شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۰

هاشمی چگونه اشرافیت را به مدیران تعلیم داد؟

سنگ بنای مدیریت اشرافی و فیش‌های حقوقی نجومی در دولت سازندگی گذاشته شد و این اتفاق در دولت روحانی نیز تکرار شد، شاید علت تکرار این وضعیت در دولت یازدهم، یکی بودن بعضی از مدیران روحانی و هاشمی باشد.
کد خبر : ۳۱۳۸۵۷
هاشمی چگونه اشرافیت را به مدیران تعلیم داد؟

صراط: پدیده فیش‌های حقوقی نجومی چند ماهی است که به خبر اول رسانه‌ها تبدیل شده و مطالبه عمومی برای محاکمه مدیران نالایق و بازگرداندن بیت‌المال آغاز شده است. دراین‌بین، ریشه‌شناسی این پدیده می‌تواند کمک شایانی برای جلوگیری از آثار شوم آن داشته باشد.

به گزارش مشرق، به نظر می‌رسد که اولین نشانه‌های تجمل‌گرایی، اشرافی گری و مدیریت پرهزینه از بیت‌المال به دولت هاشمی رفسنجانی برمی‌گردد.
مهدی نصیری که در آن سال‌ها سابقه مدیرمسئولی کیهان و صبح را در کارنامه داشته،‌ دراین‌باره می‌گوید: تأثیر منفی این نگاه بیش از هرکس متوجه مسئولین و خواص شد و آن‌ها تحت تأثیر رئیس دولت که یک روحانی بود و لابد حرف‌هایش مستند شرعی! هم داشت، مسابقه در امر تجمل‌گرایی و ثروت‌اندوزی را آغاز کردند. در چنین فضایی بود که ماشین‌های لوکس زیر پای مسئولان قرار گرفت و سکونت در خانه‌های مجلل شمال شهر برای مسئولان رفته‌رفته عادی شد و گروهی از عناصر سابقاً انقلابی چرب و شیرین دنیا به‌شدت زیر زبانشان مزه کرد.

نشانه‌های مدیریت اشرافی در دولت هاشمی رفسنجانی را ادامه مشاهده می‌کنید:

بساز، هرچند با فساد

برای رمزگشایی از فساد اقتصادی غلامحسین کرباسچی بایستی به یکی از خطبه‌های نماز جمعه هاشمی در حمایت از کرباسچی اشاره کرد که منطق دولت سازندگی را به خوبی نشان می‌دهد. هاشمی درباره حمایت از کرباسچی در نماز جمعه می‌گوید: ایشان وقتی که در سخت‌ترین شرایط تبلیغی بود، من در نماز جمعه از او دفاع کردم که عدّه‌ای شعار دادند «غارتگر بیت‌المال اعدام باید گردد.»

به نظر می‌رسد که این دفاع، دفاع از منطق کرباسچی بوده است؛ یعنی منطق «بساز هر چند با فساد»، زیرا هاشمی در همان خطبه اختلاس و دزدی در یک پروژه را این‌گونه توجیه می‌کند: این‌قدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را می‌سازیم و مثلاً ده میلیارد خرج می‌کنیم، ممکن است از قبل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور می‌ماند و هیچ‌کس نمی‌تواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.

این منطق بدین معناست که درصدی از اختلاس و دزدی در مدیریت پروژه‌های اجرایی طبیعی است و کسی از مدیران انتظار ندارد که به رعایت کامل بیت‌المال بپردازند.

حمایت از اختلاس کرباسچی تنها توسط هاشمی انجام نمی‌شد و برخی از اصلاح‌طلبان نیز اختلاس‌های شهردار تهران را هزینه‌ای برای بهبود توسعه‌نیافتگی می‌دانستند. به طور مثال، جلایی پور در حمایت از کرباسچی و توجیه رشوه گرفتن وی می‌نویسد: «طبق ادعای دادگاه با وساطت کرباسچی مبلغ 260 میلیون تومان توسط برج‌سازان، در برابر امتیازاتی که برج‌سازان از شهردار گرفته‌اند، به ستاد انتخاباتی آقای خاتمی کمک مالی شده است. در واکنش به این اتهام به صراحت می‌توان گفت که این کمک مالی رشوه نبوده، بلکه هزینه‌ای برای بهبود توسعه‌نیافتگی سیاسی کشور بوده است.»

