صراط: در بخش دوم میزگرد بررسی آموزش زبان در مدارس مطرح شد: آموزش و پرورش برای
ارائه سایر زبانها در مدارس اقدام خاصی را انجام نداده است و دانشآموزان
مطلع نیستند که چنین فرصتی برای آنها فراهم است.
به گزارش تسنیم، تب فراگیری زبان انگلیسی امروزه به یک نیاز اجتماعی برای نوجوانان و جوانان کشور تبدیل شده است و مؤسسات بخش خصوصی و سفارتخانههای کشورهای مختلف در این رابطه بازار داغی را برای خود فراهم کردهاند، البته ضعف آموزشهای ارائه شده در مدارس نیز مزیدی بر علت شده است تا خانوادهها برای فراگیری زبان، فرزندان خود را بهسمت مؤسسات بخش خصوصی سوق دهند.
اگرچه مؤسسات بخش خصوصی برای فعالیت در این حوزه باید از وزارتخانههای آموزش و پرورش، ارشاد و علوم مجوز بگیرند اما در سایه ضعف نظارتها، تخلفاتی نیز صورت میگیرد از جمله برگزاری کلاسهای مختلط یا تدریس کتابهای اوریجینال غرب که کاملاً در تضاد با ارزشها و فرهنگ ایرانی و اسلامی است.
میزگردی را با هدف بررسی وضعیت آموزش زبان انگلیسی در مدارس، دلایل سلطه زبان انگلیسی در کشور و گرایش اکثر نوجوانان و جوانان به یادگیری این زبان، ضرورت آموزش سایر زبانهای خارجی و برنامههای سفارتخانهها از طریق برگزاری دورههای آموزش زبان برگزار کردیم.
مشروح بخش دوم این میزگرد بدین شرح است:
شاید برای بسیاری از افکار عمومی جامعه این سؤال مطرح باشد که چرا عنوان میشود آموزش زبان انگلیسی میتواند منجر به نفوذ یا انتقال فرهنگ غرب به کشور شود؟
سحرخیز: فراگیری و آموزش زبان انگلیسی بهتنهایی نمیتواند منجر به انتقال فرهنگ غرب شود اما روش آموزش، کتابها، مفاهیم، نوع نگاه و القایی که ممکن است در نوع آموزشها انجام شود تمام این موارد ابزاری است که به نفوذ فرهنگی کمک میکند.
مگر میشود بگوییم صرفاً آموزش زبان صورت میگیرد و نسبت به آن بیتفاوت باشیم؟ آموزش و پرورش باید به محتوای تدریس شده در آموزشگاههای زبان نظارت کند، هماکنون کتابهای اوریجینال زبان از غرب به کشور وارد میشود و معلمان آموزشگاهها نیز میگویند "اگر میخواهید زبان را بهخوبی فرابگیرید باید کتابهای اوریجینال را تهیه کنید نه کتابهایی که ممیزی دارند".
در محتوای این کتابها از همان دوران کودکی شراب خوردن، دوستی با جنس مخالف و شرکت در پارتی به فرزند ایرانی آموزش داده میشود و تمام محتوا نماد ولنگاری فرهنگ غرب است، پس چگونه میتوان مدعی شد که صرفاً زبانآموزی صورت میگیرد؟ واژههایی که حرام و حلال و نگاه شرعی ما را به هم ریخته است و بسیاری از مواردی را که با فرهنگ و ارزش ما همخوانی ندارد در قالب زبان به دانشآموز آموزش داده میشود.
شورای عالی آموزش و پرورش 14 سال قبل مصوبهای را برای آموزش 5 زبان خارجی در مدارس داشت، چرا بعد از اینهمه سال برای فراهم سازی مقدمات آن و آماده سازی زیرساختها اقدامی صورت نگرفته است؟
در ایران و آموزش و پرورش دچار روزمرگی هستیم و برای آینده افق روشنی نداریم. هر سال که به تابستان میرسد آموزش و پرورش اطلاعیه میدهد که در برخی رشتهها حقالتدریس جذب میکنیم تا سال تحصیلی را طی کند یعنی حتی در مهمترین کار یعنی ساماندهی منابع انسانی برنامهریزی مشخصی وجود ندارد.
