صراط: روزنامه «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
تحولات سوریه از کمی قبل از وقوع کودتای نافرجام ترکیه به این سو، دچار پیچیدگیهای خاصی شده و رفته رفته نیز بر این پیچیدگیها افزوده میشود. اکنون در سوریه بر خلاف قبل که غالبا دو جبهه «حامیان اسد» و «مخالفان اسد» با یکدیگر مواجه بودند، چندین جبهه همزمان در حال نبرد با یکدیگرند. برخی از این جبههها پیش از این چه بسا جزو دوستان هم نیز بودند.
مثلا پیش از این کردهای سوریه در کنار ارتش این کشور با تکفیریها میجنگیدند و در برخی مواقع، این دو از حمایتهای یکدیگر بهره میبردند. ماجرای آزادسازی کوبانی، شهر کردنشین سوریه به کمک «حامیان اسد»، تنها نتیجه یکی از این همکاریها بود. اما مدتی است با افول تروریستهای تکفیری، هوای تجزیهطلبی مجدداً به سر گروهی از کردهای تجزیهطلب زده و عدهای از آنها با ارتش سوریه و تروریستهای داعش به طور همزمان میجنگند. یا مثلا آمریکا از یک طرف به ترکیه در جنگ با تروریستهایی که امنیت آنکارا را به خطر میاندازند، کمک میکند اما از طرف دیگر، از دشمن اصلی ترکیه یعنی کردهای سوریه علنا حمایت میکند. آمریکا حتی بعضا، علیه همین کردها نیز ورود میکند، مثل ماجرای جرابلس که آمریکا از پشت به کردها خنجر زد و آن را تقدیم ترکیه کرد. به این وضع، نزدیکی روسیه به ترکیه را نیز اضافه کنید. روسیه در جبهه «حامیان اسد» یعنی ایران و حزبالله قرار دارد اما هم مسکو و هم آنکارا اعلام میکنند روابط خود را در ماجرای سوریه بهبود بخشیده و در این مسئله، به یکدیگر نزدیک شدهاند؛ این در حالی است که ترکیه در حال جنگ با بشار اسد یعنی دوست پوتین است! اما درباره این پیچیدگیها گفتنیهایی هست:
1- تاکید مکرر مقامات ترکیه بر لزوم تغییر در سیاست خارجی این کشور به ویژه در موضوع سوریه، برخی تحلیلگران را بر آن داشت تا با نیم نگاهی به مشارکت آمریکا در کودتای ترکیه و ناآرامیهای بیسابقهای که در نتیجه همان سیاستهای غلط دامن این کشور را گرفته، به این نتیجه برسند که آنکارا با فاصله گرفتن از آمریکا به فکر تغییر در حوزه سیاست خارجی خود افتاده است. آشتی با بشار اسد، توقف حمایتها از تروریستهای تکفیری و غیرتکفیری و احترام به تمامیت ارضی سوریه، سه اقدام اساسی بود که هنوز این دسته از تحلیلگران انتظار دارند از سوی اردوغان به شکل عملی- نه فقط زبانی- اعمال شود. اما تجاوز نظامیان ترکیه به شهر جرابلس سوریه آن هم با حمایتهای نظامی آمریکا و تروریستهای ارتش آزاد، این تحلیل را که ترکیه دست از ماجراجوییهای خود در سوریه برداشته، دستخوش تردید جدی کرده است. ترکیه پس از تجاوز به خاک سوریه هم اعلام کرده بر حفظ تمامیت ارضی سوریه تاکید دارد و در این اقدام(ورود به خاک سوریه) با روسها هماهنگ است؛ اما مقامات دولتی سوریه ورود ترکیه به جرابلس را «تجاوز آشکار» به خاک خود میدانند و روسها نیز گفتند پاسخشان به این تجاوز، نرم نخواهد بود تا بدین ترتیب خط بطلانی کشیده شود روی ادعاهای مقامات ترکیه.
2- البته اینکه ترکیه در برخی حوزهها تغییراتی اساسی و مهم داشته، غیرقابل انکار است. نزدیکی ترکیه به روسیه یکی از این تغییرات مهم است. نباید فراموش کرد منشا دشمنی 7 ماهه میان ترکیه و روسیه همین بحران سوریه و سرنگونی سوخوی روس در خاک سوریه بود. مسکو یکی از متحدین سوریه است و به نوبه خود حمایتهای بسیار زیاد و موثری از ارتش و دولت این کشور بجا آورده است. از طرفی سفر چهارشنبه گذشته جوبایدن به ترکیه اصولا، با هدف قانع کردن اردوغان برای فاصله نگرفتن از غرب به ویژه آمریکا و جلوگیری از نزدیک شدن این کشور به اسد صورت گرفته است (کریستین ساینس مانیتور) بنا بر این نمیتوان گفت اردوغان در سیاستهای خود هیچ تغییراتی اعمال نکرده است.