این بخش از یادداشت جلایی پور این انگاره را به ذهن انسان متبادر می‌کند که اصلاح‌طلبان برای توسعه سیاسی حاضر هستند از هرگونه فساد اقتصادی و رشوه حمایت کنند و برای توسعه سیاسی و به دست گرفتن قدرت حاضرند از رشوه استفاده کنند و این اقدام غیرقانونی خود را توجیه نیز می‌کنند.

مانور تجمل در نماز جمعه

آبان ماه 1369 حجت‌الاسلام‌والمسلمین هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت و امام جمعه موقت تهران، در خطبه‌های نماز جمعه، از «مانور تجمل» می‌گوید. منظور او از «مانور تجمل»، توجه به ظواهر زندگی اجتماعی و پرهیز از زندگی فقیرانه و درویش مسلکانه بود. هاشمی، برای گفته خود، از صدر اسلام دلیل آورد. او می‌گوید: پیامبر اسلام (ص) برای هر یک از زنان خود، منزل جداگانه‌ای داشت. درحالی‌که دیگران از چنین امتیازی بی‌بهره بودند.

مقصود هاشمی از این بیان، برشمردن اهمیت به ظاهر، بخصوص از سوی منتسبان به حکومت بود. او در آن روز از «زهد فروشی» نیز گفت و کسانی را که با ظاهر نامناسب خود، ادعای ساده زیستی می‌کردند، به باد انتقاد گرفته و تلویحاً از حزب‌اللهی‌ها خواست تا اندکی به وضع ظاهر خود برسند. منطق هاشمی در این فقره این بود که ایران به عنوان ام القرای ممالک اسلامی و جمهوری اسلامی به عنوان یگانه نظام دینی، نباید اثری از فقر و فلاکت در خود داشته باشند.

وی در بخش‌هایی از خطبه نماز جمعه درباره مانور تجمل می‌گوید: نمازهای جمعه اگر بخواهد منظره اسلامی داشته باشد، باید مردم که می‌آیند، بهترین لباس‌هایشان را و عالی‌ترین حالت آرایشی در همان سطحی که در زندگی‌شان هست. داشته باشند. اصلاً باید مانور تجمل باشد نه تجمل فوق حساب، آن زیبایی‌هایی که هست، خوب الآن این‌گونه نیست.

زندگی تجملی هاشمی و خانواده

با مرور خاطرات روزنوشت هاشمی که طی سال‌های گذشته منتشر شده است،‌ بر ما ثابت می‌شود که نوع مدیریت هاشمی در دوران ریاست جمهوری و قبل از آن به صورت تجملی و بسیار پرهزینه بوده است. بارها و بارها مشاهده می‌کنیم که به خاطر بهانه‌های سطحی به افراد سکه‌های طلا اهدا می‌شود و موارد دیگری که در ادامه مشاهده می‌کنید:

استفاده از کاخ‌های شاه برای تفریح: قرار گذاشته بودیم برای استراحت با آقای موسوی اردبیلی به نوشهر برویم. آقای میرحسین موسوی گفتند که آنجا محل دنجی هست... بخشی از اعضای خانواده با ما بودند... معلوم شد بخشی از باغ کاخ شاه است... بچه‌ها را به تماشای هتل انقلاب – هایت سابق – بردند؛ می‌گفتند خیلی مجلل است.

ساخت سونا برای رفع کمر درد و خستگی هاشمی: در ساختمان نهاد [ریاست جمهوری] یک حمام کوچک سونا و بهداشتی برای معالجه درد کمر و رفع خستگی درست کرده‌اند. بخشی از آن برای استفاده آماده شده است. بی‌اثر نیست.

سفر به کیش در دوره جنگ برای اغفال دشمن: برای رد گم کردن و اغفال دشمن قرار شده به کیش و بندرعباس برویم. هواپیمای 707 تانکر نیروی هوایی از تهران آمده بود. فاطی، فائزه و بچه‌هایشان و خانواده دائی‌شان هم آمده بودند. به‌سوی جزیره کیش پرواز کردیم و ناهار را در هواپیما خوردیم. ساعت چهار و نیم وارد کیش شدیم. استقبال رسمی انجام شد و مصاحبه مختصری کردم و به ویلای اقامتگاه آمدم.

یکی از وسایل نقلیه خاندان هاشمی در دوران ریاست جمهوری: «با هلی‌کوپتر به سد لتیان آمدیم. بچه‌ها هم تا ظهر کم‌کم رسیدند. مهدی و فاطی نیامدند. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچه‌ها، خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم. بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است.

