صراط: عباس عبدی، یکی از تئورسین های جریان اصلاحات گفت و گویی با تابناک انجام داده که در ادامه می خوانید:
اصولگرایان و اصلاح طلبان با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند
* با توجه به فرصت باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، آینده دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی را چطور ارزیابی می کنید؟
- عبدی: به نظرم باید صادقانه سخن گفت. هر دو جریان در وضعیت بغرنجی هستند و به قول معروف صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتهاند. هر دو جریان به نوعی مترصد آن هستند که پیشامدی رخ دهد یا رخ ندهد و دست آنان را در موقعیت برتری قرار دهد. هرکدام از یک منظر با بنبست مواجه هستند. بنبست فقط مربوط به دیدگاهها و موضوعات ویژه این دو جریان محدود نمیشود، بلکه وجه مشترک این دو را نیز در بر گرفته است.
پرسشهای بنیادینی در زمینههای حکومت و اسلام و رابطه این دو و بحث نظم و مردمسالاری و... بوجود آمده که در پرتو برخی از تجربیات ناخوشایند چهار دهه گذشته، این پرسشها ابعاد دیگری پیدا کرده است و جوابهای قانع کنندهای برای آن ندارند.
فقدان وفاق و تفاهم ملی جامعه را با خطر مواجه کرده است
البته هرکدام از این دو جریان از برخی جهات نقاط قوتی بر یکدیگر دارند. ولی از نظر بنده مسأله مهمتر آینده این دو جریان نیست. بلکه فقدان وفاق و تفاهم ملی است که کلیت جامعه ایران را با خطر مواجه کرده است و هر دو جریان نیز متأسفانه هم از منظر عملی و هم از منظر نظری فاقد توانایی لازم برای حل مسأله ملی هستند. ولی فراتر از این دو جریان و در سطح جامعه جوانههای امیدبخشی را میتوان دید که موجب زنده ماندن امید نزد فرد میشود. ولی این دو جریان حتی در میانمدت نمیتوانند خود را منسجم و قوی کنند. حتی اگر در کوتاهمدت بر اثر اتفاقاتی مثل انتخابات، فراز و فرودهایی را تجربه کنند.
اتفاق خاصی پیش نیاید، روحانی باردیگر رئیس جمهور می شود
* باتوجه به اینکه از سال 60 تاکنون تمام روسای جمهوری که روی کار آمده اند، دو دوره ای بودند؛ فکر می کنید که آقای روحانی هم در نهایت رئیس جمهور دو دوره ای باشد یا خیر؟
- به نظر من اگر اتفاق خیلی خاصی پیش نیاید او نیز دو دورهای خواهد بود. البته این را براساس اینکه در گذشته چنین شده نمیگویم، بلکه به لحاظ تحلیلی و عینی معتقدم چنین خواهد شد. اگر امروز انتخابات باشد او رأی میآورد. هرچند در ایران فضای سیاسی ناپایداراست و هر لحظه میتواند اتفاقی رخ دهد که کمتر پیشبینی میشده است.
اقتصاد، برجام و رسانه های مجازی نقاط ضعف و قوت دولت است
* نقاط قوت دولت یازدهم که می تواند از آنها در انتخابات پیش رو بهره ببرد و در مقابل نقاط ضعفی که می تواند به نوعی پاشنه آشیل دولت در انتخابات آتی تلقی شود، چیست؟
- نقاط قوتش همان نقاط ضعفش است و برعکس. اگر سال 1392 از هر اقتصاددانی میپرسیدند که آیا ممکن است با این وضع پس از سه سال تورم ما به زیر 10 برسد، بعید میدانم که حتی یک نفر آنان این را پیشبینی میکرد، ولی این کار شده است. اگر این دولت نمیآمد، به لحاظ نظری و عملی باید امروز در وضعیت ونزوئلا میبودیم. بنابراین نقطه قوت آن اتفاقاً اقتصاد است، ولی این نقطه ضعفش هم هست، به دلیل بیکاری و افزایش نیافتن چشمگیر اشتغال و نیز به دلیل انتظارات زیادی که درست هم وجود دارد. جامعه ما اوضاع سال 1391 و 1392 را فراموش کرده است؛ و حوصله مقایسه با ونزوئلا را هم ندارد. خود را با کشورهایی مقایسه میکند که در شرایط دیگری هستند.
نقطه قوت دیگر دولت برجام است. انصافاً اگر برجام نبود، همین وضع نیمبند هم وجود نمیداشت. ولی امروز گفته میشود که دستاوردی نداشته است، در حالی که مهمترین دستاورد آن جلوگیری از زیان های کمرشکن بوده است. همانها که ناکامیهای خود را به علت تحریم میدانستند، امروز به گونه دیگری رفتار میکنند. نقطه قوت دیگرش رسانههای مجازی است، که بسیار مهم است، ولی میتواند به نقطه ضعف هم تبدیل شود.
