جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ تير ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۳

دفاع تمام‌قد شاعران از شیخ‌ قاسم +اشعار

تعدادی از شاعران کشور همزمان با انتشار خبر سلب تابعیت آیت‌الله شیخ عیسی قاسم به این موضوع واکنش نشان دادند.
کد خبر : ۳۰۹۳۶۱
صراط: تعدادی از شاعران کشور همزمان با انتشار خبر سلب تابعیت آیت‌الله شیخ عیسی قاسم به این موضوع واکنش نشان دادند.

به گزارش تسنیم، یکی از خبرهای منتشر شده که کام جهان اسلام را در ماه مبارک رمضان تلخ کرد، خبر سلب تابعیت آیت‌الله شیخ عیسی قاسم، روحانی بارز شیعه بحرین از سوی دولت این کشور بود. هرچند این کار غیر قانونی و تأمل‌برانگیز واکنشی از سوی سران کشورهای اسلامی به همراه نداشت، اما ملت مسلمان نسبت به این مسئله واکنش نشان دادند.

در ایران نیز شاعران متعهد که بنا به گفته رهبر معظم انقلاب، موضع‌گیری در برابر جبهه حق و باطل در این زمینه را وظیفه خود دانسته و با انتشار سروده‌هایی سعی در حمایت از مردم مظلوم و انقلابی بحرین و شیخ عیسی قاسم کردند. از همان زمان انتشار خبر تاکنون فضای مجازی پر است از سروده‌هایی که از سوی شاعران، عمدتاً جوان کشور، نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و حرف خود را در قالب شعر بیان کرده‌اند. بخشی از این سروده‌ها در ادامه منتشر می‌شود:

محمدمهدی عبدالهی

آسمان دست خودش نیست اگر غم دارد
خبری تلخ، کنار شب ماتم دارد

خبر آمد که سحرگاه، کسی بی‌تاب است
ناله در نامهٔ ناخوانده عالم دارد

مرجع شیعهٔ اثنی عشری در «بحرین»!
غصه‌ها از عمل عالم و آدم دارد

«آل نفرین» که «حَمَد آلِ خلیفه» از اوست
در ستم نامه‌اش این بار تو را کم دارد

زخم دیرین سکوت علوی همواره
با صدای تو در این قافیه مرهم دارد

عزّت شیعه فقط دست ولی الله است
شب قدر است، چنین دیده نم نم دارد

«شیخ عیسی» همه دم عاشق اولاد علیست
تا جهان هست دلی تنگ محرّم دارد

***

سیاوش امیری

بحرین تحت سلطۀ شیطان بپا برخاست
آدمکشانِ انگلوساکسون شده مبهوت

بَر شد لوایِ دین و زان غوغا پدید آمد
«آلِ خلیفه» پاسخش شد سُرب و هم باروت

در بند و زندان کرده مردانِ مجاهد را
از جملۀ آن رادمردان، «شیخ علی سلمان»

این آلِ رسوا در خیالِ خام خود غرقست
بی شک نیندیشیده تاوان می دهد تاوان!

اکنون بساط «آلِ شیطان» رو به نابودی
سرعت گرفته خیزشِ مردم به سَمتِ نور

وحشت، رژیم دست بوسان را بلرزانده
این خاندانِ بَدمَنِش، قدرت پرست و کور

خشم و خروش مردمان در کوچه‌ها جاری
بحرینِ غمگین، باردار خون و آزادی است

لرزیده بنیان‌ها و ساقط می‌شود شیطان
آن روز نزدیک است و آنک موسم شادی است

آن انقلابی را که در دل آرزو دارید  
ای مردم بحرین، بی‌شک می شود پیدا

بیدار دل‌ها، بر شما تبریکِ پیروزی
گردد نگون سر این رژیم جانیِ رسوا

بوی بهاران می‌رسد در کوچه‌ها اینک
زیبا شود اندیشه‌ها در پرتو خورشید

آزاد می‌گردد «منامه» از خباثت، هان!
لب‌ها شکوفا می‌شود از خنده و امید

***

آرش براری

اگر چه لشکر کفر است در برابر شیخ
سپاه امت اسلام هست سنگر شیخ

خلیفه! شیخِ محاسن سفید تنها نیست
نگاه کن که جوان‌ها شدند لشکر شیخ

صدای شیخ، صدای تمام بحرین است
نشسته بغض همه در میان حنجر شیخ

خلیفه گرچه پراکنده کرد مردم را
شلوغ می‌شود از این به بعد منبر شیخ

اگرچه ملیت شیخ را خلیفه گرفت
قلوب شیعه و سنی شده است کشور شیخ

قیام رهبر بحرین می‌شود پیروز
چراکه "سیدنا القائد" است رهبر شیخ

خلیفه را وسط شهر تکه تکه کنیم
اگر خراش بیفتد به روی پیکر شیخ

رژیم آل خلیفه سقوط خواهد کرد
اگر که کم بشود تار مویی از سر شیخ

***

حسین نبی‌زاده اردکانی

شیخ عیسی که مرد میدان است
خواستار نجات انسان است

حکم دادند نیست بحرینی
گر نه او ،گو که کیست بحرینی

اهل بحرینِ پادشاهی نیست
چون موید بر این سیاهی نیست

زادگاهش چو خاک بحرین است
گوهر تابناک بحرین است

خلق بحرین یاور عیسی
شاه،فرعون، او بُود موسی

با زبان تا کنون زده فریاد
خلق بحرین ضد استبداد

کاخ فرعون می شود تسخیر
برنگردد اگر از این تقصیر

***

محسن ناصحی

زیر پا ریخته اینبار کف صابون را
کفر، انگار نخوانده است شب قارون را

شیخ عیسی! وطنت سینه ما،گیرم کُفر
بزند رگ رگ ما جمله حواریّون را

تکّه‌ای از بدن سوخته ایرانی
خون محال است مُدارا نکند هم خون را

نفست گرم‌تر ای شیخ! مبادا طاغوت
بِبُرد مثل فلسطین نفس زیتون را

اصلاً امروز زمان دست تو باید می داد
کارِ از ریشه برانداختن طاعون را

تیغ بردار که یکبار دگر آل سعود
روی منبر نبرد سلسله ی میمون را

بُت اگر آل خلیفه است تبردار تویی
پاره کن زودتر این وصله ی ناهمگون را