صراط: خبرآنلاین نوشت: نامه آقای احمدی نژاد به اوباما سه ویژگی داشت که یادآور شیوه زمامداری ایشان در دوران ریاست جمهوری است:
۱) اول اینکه او، در نگارش این نامه، خارج از «چارچوب » عمل می کند و بدون ملاحظه، انضباط حاکم بر دستگاه های تصمیم گیری کشور را بهم می زند.
کشور سلسله مراتب دارد؛ رئیس جمهور دارد؛ وزیر امور خارجه دارد؛ ارتباط با مقامات رسمی کشورهای خارجی نیز «پروتکل» و ضوابط خاص خود را دارد. اما او همه را نادیده می گیرد و - بدون هماهنگی و مشورت با مسئولین، و بدون دریافت نظر کارشناسی از جانب مقامات حقوقی کشور که قضیه ۲ میلیارد دلار را در دادگاه لاهه پیگیری می کنند - از طریق سفارت سوئیس، برای رئیس جمهور آمریکا نامه می نویسد.
پس آقای احمدینژاد هنوز متوجه نشدهاند که یکی از معضلات مزمن نظام تصمیمگیری ما - به ویژه در حوزه سیاست خارجه - هموراه همین مداخلات غیر اصولی، همین بی انضباطیهای ساختارشکنانه و همین تعدد «سخنگو» از جانب کشور بوده است.
۲) دوم اینکه آقای احمدی نژاد در نگارش این نامه – همانند دوران ریاست جمهوری اش – ارزیایی غلطی از «صحنه بازی» و - به تبع - ارزیابی غلطی از تاثیر خود در آن بازی دارد.
آقای احمدی نژاد – به دلیل منش و گفتار نامتعارف خود در مجامع بین المللی – از جانب رسانههای مغرض غربی، به یکی از نمادهای افراطی گری، آمریکاستیزی و حتی یهودیستیزی نزد افکار عمومی ایالات متحده تبدیل شده است. به همین خاطر هم حتی منطقیترین و درستترین مطالبات و درخواست های ایران – اگر از جانب او عنوان شود - بالافاصله در صحنه رسانه ای و به تبع در صحنه سیاسی آمریکا هرز و هدر می رود. اما او این را نمی داند.
عدم آشنایی آقای احمدی نژاد با جایگاه واقعی خود نزد افکار عمومی در کشورهای غربی، و اصولاً عدم ارزیابی صحیح ایشان از وزن «افکار عمومی» در روند تصمیم گیری سیاستمداران این کشورها، همواره موجب تضعیف مواضع ایران در صحنه بین المللی شده است. متاسفانه در این مورد اخیر نیز ورود ایشان به پرونده ۲ میلیارد دلاری تنها موجب تضییع «حقانیت» موضع ایران خواهد شد. اما باز ایشان – همچنان - «نتیجه» را فدای «نمایش» می کند.
۳) سوم اینکه - همانطور که از متن نامه پیداست - آقای احمدی نژاد هنوز به بار «سیاسی» و تاثیر سیاسی/حقوقی اقدامات و کلمات رئسای جمهور پی نبرده اند! به همین خاطر هم ایشان - در کسوت رئیس جمهور سابق کشور - نه تنها نامه خود را غیر «سیاسی» می خواند، بلکه به رئیس جمهور آمریکا نیز توصیه می کند از منظر غیر «سیاسی» به نامه او نگاه کند و در اقدامی خارج از چارچوب های «سیاسی» به آن رسیدگی کند.
این یعنی آقای احمدی نژاد هنوز متوجه نشده اند که بسیاری از هزینه هایی که کشور طی هشت سال مدیریت ایشان متحمل شد، اتفاقا بخاطر عدم درک ایشان از ذات و ماهیت «سیاسی» پست ریاست جمهوری بوده است. به گواه بسیاری از کارشناسان سیاست خارجه، قطعنامه ۱۸۳۵ شورای امنیت علیه ایران، تنها چند روز پس از سخنرانی جنجالی ایشان در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید. به عبارت دیگر، «اجماع» لازم برای تدوین و تصویب این قعطنامه، صرفا پس از ایراد مواضع تند و غیرمتعارف – یا «غیر سیاسی» - او در این فوروم بین المللی حاصل شد.
اما گویا آقای احمدی نژاد هنوز آسیب شناسی درستی از کارنامه دوران ریاست جمهوری خود – به ویژه در حوزه سیاست خارجه – صورت نداده است. حال اینکه تاثیر آن آسیب ها همچنان در سطوح مختلف کشور ادامه دارد.
اگر نامه آقای احمدینژاد به اوباما تنها یک پیام داشته باشد، آن پیام این است که آقای احمدینژاد هنوز از دوران ریاستجمهوریاش «درس» نگرفته است.
او با همین نامه نشان داد که در این سه سال فرصت تاملی که داشته، نتوانسته خود را برای بازگشت به صحنه سیاسی کشور آماده کند.