تا چند سال قبل که هنوز خودکشیها زیاد نبود یا اینقدر رسانهای نمیشد، روابطعمومی شرکت بهرهبرداری مترو و مدیرعامل وقتش (جعفر ربیعی) خبرنگاران رسانهها را توجیه کرده بود که خبر خودکشی در مترو، نوعی تبلیغ خودکشی در این مکان عمومی را دارد و میتوان با کمتر رسانهایکردن آن، جلو تکثیر این احساس و تصمیم به مرگ را گرفت.
بهاینترتیب تا مدتها اخبار مربوط به خودکشی در مترو منتشر نمیشد، اما این راهحل هم زمانی طولانی دوام نیاورد. مترو به اندازه کافی تردد شهری و تبلیغات شهری و طرفدار بین مردم داشت و درعینحال به اندازه کافی گوشیهای موبایل و دوربینهای آنها مجهز و دردسترس بودند تا بهجز رسانهها، خودشان چنین اتفاقات ناخوشایندی را اطلاعرسانی غیررسمی کنند.
اینگونه بود که در ادامه، افراد مسئول و غیرمسئول مختلفی درباره خودکشی در مترو و آمار و دلایل آن صحبت کردند و بهدنبال راهحل افتادند، اما تاکنون راهحلی کشف نشده و همچنان مترو یکی از جاذبههای آنی برای به ته خط رسیدههاست. بر اساس آماری که دنیامالی حدود دو سال قبل پس از یک مورد خودکشی در مترو اعلام کرده بود، تقریبا در هر ماه یک نفر در یکی از ایستگاههای مترو تهران تصمیم به خودکشی میگیرد.
با توسعه در شهر و افزايش تعداد ایستگاههای مترو به همان اندازه و با اندکی تأخیر مشکلات اجتماعی و اقتصادی و آسیبها هم در حال افزایش هستند و فرصتها و انتخابها برای خودکشی هم زیاد میشوند؛ یعنی ممکن است بغلدستی شما در مترو و اتوبوس و پیادهرو وقتی صبح از خانه بیرون میآید چنین تصمیمی را داشته باشد و در مسیر رسیدن به مقصد خود، بالاخره در یکی از این ایستگاهها به انتحار دست بزند و روز چند هزار شهروند و کارکنان مترو و همه آنهایی که خبرش را میخوانند سیاه و دلگیر کند.
دیواری که باید باشد اما نیست
مهرماه ٨٩ خبر مرگ یک معلم زن نابینا در مترو همه را شوکه کرد. تا قبل از مرگ ناراحتکننده این زن نابینا، چنین اتفاقاتی در مترو در اثر سهلانگاری و کمبود امکانات یا هر دلیل غیرعمدی دیگری معمول نبود. پس از این مرگ ناخواسته، بررسیها و صحبتهای زیادی درباره دلایل این اتفاق و راههای جلوگیری از تکرار آن مطرح شد. طبق معمول اعضای شورای شهر که درباره این موضوعات در جلسات علنی سخنرانی دارند، درباره این موضوع و ضرورتهای آن هم صحبت کردند و گفتند مترو باید خیلی زود روی سکوها درهای شیشهای را نصب کند که تا قبل از ورود قطار به داخل ایستگاه و قرارگرفتن در کنار سکو درهای آن باز نشود.
هدف از این صحبتها این بود که مردم تا قبل از ورود قطار به ایستگاه خواسته و ناخواسته جلو قطار نیفتند. همان زمان مدیران مترو مسئله تأمین مالی چنین اقدام پرهزینهای را مطرح کردند و گفتند درحالیکه مترو برای تأمین هزینههای پرسنل و برق و قطعات واگنها و اساسا تأمین اعتبار برای خرید واگنهای جدید مشکلات عدیده دارد، نمیتواند چنین کاری را اجرائی کند. بعدها هربار که اتفاقی از این دست در مترو رخ میداد و کسی خودکشی میکرد یا ناخواسته به دلیل هر حادثهای جلو قطار مترو قرار میگرفت، اعضای شورا پرونده این دیوارهای شیشهای هوشمند را باز میکردند. بههرروی در این سالها نه دیوار شیشهای در ایستگاههای مترو سبز شد و نه منتحران و بداقبالان مترو تعدادشان کم شد.
