صراط: چه زیبا بر روی صفحه دنیا خط خون کشیدید و عند ربهم یرزقون شدید و چه بی ریا و پاک نام خود را در عرش و فرش ماندگار کردید و چه ساده از تعلقات دنیا و خانواده خود چشم پوشاندید.
به گزارش آوای فامنین، مرتضی رزاقی جانباز مدافع حرم اهل بیت (س) از ماماهان در مراسمی که به مناسبت سالروز مجروح شدنش برگزار شد با چشمانی اشک بار در رثای یاران شهید گفت:
بسم رب الشهدا
رفقا سالگرد شهادتتان را تاب نیاوردم
آمده ام فریاد بزنم دلتنگی هایم را
یکسال ندیدن هایتان را
یکسال نبودن هایتان را
یکسال غربت چشم هایتان را
یکسال اشک و اندوهم را
یکسال قدم زدن در شهر بدون شما را
یکسال شرمندگی را
یکسال نفس کشیدن را
یکسال افزودن بر بار گناهان را
یکسال طعنه های مردم را
یکسال زخم زبان ها را
یکسال صحبت ازحقوق نگرفته را
یکسال بغض در گلو مانده را
یکسال حسرت بردل مانده را
یکسال ...
چه زیبا بر روی صفحه دنیا خط خون کشیدید و "عند ربهم یرزقون" شدید و چه بی ریا و پاک نام خود را در عرش و فرش ماندگار کردید و چه ساده از تعلقات دنیا و خانواده خود چشم پوشاندید.
نمی دانم کدامین حدیث عشق را خوانده بودید که چنین عاشقانه با براق اخلاص و ایمان خود را آسمانی کردید.
بدون شما شهر برایم اقلیمی غریب است.
بدون شما قدم برداشتن از این کوچه ها سنگین است.
بدون شما دنیا برایم سخت و تنگ است.
آمده ام فریادهایم را به گوشتان برسانم.
یادتان هست آخرین بار؟
عبطین
شب عملیات
عقد اخوت
حرف های حاج مهدی
روضه حضرت زینب(س)
دست های گره کرده و درهم، در حال و هوایی عجیب، در حین خواندن و تکرار دعا و عقد اخوت و طلب شفاعت در صورت شهادت.
می دانم که یادتان هست. اصلا مگر می شود فراموش کرد.
زمزمه های "عمه جان" و "الهی العفو" سید میلاد با آن لهجه شیرینش، هنوز در گوشم می پیچد.
چهره مهربان مجتبی و "یا رقیه" ای که با حنا روی دست نوشته بود هنوز جلوی چشمانم هست.
سکوت و معصومیت و تواضع حاج مجید هنوز هم احساس می شود.
راستی....
یادتان هست جمله حاج مهدی در آن شور و حال که گفت بچه ها شاید فردا کسانی از جمع ما بسوی آسمان پرکشند اگر کسی پرید دست ما راهم بگیرد.
شما چه عاشقانه و بی صدا و سبکبال پر زدید.
می خواهم فریاد بزنم و صدای قلب بیچاره ام را به گوشتان برسانم و بگویم دست مرا هم بگیرید.....
دیگر نه تاب ماندن هست نه پای رفتن
رفقا...
حاضرم تمام زندگی ام را باقی مانده عمرم را بدهم ولی آن ثانیه ها برگردد. شاید من هم مثل شما...
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
رزاقی که غم دوری از دلدار و نرسیدن به معشوق بر دلش سنگینی می کرد، با گرفتن یادبودی از دستان مسئول صالحین سپاه ناحیه فامنین، با بانگی رسا یادی کرد از هم رزمان شهیدش و با بیان خاطراتی از شهدای مدافع حرم، یادشان را با صلواتی گرامی داشت.
اولین سالگرد شهادت مدافعان حرم آل الله سیدمحمد(میلاد)مصطفوی، مجتبی کرمی و حاج مجید صانعی موفق، را گرامی می داریم.
به گزارش آوای فامنین، مرتضی رزاقی جانباز مدافع حرم اهل بیت (س) از ماماهان در مراسمی که به مناسبت سالروز مجروح شدنش برگزار شد با چشمانی اشک بار در رثای یاران شهید گفت:
بسم رب الشهدا
رفقا سالگرد شهادتتان را تاب نیاوردم
آمده ام فریاد بزنم دلتنگی هایم را
یکسال ندیدن هایتان را
یکسال نبودن هایتان را
یکسال غربت چشم هایتان را
یکسال اشک و اندوهم را
یکسال قدم زدن در شهر بدون شما را
یکسال شرمندگی را
یکسال نفس کشیدن را
یکسال افزودن بر بار گناهان را
یکسال طعنه های مردم را
یکسال زخم زبان ها را
یکسال صحبت ازحقوق نگرفته را
یکسال بغض در گلو مانده را
یکسال حسرت بردل مانده را
یکسال ...
چه زیبا بر روی صفحه دنیا خط خون کشیدید و "عند ربهم یرزقون" شدید و چه بی ریا و پاک نام خود را در عرش و فرش ماندگار کردید و چه ساده از تعلقات دنیا و خانواده خود چشم پوشاندید.
نمی دانم کدامین حدیث عشق را خوانده بودید که چنین عاشقانه با براق اخلاص و ایمان خود را آسمانی کردید.
بدون شما شهر برایم اقلیمی غریب است.
بدون شما قدم برداشتن از این کوچه ها سنگین است.
بدون شما دنیا برایم سخت و تنگ است.
آمده ام فریادهایم را به گوشتان برسانم.
یادتان هست آخرین بار؟
عبطین
شب عملیات
عقد اخوت
حرف های حاج مهدی
روضه حضرت زینب(س)
دست های گره کرده و درهم، در حال و هوایی عجیب، در حین خواندن و تکرار دعا و عقد اخوت و طلب شفاعت در صورت شهادت.
می دانم که یادتان هست. اصلا مگر می شود فراموش کرد.
زمزمه های "عمه جان" و "الهی العفو" سید میلاد با آن لهجه شیرینش، هنوز در گوشم می پیچد.
چهره مهربان مجتبی و "یا رقیه" ای که با حنا روی دست نوشته بود هنوز جلوی چشمانم هست.
سکوت و معصومیت و تواضع حاج مجید هنوز هم احساس می شود.
راستی....
یادتان هست جمله حاج مهدی در آن شور و حال که گفت بچه ها شاید فردا کسانی از جمع ما بسوی آسمان پرکشند اگر کسی پرید دست ما راهم بگیرد.
شما چه عاشقانه و بی صدا و سبکبال پر زدید.
می خواهم فریاد بزنم و صدای قلب بیچاره ام را به گوشتان برسانم و بگویم دست مرا هم بگیرید.....
دیگر نه تاب ماندن هست نه پای رفتن
رفقا...
حاضرم تمام زندگی ام را باقی مانده عمرم را بدهم ولی آن ثانیه ها برگردد. شاید من هم مثل شما...
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
رزاقی که غم دوری از دلدار و نرسیدن به معشوق بر دلش سنگینی می کرد، با گرفتن یادبودی از دستان مسئول صالحین سپاه ناحیه فامنین، با بانگی رسا یادی کرد از هم رزمان شهیدش و با بیان خاطراتی از شهدای مدافع حرم، یادشان را با صلواتی گرامی داشت.
اولین سالگرد شهادت مدافعان حرم آل الله سیدمحمد(میلاد)مصطفوی، مجتبی کرمی و حاج مجید صانعی موفق، را گرامی می داریم.