3- با کنار هم قرار دادن دو مسئله فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که «احتمالا» اردوغان یک سیاست کجدار و مریز را در مواجهه با این تحولات اتخاذ کرده، سیاستی که از کنار آن هم بتواند از فواید نزدیکی به روسیه و ایران بهره ببرد هم شانس هرچند اندک بهرهبرداری از نزدیکی با غرب مثل عضویت در اتحادیه اروپا را از دست ندهد. به عبارت دیگر میتوان گفت، ترکیه از تجاوز به جرابلس، شهر مرزی سوریه هم قصد دارد با از بین بردن داعشیهایی که هر از چند گاهی عملیات تروریستی در خاک ترکیه ترتیب میدهند، امنیت را به کشورش باز گرداند و هم با جایگزین کردن تروریستهای ارتش آزاد که هدف راهبردی آنها، از بین بردن اسد، یکی از اصلیترین بازوهای مقاومت است، فشارها به بشار اسد را همچنان نگه دارد آن هم با این توهم که، شانس بهرهبرداری از نزدیکی با غرب را از دست ندهد. عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نیز در همین چارچوب یعنی بهرهبرداری از نزدیکی به غرب، قابل تحلیل است. کمکهای ائتلاف به اصطلاح ضد داعش آمریکا به ترکیه در جرابلس نیز با توجه به اینکه قرار است «ارتش آزاد» جایگزین «داعش» شود، مطلوب آمریکاییها هست.
4- نکته بسیار مهم دیگر که نباید از آن غافل شد این است که، کار تروریستهای تکفیری در سوریه (و حتی عراق) تقریبا رو به پایان است و این مسئله شاید تا حدودی مطلوب ترکیه زخم خورده از داعش باشد؛ اما قطعا مطلوب آمریکا و رژیم صهیونیستی نیست. تقریبا همه متفقالقولند که اصلیترین هدف از راهاندازی قائله داعش و تروریستهای تکفیری، تجزیه کشورهای مستقل منطقه برای ضربه زدن به ایران و در نتیجه، ایجاد حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی است. این هدف، چیزی نیست که آمریکاییها بتوانند به راحتی از کنار آن بگذرند. نگاه آمریکا و رژیم صهیونیستی از این پس، آن است که اگر داعش قرار است از بین برود، هدفِ داعش نباید از بین برود. با همین نگاه، و با افول تروریستهای تکفیری، سرمایهگذاری روی کردهای تجزیهطلب آغاز شده و سعودیها نیز اعلام کردهاند، حاضرند روی اسب کردهای تجزیهطلب، سرمایهگذاری کنند. جایگزینی تکفیریهای ضعیف شده با کردهای تجزیهطلب، تروریستهای ارتش آزاد یا حتی جبهه النصره، کاری است که در سوریه به یک شکل و در عراق به شکلی دیگر دنبال میشود. ترکیه در جرابلس سوریه، در حال پیاده کردن همین سناریو است، یعنی جایگزین کردن داعش رو به موت با تروریستهای ارتش آزاد، بدون اینکه متوجه باشد، فرق زیادی بین این دو نیست. فراموش نکنیم آن کودک 11 ساله فلسطینی را گروههای مرتبط با همین ارتش آزاد سر بریدند.
5- به نظر میرسد ترکیه اینجا نیز دچار اشتباه راهبردی شده است. زمان زیادی از کودتای اوباما در ترکیه نمیگذرد؛کودتا در کشوری که از هیچ اقدامی در جهت منافع غرب و رژیم صهیونیستی مضایقه نکرده است. ترامپ همین دو روز پیش گفت که اسناد دخالت دولت اوباما در کودتای ترکیه را به زودی منتشر میکند. آمریکا در ماجرای جرابلس حتی به کردها هم خیانت کرد، چرا که تا روز سهشنبه یعنی یک روز قبل از حمله به این شهر کردنشین سوری، از کردها حمایت میکرد! ترکیه امروز باید فهمیده باشد که آمریکا دوست و دشمن نمیشناسد و هر جا منافعش اقتضا کند، نزدیکترین متحدانش را قربانی میکند بنابراین چاره کار، نزدیکی به این کشور نیست. به نظر میرسد وسوسه احیای امپراتوری عثمانی مجددا به سراغ اردوغان آمده و وی قصد دارد با آگاهی از ماهیت ذاتی آمریکا، مجددا به همان راه شکست خورده و خسارتآفرین قبل بازگردد؛ غافل از اینکه حتی راه احیای امپراتوری اردوغان نیز فاصله گرفتن از آمریکاست!
