پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۶

مسئول این فساد آبی‌رنگ کیست؟

وقتی کلمه فساد را به کار می‌بریم فوری ذهن ما متوجه کلاهبرداری و اختلاس و رشوه به معنای رایج می‌شود که درست هم هست؛
کد خبر : ۳۳۰۳۵۱
صراط: وقتی کلمه فساد را به کار می‌بریم فوری ذهن ما متوجه کلاهبرداری و اختلاس و رشوه به معنای رایج می‌شود که درست هم هست؛ ولی نوع دیگری از کلاهبرداری و اختلاس یا رشوه داریم که کمتر توجه ما را جلب می‌کند، در عین‌ حال که همیشه و در همه لحظات جلوی چشم ماست ولی آن را پدیده‌ای طبیعی می‌دانیم؛ در حالی که در یک جامعه توسعه‌یافته حساسیت به این نوع کلاهبرداری و اتلاف منابع کشور و مردم بیشتر است. اجازه دهید وارد اصل ماجرا شویم.

روزنامه «شهروند» با این مقدمه می‌نویسد: همه شما روزانه که در خیابان یا جاده رفت‌وآمد می‌کنید، وانت‌های آبی‌رنگ نیسان را دیده‌اید که با صدای گوشخراش و آزاردهنده‌ای که مختص همین خودرو است در حال عبور است. این خودرو از ‌سال ١٣٤٩ وارد چرخه تولید در ایران شد و تاکنون نزدیک به ٨٠٠‌ هزار دستگاه از آن تولید و استفاده شده است.

به جز مسأله صدای ناهنجار این خودرو که واقعاً اعصاب‌خردکن است، مصرف بنزین آن یکی از معضلات صنعت حمل‌ونقل ایران است. میزان مصرف آن برحسب قول‌ها و مدل‌های گوناگون و قدمت تولید متفاوت است؛ از ٢٠ لیتر در هر ١٠٠ کیلومتر تا ١٥ لیتر در هر ١٠٠ کیلومتر گفته شده و ممکن است هر دو رقم درست باشد. ٢٠ لیتر مربوط به خودروهای قدیمی و ١٥ لیتر برای خودروهای جدید باشد.

فرض کنیم که ١٠٠ هزار دستگاه از خودروهای مذکور از چرخه حمل‌ونقل خارج شده باشند. باز هم فرض کنیم که همان میزان حداقل ١٥ لیتر مصرف در ١٠٠ کیلومتر را داشته باشند و اگر متوسط ١٠٠ کیلومتر در روز رانندگی کنند، ١٥ لیتر بنزین مصرف می‌کنند و با توجه به حضور ٧٠٠ هزار دستگاه از این خودرو، روزانه حدود ١٠ میلیون لیتر بنزین را این خودرو می‌سوزاند.

مطابق با استانداردهای موجود حدود ٣٠‌ درصد این مصرف اضافه است، بنابراین روزانه حداقل ٣ میلیون لیتر بنزین فقط به دلیل ضعف فناوری خودرویی در حال سوزاندن بیهوده هستیم. نه‌تنها این مقدار سوخت را از دست می‌دهیم، بلکه آلودگی ناشی از آن و عوارض بعدی این سوختن را نیز به جان می‌خریم.

این مقدار بنزین را اگر لیتری یک دلار ارزش‌گذاری کنیم، سالانه بیش از یک میلیارد دلار فقط خسارت مستقیم ناشی از اتلاف سوخت خودروهای مزبور را می‌دهیم و این هزینه مستقیم است و هزینه‌های آلودگی صوتی و هوایی ماجرا نیز جای خود دارد؛ به عبارت دیگر به ازای هر دستگاه خودرو حدود ١٥٠٠ دلار در هر ‌سال خسارت می‌دهیم.

اگر متوسط عمر مفید یک خودرو را با بهترین استانداردهای جهانی ١٠‌سال فرض کنیم، به ازای هر دستگاه خودرو حدود ١٥‌هزار دلار مفت و مجانی سوخت اضافی می‌سوزانیم. ولی فراموش نکنید که هیچ خودرویی در ایران پس از ١٠‌سال کار از گردونه حمل‌ونقل خارج نمی‌شود و باید آن را ٢٠‌سال فرض کرد؛ یعنی هزینه اتلاف‌شده مزبور ٣٠‌هزار دلار به ازای هر دستگاه وانت نیسان است.

اگر یک‌سوم این مبلغ را پرداخت کنیم، می‌توانیم وانت‌های مناسب با آخرین استانداردها خریداری کرده و در صنعت حمل‌ونقل کشور به کار بریم یا این‌که سرمایه‌گذاران خط تولید آن را در ایران به کار اندازند. البته قضیه شاید به این سادگی نباشد، زیرا این موضوعی است که در طول ٤٥‌ سال گذشته شکل گرفته است، ولی جا دارد که سوال کنیم چرا این محاسبات ساده (با همه خطاهای احتمالی که وجود دارد، ولی اصل ماجرا را تغییر نمی‌دهد) موجب هیچ تصمیمی نمی‌شود؟

آیا اتفاقی را که در این میان رخ می‌دهد، متأثر از کلاهبرداری، رشوه یا اختلاس ناپیدا نیست؟ آیا نباید گمان ‌کنیم که تصمیم‌گیران گوناگون از محیط‌زیست گرفته تا مدیریت انتظامی حمل‌ونقل تا وزارت ذیربط تا وزارت بازرگانی و صنعت تا کارخانجات تولیدکننده و... همه و همه در یک تفاهم نانوشته، منافع خود را پشت ملاحظات و مصلحت‌های عادی پنهان می‌کنند و اجازه می‌دهند که چنین خودرویی تولید شود؟ در کدام کشور جهان می‌توان تولید این خودرو را با این میزان مصرف سوخت و صدای ناهنجار دید؟ حتما عقل سلیم با تولید آن مخالف است و تنها چیزی که می‌تواند مانع اجرای این عقل سلیم شود، فساد است.

مسأله آن‌قدر بحرانی شده که وزیر نفت اعلام کرده است: «اگر وزارت نفت پول داشته باشد کل وانت‌ نیسان‌های کشور را باید بخرد و تحویل ذوب‌آهن بدهد و بسوزاند. از دور خارج‌شدن نیسان‌ها باعث صرفه‌جویی قابل توجهی در مصرف سوخت خودروها می‌شود و حتی امکان افزایش صادرات سوخت از کشور فراهم می‌شود.»

در حالی که باید پرسید چرا باید خودرویی در وزارت صنعت تولید شود که وزارت نفت باید آن را بخرد و تبدیل به آهن‌پاره کند؟! پاسخ به این پرسش ساده نشان می‌دهد که مشکلات ریشه‌ای‌تر از آن است که به نظر می‌رسد.