دانشگاه فرهنگیان تأسیس شد و هماکنون با ظرافتی بهدنبال بیرونق کردن آن هستند، این دانشگاه در سالهای نخست فعالیت 20 هزار دانشجومعلم جذب کرد اما هماکنون صرفاً 4 تا 5 هزار دانشجومعلم پذیرش میکند، حتی به یاد دارم در زمانی تعداد کارمندان مراکز تربیت معلم از دانشجویان آن بیشتر بود، بهعنوان مثال در مرکز تربیت معلم شهر مشهد تعداد کارکنان بیشتر از دانشجویان بود چرا که معتقد بودند به تربیت معلم نیازی نیست و تعداد زیادی لیسانس بیکار در جامعه داریم که با برگزاری آزمون استخدامی میتوان از آنها بهعنوان معلم در آموزش و پرورش استفاده کرد.
هماکنون آموزش و پرورش دارای نقشه راه و سند چشمانداز است. در سند تحول بنیادین آمده است که آموزش زبان بهصورت نیمه تجویزی است یعنی نه اجباری و نه اختیاری کامل است و باید چند نوع زبان خارجی را ارائه کرد تا دانشآموزان از بین آنها انتخاب کنند.
مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی باید این موضوع را رصد و از وزیر مطالبه کنند، که چرا این بخش از سند تحول بنیادین اجرایی نمیشود. نمیگویم همین الآن به وزیر بگوییم که باید از سال آینده چند زبان خارجی را در مدارس ارائه دهد اما باید برنامهریزی کرد یعنی فرصت چندسالهای را برای تحقق این مصوبه تعیین کرد.
دانشگاه فرهنگیان باید برای پذیرش دانشجومعلم در زبانهای خارجی مانند فرانسه، آلمانی یا ایتالیایی اقدام کرده و فرصت تربیت دبیر مورد نیاز را فراهم کند، از سوی دیگر باید با تربیت مشاوران لازم برای دانشآموزان و خانوادهها تبیین کنیم که زبان خارجی صرفاً انگلیسی نیست و اگر زبان فرانسه یا آلمانی را فرابگیرند میتوانند به موفقیت دست یابند.
با انجام این اقدامات حتی اگر باز هم 80 درصد دانشآموزان زبان انگلیسی را انتخاب کنند 20 درصد بهسراغ زبانهای دیگر میروند اما هنوز هیچ اقدامی در این رابطه انجام نشده است یعنی دبیر مورد نیاز را تربیت نکرده و بازه زمانی خاصی برای تحقق این هدف مشخص نشده است. آموزش و پرورش آنقدر درد بیدرمان دارد که تا زمانی که نهادهای بالادستی تحقق آموزش سایر زبانها در مدارس را مطالبه نکنند بهسراغ اجرای آن نمیرود.
وزارتخانه هماکنون نگران حقوق ماه آینده فرهنگیان یا مطالبات بازنشستگان است، در چنین شرایطی چهکسی به فکر آموزش سایر زبانها در مدارس است ولی اگر نهادهای بالادستی این موضوع را از آموزش و پرورش مطالبه کنند در جهت تحقق آن گام برمیدارد.
تاکنون نهادی این موضوع را از آموزش و پرورش مطالبه نکرده است و هماکنون نیز فراگیری این موضوع در جامعه بهدلیل سخنان رهبر انقلاب یک تب اجتماعی شده است و پس از مدتی فروکش میکند. از سال 81 مصوبه آموزش 5 زبان خارجی در مدارس را داشتیم از آن زمان تا به امروز چند وزیر تغییر کرده است از هیچ کدام این سؤال پرسیده نشد؛ "چرا برای اجرای این مصوبه هیچ اقدامی نکردید؟".
آموزش و پرورش معتقد است زبانهای دیگر متقاضی ندارند بنابراین بهصرفه نیست برای زبان خارجیای که تعداد متقاضیان آن محدود است هزینه و زمان برای تأمین نیروی انسانی صرف کند.
آموزش و پرورش بر چه اساسی عنوان میکند که از سایر زبانهای خارجی استقبال نمیشود؟ آیا نظرسنجی در این رابطه صورت گرفته است؟ آیا در مدارس اطلاع رسانی شده است که بهغیر از زبان انگلیسی میتوان زبانهای دیگر را نیز فرا گرفت، دانش آموزان تا چهاندازه از این موضوع مطلع هستند؟
فضایی را ایجاد کردهایم که این موضوع را القاء میکند زبان انگلیسی زبان غالب است و نظرسنجی رسمی و پژوهشی صورت نگرفته است که اعلام کنند چهتعداد دانشآموز موافق فراگیری سایر زبانها هستند، اگر آموزش و پرورش معتقد است استقبالی وجود ندارد، نظرسنجی انجام دهد.
برای همان تعدادی که هماکنون مایل به فراگیری سایر زبانها هستند برنامهریزی کنند و در تعدادی از مدارس امکان ارائه زبانهای دیگر بهجز انگلیسی فراهم شود. هماکنون دانشآموزان مطلع نیستند که زبانهای خارجی دیگر را میتوانند انتخاب کرده و فرابگیرند.