تحولات سوریه از کمی قبل از وقوع کودتای نافرجام ترکیه به این سو، دچار پیچیدگیهای خاصی شده و رفته رفته نیز بر این پیچیدگیها افزوده میشود. اکنون در سوریه بر خلاف قبل که غالبا دو جبهه «حامیان اسد» و «مخالفان اسد» با یکدیگر مواجه بودند، چندین جبهه همزمان در حال نبرد با یکدیگرند. برخی از این جبههها پیش از این چه بسا جزو دوستان هم نیز بودند.
مثلا پیش از این کردهای سوریه در کنار ارتش این کشور با تکفیریها میجنگیدند و در برخی مواقع، این دو از حمایتهای یکدیگر بهره میبردند. ماجرای آزادسازی کوبانی، شهر کردنشین سوریه به کمک «حامیان اسد»، تنها نتیجه یکی از این همکاریها بود. اما مدتی است با افول تروریستهای تکفیری، هوای تجزیهطلبی مجدداً به سر گروهی از کردهای تجزیهطلب زده و عدهای از آنها با ارتش سوریه و تروریستهای داعش به طور همزمان میجنگند. یا مثلا آمریکا از یک طرف به ترکیه در جنگ با تروریستهایی که امنیت آنکارا را به خطر میاندازند، کمک میکند اما از طرف دیگر، از دشمن اصلی ترکیه یعنی کردهای سوریه علنا حمایت میکند. آمریکا حتی بعضا، علیه همین کردها نیز ورود میکند، مثل ماجرای جرابلس که آمریکا از پشت به کردها خنجر زد و آن را تقدیم ترکیه کرد. به این وضع، نزدیکی روسیه به ترکیه را نیز اضافه کنید. روسیه در جبهه «حامیان اسد» یعنی ایران و حزبالله قرار دارد اما هم مسکو و هم آنکارا اعلام میکنند روابط خود را در ماجرای سوریه بهبود بخشیده و در این مسئله، به یکدیگر نزدیک شدهاند؛ این در حالی است که ترکیه در حال جنگ با بشار اسد یعنی دوست پوتین است! اما درباره این پیچیدگیها گفتنیهایی هست:
1- تاکید مکرر مقامات ترکیه بر لزوم تغییر در سیاست خارجی این کشور به ویژه در موضوع سوریه، برخی تحلیلگران را بر آن داشت تا با نیم نگاهی به مشارکت آمریکا در کودتای ترکیه و ناآرامیهای بیسابقهای که در نتیجه همان سیاستهای غلط دامن این کشور را گرفته، به این نتیجه برسند که آنکارا با فاصله گرفتن از آمریکا به فکر تغییر در حوزه سیاست خارجی خود افتاده است. آشتی با بشار اسد، توقف حمایتها از تروریستهای تکفیری و غیرتکفیری و احترام به تمامیت ارضی سوریه، سه اقدام اساسی بود که هنوز این دسته از تحلیلگران انتظار دارند از سوی اردوغان به شکل عملی- نه فقط زبانی- اعمال شود. اما تجاوز نظامیان ترکیه به شهر جرابلس سوریه آن هم با حمایتهای نظامی آمریکا و تروریستهای ارتش آزاد، این تحلیل را که ترکیه دست از ماجراجوییهای خود در سوریه برداشته، دستخوش تردید جدی کرده است. ترکیه پس از تجاوز به خاک سوریه هم اعلام کرده بر حفظ تمامیت ارضی سوریه تاکید دارد و در این اقدام(ورود به خاک سوریه) با روسها هماهنگ است؛ اما مقامات دولتی سوریه ورود ترکیه به جرابلس را «تجاوز آشکار» به خاک خود میدانند و روسها نیز گفتند پاسخشان به این تجاوز، نرم نخواهد بود تا بدین ترتیب خط بطلانی کشیده شود روی ادعاهای مقامات ترکیه.
2- البته اینکه ترکیه در برخی حوزهها تغییراتی اساسی و مهم داشته، غیرقابل انکار است. نزدیکی ترکیه به روسیه یکی از این تغییرات مهم است. نباید فراموش کرد منشا دشمنی 7 ماهه میان ترکیه و روسیه همین بحران سوریه و سرنگونی سوخوی روس در خاک سوریه بود. مسکو یکی از متحدین سوریه است و به نوبه خود حمایتهای بسیار زیاد و موثری از ارتش و دولت این کشور بجا آورده است. از طرفی سفر چهارشنبه گذشته جوبایدن به ترکیه اصولا، با هدف قانع کردن اردوغان برای فاصله نگرفتن از غرب به ویژه آمریکا و جلوگیری از نزدیک شدن این کشور به اسد صورت گرفته است (کریستین ساینس مانیتور) بنا بر این نمیتوان گفت اردوغان در سیاستهای خود هیچ تغییراتی اعمال نکرده است.