نگوییم خودکشی، بگوییم برخورد با قطار
شکل جدید اطلاعرسانی درباره خودکشیها در مترو هم اینگونه شده که در خبر روابطعمومی مترو برای توضیح حادثه رخداده گفته میشود که مثلا «یکی از مسافران در اثر برخورد با قطار جان باخت». سؤال پیش میآید که مگر قطار از کجا عبور میکند یا مگر مسافران در کجای سکو میایستند که قطار با آنها برخورد میکند. اینگونه بود که پس از مدتی بهجای اخبار خودکشی در مترو، تیترها به سمت حادثه در مترو رفت و حالا چندماهی است مسافران و حتی کارکنان مترو با قطار مترو برخورد میکنند. براساس همین برنامهریزی هدفمند یا غیرهدفمند که در هر صورت معمول شده، در چند ماه اخیر چندین حادثه برخورد مسافران مترو با قطار رخ داده که بررسی برخی از آنها لازم است.
کمتر از یک ماه قبل دختر جوانی به دلیل ازدحام مسافران و بیاحتیاطی، سرش به قطار در حال ورود به ایستگاه برخورد میکند و فوت میشود. دستفروشان و حاضران که بعدها از حال بد آن روزشان در ایستگاه شادمان تعریف میکردند، میگفتند ایستگاه چندان هم شلوغ نبوده است و همه از شنیدن این ماجرا که کسی آنقدر جلو رفته باشد که سرش به قطار بخورد، تعجب میکردند، اما مترو تهران در توضیح خود اعلام کرد که این مسافر از خط زرد عبور کرده و دچار سانحه شده است. بههرروی تاکنون علت مرگ این دختر خودکشی نبوده و مقصر اصلی، نبود دیوار شیشهای است!
در همان روزها که این دختر دچار سانحه شد، پیرمردی در ایستگاهی دیگر دچار سانحه شد. در این مورد هم این مسافر با قطار برخورد کرد و فوت شد. دستفروشان و مسافران شاهد واقعه که در آن چند روز روحیه بدی داشتند و دائم درباره این موضوع صحبت میکردند، میگفتند آن پیرمرد را بارها در آن ایستگاه دیدهاند. در این مورد بیشترین ظن به احتمال خودکشی میرفت و دیگر کسی هم سراغ دلایل ماجرا نرفت. مورد دیگر از این دست حوادث همین چند روز پیش در ایستگاه چیتگر رخ داد و یکی از کارکنان مسن ایستگاه با قطار برخورد کرد و جان باخت. در این خبر روابط عمومی مترو هم نمیتوان تشخیص داد که خودکشی رخ داده یا نه چراکه بالاخره اتفاق اصلی برخورد با قطار رخ داده و توضیح روابط عمومی مترو هم درست است.
به عبارتی مسئولان دلسوز مترو برای کاهش خطرات در مترو به جای دیوار شیشهای یا تدابیر دیگری که احتمال خطر و نه لزوما خودکشی را کاهش دهد، به دنبال تغییر در تعریف اتفاق رخداده هستند.
مترو بهعنوان فضای تعاملی جدیدی برای شهروندان است که هنوز هم بسیاری از شهروندان تهرانی یا میهمانان آن شناخت لازم را نسبت به فضای داخلی و مقررات و الزامات آن ندارند و به همین دلیل اگر موضوع خودکشی و احتمال آن را کنار بگذاریم، لازم است مدیران مترو و کارکنان داخلی آن که در تعامل مستقیم با مردم هستند، توجه بیشتری به مسافران داشته باشند. شاید نتوان تصمیم به خودکشی یک فرد را از بالای یک پل هوایی یا در یک ایستگاه مترو متوقف کرد اما میتوان با توجه و ایجاد فضای ایمنتر جلوی مرگ و ازدسترفتن زندگی یک فرد و تبعاتش برای یک خانواده و جامعه را گرفت.