دلیل رویکرد محتاطانه انتخاباتی اصلاح طلبان پس از سال 88
* جریان اصلاح طلبی پس از سال 88 به نظر می رسد رویکرد خود را به نوعی قرار داده که با کمترین ریسک ممکن همراه باشد، به این صورت که سراغ گزینه هایی برود که اولا از رأی آوردن آنان مطمئن باشد و در ثانی این افراد جزو کسانی باشند که کمترین اصطکاک ممکن را به وجود بیاورند؟
- بله همین طور است، ولی نه به این حد از ایجاب که گفتید. در واقع به صورت اقتضایی این مسیر را رفته است و این اشکال اساسی ماجراست. در واقع بیش از آنکه از منظر تحلیلی به این نقطه برسد، ناشی از اقتضائات است و همین امر سیاست مذکور را عمق نمیبخشد و ناپایدار میکند.
چرا برخی اصولگرایان مجبور به حمایت از روحانی شده اند؟
* برخی اصولگرایان نظیر آقایان باهنر، مصباحی مقدم و ... استراتژی حمایت از روحانی را مطرح کرده و حتی گفته اند در صورت تحقق شرایطی آنها به حمایت از وی خواهند پرداخت، به نظر شما بیان این مساله یک سناریوی سیاسی است یا ممکن است اصولگرایان یا بخشی از این جریان به حمایت از روحانی بپردازند؟
- بنده اعتقادی ندارم که اینگونه اظهارات سناریوسازی است. اینها واقعی است ولی این مورد خاص بیش از اینکه ایجابی باشد، سلبی است و ناشی از نفرت نسبت به جناح تندرو و احمدینژادیهاست. در حقیقت آنان هم مثل اصلاحطلبان به صورت اقتضایی به این نقطه رسیدهاند و این موضع خیلی عمیق و پایدار نیست، و ممکن است بر اثر رویدادها مخدوش شود و تغییر کند.
کسی برای بیش از انتخابات 96 فکری نکرده!
* برخی عنوان می کنند اصلاح طلبان در انتخابات 96 هم قطعا از روحانی حمایت خواهند کرد - افرادی نظیر آقایان محمدرضا خاتمی، شکوری راد، عارف و ... هم این موضوع را مطرح کرده اند - اما در سال 1400 با کاندیدای مختص این جریان وارد انتخابات خواهند شد، در حقیقت حمایت از روحانی در سال 92 و 96 را برای بازسازی جریان اصلاح طلبی و حضور قدرتمندانه در انتخابات 1400 می دانند، نظر شما چیست؟
- حالا کو تا 1400؟ یقین بدانید که کسی برای بیش از خرداد 1396 به آن طرف فکر نمیکند، نه اینکه کسی نخواهد فکر کند، بلکه به این دلیل که متغیرهای موثر بر اوضاع ناشناخته و غیرقابل پیشبینی است. لذا هرگونه فکر کردن به فضایی که متغیرهای اثرگذار آن نامتعین هستند، اتلاف وقت است.
اهداف شکل گیری شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان
* باتوجه به اینکه بخش اعظمی از جریان اصلاحات کاندیدای خود در سال 96 را آقای روحانی معرفی می کنند، پس تشکیل سازوکارهایی نظیر شورای سیاست گذاری و ... با چه هدفی صورت گرفته است؟ آیا این ساز و کارها صرفا برای ساماندهی نیروها و انتخابات شوراها اقدام خواهند کرد یا کار کرد دیگری هم برای آنها می توان متصور بود؟
- طبعاً هر دو هدف را دارد. هم برای انتخابات شوراهاست و هم چگونگی پیشبرد انتخابات ریاست جمهوری. تعیین نامزد مورد نظر فقط یک مرحله از فرآیند انتخاباتی است و اجزای دیگر این فرآیند اهمیت کمتری نسبت به این بخش ماجرا ندارند.
رقابت سیاسی امروز بین برجامیان و نابرجامیان است
آقای حجاریان این دوره از انتخابات را رقابت بین گروه های سیاسی یعنی اصلاح طلبان و اصولگرایان نمی دانند، بلکه معتقدند فضای امروز کشور و رقابت در انتخابات آتی مبتنی بر تلاش برجامیان و نابرجامیان است، این تحلیل را تا چه اندازه نزدیک به واقعیت می دانید و آیا اساسا برجام با عایداتی که برای کشور داشته توانسته این تقسیم بندی را ایجاد کند یا خیر؟
- شاید در پاسخ به پرسش اول بخشی از جوابتان داده شده است. تحلیل آقای حجاریان درست است. زیرا ما در مرحله مواجهه با مسألهای ملی هستیم که در برجام تعیُّن یافته است. برجام این طبقهبندی را ایجاد نکرده است، بلکه مصداق و تحقق این طبقهبندی در قالب برجام است.
