی‎کنید که الآن برای ادامه تحصیل کمی دیر شده و باید کمی زودتر اقدام می‎کردید و یا احساس خستگی نمی‎کنید؟

رنجبر: اصلاً احساس خستگی نمی‎کنم، چون انسان همیشه و به طور مداوم نیاز به آموزش دارد طوری‎که هر چقدر بار عقلی انسان افزایش یابد باز هم نیاز به تغذیه بیشتری دارد از این رو می‎توان گفت علم‎آموزی نقطه پایان ندارد؛ اگر چه گاهی اوقات احساس می‎کنم اگر قبلاً برای تحصیل در این رشته اقدام می‎کردم بهتر بود اما این به معنای ناامیدی و یا خستگی برای ادامه تحصیل در این سن نبوده است.

*جوانان قدردان وقت باشند/ ضرورت انتخاب رشته درست و آگاهانه

 چه توصیه‎ای به جوانان دارید؟

رنجبر: شرایط حال حاضر آموزش عالی کشور با دوران ما که در سال‎ 1376 در کنکور شرکت کردیم تغییرات رو به رشد بسیاری داشته است زیرا ما در آن زمان با محدودیت‎هایی مواجه بودیم به عنوان مثال نه تنها در شهر خود بلکه در شهرهای اطراف نیز دانشگاه وجود نداشت در حالی‎که امروز شرایط مساعدی حاکم شده است. از سوی دیگر جوانان آگاه باشند که رشته تحصیلی یک نیاز است که در صورت انتخاب درست می‎تواند انسان را به جایگاه مورد نظر ارتقاء دهد در عین حال که انتخاب درست و بر اساس علاقمندی و استعداد نه تنها خستگی به همراه ندارد بلکه با گذشت زمان عزم و اراده انسان را بیشتر و به هدف نزدیک‎تر می‎کند.

به جوانان توصیه می‎کنم قدردان زمان باشند و بدانند عمر انسان برگشت‎پذیر نیست و با انتخاب و برنامه‎ریزی درست در سنین جوانی انرژی و انگیزه بیشتری برای رسیدن به هدف خواهند داشت.

نکته پایانی...

رنجبر: دستیابی به هدفم در درجه نخست از لطف و عنایت خداوند بوده اما در کنار آن یادآوری امیدها و تشویق‎های پدر در دوران حیاتش، حمایت‎ها و صبوری همسرم، مادرم و سایر اعضای خانواده‎ام در رسیدن به آرزوی گمشده‎ام، بی‎تأثیر نبوده و از همه آنها که با همراهی خود در این سال‎ها بار مشکلاتم را به دوش کشیده‎اند، سپاسگزارم.

برچسب ها: رنجبر کنکور صراط