3- با کنار هم قرار دادن دو مسئله فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که «احتمالا» اردوغان یک سیاست کجدار و مریز را در مواجهه با این تحولات اتخاذ کرده، سیاستی که از کنار آن هم بتواند از فواید نزدیکی به روسیه و ایران بهره ببرد هم شانس هرچند اندک بهرهبرداری از نزدیکی با غرب مثل عضویت در اتحادیه اروپا را از دست ندهد. به عبارت دیگر میتوان گفت، ترکیه از تجاوز به جرابلس، شهر مرزی سوریه هم قصد دارد با از بین بردن داعشیهایی که هر از چند گاهی عملیات تروریستی در خاک ترکیه ترتیب میدهند، امنیت را به کشورش باز گرداند و هم با جایگزین کردن تروریستهای ارتش آزاد که هدف راهبردی آنها، از بین بردن اسد، یکی از اصلیترین بازوهای مقاومت است، فشارها به بشار اسد را همچنان نگه دارد آن هم با این توهم که، شانس بهرهبرداری از نزدیکی با غرب را از دست ندهد. عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نیز در همین چارچوب یعنی بهرهبرداری از نزدیکی به غرب، قابل تحلیل است. کمکهای ائتلاف به اصطلاح ضد داعش آمریکا به ترکیه در جرابلس نیز با توجه به اینکه قرار است «ارتش آزاد» جایگزین «داعش» شود، مطلوب آمریکاییها هست.
4- نکته بسیار مهم دیگر که نباید از آن غافل شد این است که، کار تروریستهای تکفیری در سوریه (و حتی عراق) تقریبا رو به پایان است و این مسئله شاید تا حدودی مطلوب ترکیه زخم خورده از داعش باشد؛ اما قطعا مطلوب آمریکا و رژیم صهیونیستی نیست. تقریبا همه متفقالقولند که اصلیترین هدف از راهاندازی قائله داعش و تروریستهای تکفیری، تجزیه کشورهای مستقل منطقه برای ضربه زدن به ایران و در نتیجه، ایجاد حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی است. این هدف، چیزی نیست که آمریکاییها بتوانند به راحتی از کنار آن بگذرند. نگاه آمریکا و رژیم صهیونیستی از این پس، آن است که اگر داعش قرار است از بین برود، هدفِ داعش نباید از بین برود. با همین نگاه، و با افول تروریستهای تکفیری، سرمایهگذاری روی کردهای تجزیهطلب آغاز شده و سعودیها نیز اعلام کردهاند، حاضرند روی اسب کردهای تجزیهطلب، سرمایهگذاری کنند. جایگزینی تکفیریهای ضعیف شده با کردهای تجزیهطلب، تروریستهای ارتش آزاد یا حتی جبهه النصره، کاری است که در سوریه به یک شکل و در عراق به شکلی دیگر دنبال میشود. ترکیه در جرابلس سوریه، در حال پیاده کردن همین سناریو است، یعنی جایگزین کردن داعش رو به موت با تروریستهای ارتش آزاد، بدون اینکه متوجه باشد، فرق زیادی بین این دو نیست. فراموش نکنیم آن کودک 11 ساله فلسطینی را گروههای مرتبط با همین ارتش آزاد سر بریدند.
5- به نظر میرسد ترکیه اینجا نیز دچار اشتباه راهبردی شده است. زمان زیادی از کودتای اوباما در ترکیه نمیگذرد؛کودتا در کشوری که از هیچ اقدامی در جهت منافع غرب و رژیم صهیونیستی مضایقه نکرده است. ترامپ همین دو روز پیش گفت که اسناد دخالت دولت اوباما در کودتای ترکیه را به زودی منتشر میکند. آمریکا در ماجرای جرابلس حتی به کردها هم خیانت کرد، چرا که تا روز سهشنبه یعنی یک روز قبل از حمله به این شهر کردنشین سوری، از کردها حمایت میکرد! ترکیه امروز باید فهمیده باشد که آمریکا دوست و دشمن نمیشناسد و هر جا منافعش اقتضا کند، نزدیکترین متحدانش را قربانی میکند بنابراین چاره کار، نزدیکی به این کشور نیست. به نظر میرسد وسوسه احیای امپراتوری عثمانی مجددا به سراغ اردوغان آمده و وی قصد دارد با آگاهی از ماهیت ذاتی آمریکا، مجددا به همان راه شکست خورده و خسارتآفرین قبل بازگردد؛ غافل از اینکه حتی راه احیای امپراتوری اردوغان نیز فاصله گرفتن از آمریکاست!