آب لتیان پایین‌تر از سطح آن در سال گذشته است. یک نفر چینی پیش‌بینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزله‌ای به قدرت 8/6 ریشتر در تهران روی خواهد داد. به همین خاطر بسیاری از مردم از تهران سفر کرده یا از خانه بیرون رفته‌اند... آمدن ما به لتیان هم بی‌ارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلاً قبول ندارم فقط به خاطر بچه‌ها آمدم.

بردن اقوام و فامیل به سفرهای داخلی و خارجی: (چهارشنبه 12 تیر 1364، سفر به چین و ژاپن) مهدی را بیدار کردم که صبحانه بخورد و با بچه‌ها دنبال کارش برود. حسن فرزند احمد آقا هم مثل بچه‌های من _ یاسر و مهدی _ همراه ما بود.

مصاحبه رادیو و تلویزیونی درباره نتایج سفر نمودم. عفت و همراهان نرسیده بودند، مقداری معطل شدیم. غروب رسیدند.

حاتم‌بخشی از بیت‌المال به فرزند جهانگیری: (اسحاق جهانگیری پس از دو دوره حضور در مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه جیرفت، در مجلس چهارم ناکام شد و پس‌ازآن روانه استانداری اصفهان شد تا جایگزین غلامحسین کرباسچی شود. هاشمی رفسنجانی در سفراستانی خود به اصفهان در دی‌ماه 1371 این‌گونه از هدیه‌اش به فرزندان اسحاق جهانگیری یاد می‌کند): معاونان استانداری آمدند و کمک خواستند. نیروهای انتظامی و حفاظتی که در حفاظت سفر کار کردند، آمدند؛ از آن‌ها تشکر کردم. خانواده استاندار آمدند. احوال‌پرسی کردم و به بچه‌هایش سکه‌ای دادم. برای سفرم، آینه و قرآن گرفتند.

آنچه مشخص است و اکثر کارشناسان سیاسی، اقتصادی و حتی مردم به آن اذعان دارند، شروع دوران اشرافی گری و مدیریت پرهزینه در دولت هاشمی رفسنجانی است. دکتر کوشکی با اشاره به تأمین حقوق مدیران دولتی هاشمی از راه دور زدن قانون، می‌افزاید: تفکر هاشمی این‌گونه بود که برای سازندگی باید به کارخانه سیمان، راه، اتوبان، بزرگراه، فولاد، ذوب‌آهن، فولاد آلیاژی، فلان سازی و ... فکر کنی؛ و این تاختن‌ها نیازمند این است که مدیر داشته باشیم؛ و مدیری که از صبح تا شب زحمت می‌کشد باید زندگی‌اش تأمین باشد. این مدیر در دولت به او ماهی ۲۵ هزار تومان می‌دهند، همین مدیر که صبح می‌آید، شب می‌رود و به زن و بچه‌اش هم نمی‌تواند برسد، چقدر زیر امضایش گردش مالی دارد؟ ‌۲ میلیارد تومان هر روز. از آن طرف بخش خصوصی به این آقا چقدر می‌دهد؟ ۶۰ هزار تومان. ۷۰ هزار تومان. (این رقم‌ها مال سال ۶۹ است) طبعاً این مدیر نمی‌ماند و از بخش دولتی فرار می‌کند. درحالی‌که ما از مدیر توقع داریم که بسازد و با سرعت بالا هم بسازد. ... قرار شد که زندگی این مدیرها تأمین شود. اصلاً نمی‌شود مدیر ۲ میلیون تومان را امضاء کند، ۲ میلیارد تومان را امضاء کند، بعد حقوقش ۲۵ هزار تومان باشد. باید مدیری را که اینجا دارد کار می‌کند تشویق کرد. ما هم می‌آییم حقوقش را بالا می‌بریم. ولی از لحاظ دولتی که نمی‌شود حقوقش را بالا برد. به او پاداش می‌دهیم.

این اظهارات دکتر کوشکی نشان می‌دهد که سنگ بنای مدیریت اشرافی و فیش‌های حقوقی نجومی در دولت سازندگی گذاشته شد و این اتفاق در دولت روحانی نیز تکرار شد، شاید علت تکرار این وضعیت در دولت روحانی، یکسان بودن مدیران و تفکر روحانی و هاشمی است.