اصولگرایان و اصلاح طلبان زیادی اسب خیال خود را برای ریاست جمهوری زین کرده اند
* فکر می کنید اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری 96 به طور جدی وارد رقابت با رئیس جمهور مستقر (آقای روحانی) می شوند یا اینکه در این انتخابات با یک کاندیدایی که بتواند اندک رقابتی را انجام دهد، وارد می شوند و برنامه اصلی خود را برای انتخابات 1400 تنظیم خواهند کرد؟
واقعیت این است که اصولگرایان یک جمع متشکل و منضبط نیستند که یک نفر را به عنوان آزمایش و دستگرمی به میدان بیاورند. آنها یک سر و هزار سودا دارند و افراد زیادی در میان آنان (همچنین در میان اصلاحطلبان البته کمتر، علت کمتر بودن نیز شمشیر رد صلاحیت است) اسب خیال خود را برای ریاست جمهوری زین کردهاند. به علاوه تاکنون کدام فردی بوده که در یک دوره دستگرمی وارد شود و در دورههای بعدی رأی بیشتری آورده باشد. توکلی، رضایی یا قالیباف؟
وحدت، چاره کار اصولگرایان نیست
آنان که پس از یک شکست دوباره میآیند به احتمال زیاد شانس کمتری خواهند داشت. در مجموع گمان نمیکنم که اصولگرایان به وحدت نامزد برسند. به دو دلیل. اگر نامزدهای اصلی رد صلاحیت شوند، به طور طبیعی هر کسی از آنان وارد گود میشود تا شانس خود را آزمایش کند و به قول معروف سنگ مفت گنجشک مفت. انصراف را هم احاله میدهند به نظرسنجی! و بعد هم کنار نمیروند. این پیشبینی روشنی بود که حدود چند ماه پیش از انتخابات سال 1392 درباره اتحاد سهگانه حداد، قالیباف و ولایتی انجام دادم و موجود است. و اگر هم نامزدهای اصلی حضور داشته باشند باز هم برای قرار دادن یک نفر جلوی او ضرورتی نمیبینند، ائتلاف کنند بویژه که نخواهند توانست چنین کنند، لذا سعی میکنند افراد گوناگونی را مثل سال 1380 جلوی نامزد اصلی قرار دهند. به علاوه تجربه وحدت در انتخابات سال 1394 شکست فاحشی خورد. اتفاقاً این موضوع را نیز پیشاپیش تحلیل کرده بودم که وحدت آنان به ضررشان خواهد بود. وحدت چاره ساز این جناح نیست.
احمدی نژاد تائید هم بشود مقابل روحانی شکست می خورد
* نظرتان درباره فعالیت انتخاباتی محمود احمدی نژاد چیست؟ و فکر می کنید که در صورت کاندیداتوری اولا موفق به عبور از فیلترهای نظارتی می شود و در ثانی مردم اقبالی به وی خواهند داشت یا خیر؟
اول اینکه بعید میدانم از فیلترها عبور کند. شواهد قوی برای این مسأله وجود دارد. وقتی که آقای جنتی با آن حمایتهای بزرگ و عجیب و غریب هم دیگر از او حمایت نمیکند، گویای همه چیز هست. در صورت فرضی عبور رأیآوری او نیز تا حدی است که چشمگیر باشد، ولی در برابر روحانی شکست خواهد خورد.
مردم به بقای برجام و نفی احمدینژادیسم رأی می دهند
بجز فجایعی اقتصادی که در دوره او رخ داد، و هنوز مردم آنها را به یاد دارند، مسأله برجام بسیار مهم است. پذیرش برجام از سوی ایران به منزله پذیرش یک سری قواعد کلی است که با رفتارهای عجیب و غریب و خارج از قاعده او سازگاری ندارد و در تضاد است و در صورت حضور انتخاباتی مردم نیز این تضاد را متوجه میشوند و به بقای برجام رأی خواهند داد و این نفی احمدینژادیسم است. چه احمدینژاد و چه افراد شبیه او.
برای احمدی نژاد کاچی بهتر از هیچی است
ولی ممکن است پرسیده شود که پس چرا وی فعال شده است، آیا اینها را نمیداند؟ به نظر میرسد که یا نمیداند، یا اگر هم بدانند چارهای جز فعالیت ندارند؛ چون عدم فعالیت به منزله خودکشی است. فعالیت میکنند تا تنور خود را گرم نگه دارند، بعد که متوجه عدم صدور جواز ورود میشوند، به نحوی کنار میروند با این عنوان که رأی داشتیم، ولی نگذاشتند بیاییم و این را سرمایه آینده سیاسی خود خواهند کرد. به هر کاچی بهتر از هیچی!