صراط: صادق زیباکلام در گفتگویی با آرمان تاکید کرد:معتقدم تنها گزینه اصلاح‌طلبان روحانی است و ما تمام قد از او حمایت خواهیم کرد.
بخش‌هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
شما ضرورتي براي تغيير در کابینه دولت نمي‌بينيد؟
من هيچ ارتباطي بين انتخابات و تغيير دردولت نمي‌بينم و اعتقاد دارم كه اگر اين وزير يا آن وزير بايد تغيير پيدا كنند چون كارايي ندارند و مديریت ضعيفي داشته‌اند، ربطي به انتخابات ندارد. فرض كنيم اصلاح‌طلبان در انتخابات اخير پيروز نشده بودند، اين بدان معناست كه اگر مديري ناتوان است آقاي روحاني همچنان او را نگاه دارد.
مقصود آقاي دكتر عارف اين بود كه با توجه به تغييري كه در مجلس به وجود آمده و حمايت از آقاي روحاني بيش از گذشته شده، انتظار تغيير به وجود آمده است. به چه علت رئيس‌جمهور دست به تغييرات نمي‌زنند؟
نه، من خيلي با آقاي عارف همراه نيستم و اعتقاد دارم اگر قرار است وزيري تغيير كند بايد دغدغه آقاي روحاني مشخص باشد. اگر حقيقت اين مطلب را بخواهيد، به اعتقاد من جز چند وزير يعني ظريف، زنگنه، رحماني فضلي، آخوندي و طيب نيا بقيه وزراي دولت در يك سطح هستند. من هيچ تفاوت بنيادين بين وزير علوم با سایر وزرا نمي‌بينم. اگر قرار است اين وزرا تغيير يابند آنگاه ساير وزرا هم بايد تغيير كنند. چون من اعتقاد دارم جز چند نفر نام‌برده‌شده تمامي وزرا در يك سطح هستند. اگر علی جنتي را كنار بگذاريم، نوبخت با كناری چه قدر فاصله خواهد داشت؟ من نگاهي اين‌چنينی به تركيب دولت آقاي روحاني دارم و معتقد هستم از نظر اجرايي تفاوتي ميان روحاني، جنتي، ربیعي، سيف و قاضی‌زاده هاشمي وجود ندارد. اگر قرار است معدل بگيريم كه كساني كه زير ده يا پانزده از نظر اجرايي نمره دريافت مي‌كنند را كنار بگذاريم، آنگاه اكثريت كابينه را بايد كنار گذاشت. به همين علت است كه من با آقاي عارف اختلاف نظر دارم. من اعتقاد دارم كه تغيير به صرف تغيير نبايد باشد. بلكه تغيير بايد دلايل منطقي داشته باشد.
يعني شما نمره قبولي به كابينه آقاي روحاني مي‌دهيد؟
من كجا گفتم كه نمره قبولي مي‌دهم. تمام استدلال من اين است كه وقتی شما مي‌خواهيد چند نفر از وزرا را تغيير دهيد بايد دلايل و استدلال شما براي تغيير كابينه درست باشد و چرا فقط آن وزير را كنار بگذاريم، چون همه وزرا در يك سطح هستند. اگر قرار است همه را كنار بگذارم آنگاه كابينه روحاني جديد خواهد شد. اين در صورتي است كه آقاي عارف اعلام كرده‌اند كه تنها بايد تغييراتي همين طور به وجود آيد. مشكل ديگر اينكه آقاي احمدي‌نژاد زماني كه رئيس‌جمهور شدند پشت تراكتور نشستند و از مديران ارشد تا آبدارچي را تغيير دادند. يعني هركسي که در دوران اصلاحات پستي داشت، آقاي احمدي‌نژاد به صرف همين مورد آن شخص را كنار گذاشتند. حال سوال از آقاي عارف اين است كه آيا آقاي احمدي‌نژاد شيوه درستي را اجرا كردند. اينكه يك مقام اجرايي را به صرف مديريت وي در دولت احمدي‌نژاد كنار بزنيم، اشتباه است و من به‌شدت با اين نگرش فكري مخالف هستم. من اعتقاد دارم اگر قرار است استاندار احمدي‌نژاد را به صرف مديريتش در آن دوران تغيير دهيم، رويكرد درستي نيست و نبايد خطاي احمدي‌نژاد و اصولگرايان را تكرار كنيم و به منافع ملي ضربه بزنيم. اگر مديري را آقاي روحاني قرار است تغيير دهند بايد بر اساس عملكرد نامطلوب، وي را تغيير دهند و تا آنجا كه من مي‌دانم نه اصلاح‌طلبان و نه اعتداليون و ميانه روها هيچ گونه بررسي در اين مورد انجام نداده‌اند. اينكه به صورت فله‌اي اعلام شود كه در سطح استان‌ها بايد تغييرات صورت بگيرد، روش احمدي‌نژاد است. من اعتقاد دارم اگر ده سال هم طول بكشد بايد مديريت مديران را در نظر بگيريم. به اين معنا كه آقاي روحاني بايد يك جمع ۵ تا ۱۰ نفره را كه تصميم‌گيري جهت‌دار ندارند، مامور كنند كه عملکرد مديران استان‌هاي مختلف را بررسي كنند و اگر يك مديري ازنظر اجرايي خوب كار مي‌كند و با تجربه و موفق است، چرا بايد به صرف مديریت وي در زمان احمدي‌نژاد وي را كنار بگذاريم.
ولي آقاي احمدي‌نژاد همين كار را كرد
تمام حرف من همين است. مگر آقاي احمدي‌نژاد معلم اخلاق اصلاح‌طلبان است؟ ما نبايد كارهاي اشتباه احمدي‌نژاد را تكرار كنيم. اگرآقاي احمدي‌نژاد يك مدير موفق و استاندار موفقي را كنار گذاشتند، روحاني هم بايد همين كار را بكند؟ بسياري از مديراني كه در زمان احمدي‌نژاد كنار گذاشته شدند، مديران بدي نبودند ولي چون زمان دو دولت قبل سمت داشتند، بايد كنار گذاشته مي‌شدند. اين سياست ضربه به مملكت است. ما بايد مدير توانمند خود را نگاه داريم حتي اگر عكس احمدي‌نژاد را بالای سرخود نصب كند و بگويد من احمدي‌نژادي هستم ولي اگر او مدير موفقي است، بايد از وي استفاده كرد.
شما اعتقاد داريد گزينه اصلاح‌طلبان تنها روحاني خواهد بود؟
بله، من معتقدم تنها گزينه اصلاح‌طلبان روحاني است و ما تمام قد از روحاني حمايت خواهيم كرد.