در آموزش و پرورش باید طرحی نو دراندازیم. نظام آموزشی فعلی را باید در موزهها بهدنبال آن باشیم و اگر قرار باشد به همین روش حرکت کنیم در عین حال که مشکلات وجود دارد کاری از پیش نمیرود. میتوان از تفکرات مختلف بهرهمند شد، هماکنون اتاق فکر آموزش و پرورش کجاست؟ مسئولان ما آنقدر درگیر مسائل روزمره شدهاند که به نظر میرسد اتاق فکری وجود نداشته باشد، بهعنوان مثال در حوزه پرورشی یا آموزشی طی سالیان اخیر چه اقدامات جدیدی انجام شده است؟ تا زمانی که با همین روش و این نظام آموزشی کار کنیم راه به جایی نمیبریم.
وضعیت آموزش زبان فارسی در مدارس چگونه است؟ چرا هنوز هم برخی از دانشآموزان پس از پایان تحصیلات در مدرسه توانایی خواندن یا نوشتن یک متن ادبی را ندارند؟
زبان فارسی مورد بیمهری قرار گرفته است. آموزش زبان در دوره پیشدبستانی یا ابتدایی که توسط برخی افراد پیشنهاد میشود در روانشناسی یادگیری مورد نقدهای جدی است. در کشور ما قومیتهای مختلفی وجود دارند و اغلب دانشآموزان در بدو ورود به دبستان دوزبانه هستند یعنی بهزبان ترکی، کردی یا عربی تسلط دارند و باید زبان فارسی را قبل از ورود به مدرسه به آنها آموزش داد بنابراین دورهای یکماهه در مناطق دوزبانه کشور برگزار میشود تا کلاس اولیها با زبان فارسی آشنا شوند.
حالا در چنین شرایطی اگر بخواهیم از دوره ابتدایی زبان انگلیسی را نیز به دانشآموز آموزش دهیم او با سه زبان سروکار خواهد داشت و دچار تعارضاتی میشود و هرچقدر دامنه لغات وسیعتر شود با مشکلات بیشتری مواجه میشود و گاه شاهد تداخل در یادگیری خواهیم بود و این موضوع منجر میشود که زبان فارسی بهخوبی آموخته نشود.
در آموزش زبان فارسی جفاهای زیادی صورت گرفت؛ در جدول برنامه درسی ملی اگر به ساعات هر درسی دست بزنیم و بخواهیم آن را کاهش یا افزایش دهیم اعتراض دبیران آن درس بلند میشود به همین دلیل هیچگاه نمیتوان این برنامه را چارچوبمند کرد. بهترین درسها هنر، انشاء و ورزش هستند که هر سه مورد بیمهری قرار گرفتهاند. هر معلمی را که حوصله تدریس نداشت دبیر خط و نقاشی یا انشاء کردند در حالی که انشاء یعنی کاربرد زبان فارسی در نگارش.
انشاء را دانشآموز باید خودش بنویسد نه اینکه مادر یا پدر برای او بنویسند اما متأسفانه درس انشاء را جدی نگرفتهایم. هنوز در برخی کشورها از جمله سنگاپور تکلیف شب حذف نشده است اما در ایران آن را حذف کردیم و دانشآموز دستورزی ندارد و دو جمله که میخواهد بنویسد، بدخط است.
کتاب کار تهیه شده است و هنگامی که کتاب فارسی چاپ میشود یک ماه قبل زودتر کتاب کار آن در بازار موجود است، معلم به دانشآموز توصیه میکند کتاب کار را خریداری کند و بر این اساس درس املاء بهروش قدیمی از بین رفته و بهصورت چهار گزینهای شده است یعنی میگویند از میان این چهار کلمه املای کدام صحیح است و روش گذشته که معلم دیکته میگفت و دانشآموز یادداشت میکرد از بین رفته است.
در اینترنت و فضای مجازی نیز نوع ادبیات و نگارش خاصی متولد شده است که زبان فارسی را تغییر داده و حتی در نگارش نامههای رسمی شاهد رواج این ادبیات نادرست هستیم و در حال تغییر دادن رسم الخط فارسی هستند.
معاون وزیر تاجیکستان که به ایران آمده بود، عنوان میکرد "در چند درس اصلی یعنی فارسی، ریاضی و علوم امتحان نهایی برگزار میکنیم" اما در ایران تمام درسها را جدی گرفتهایم بهجز فارسی، تا زمانی که شیمی، فیزیک، ریاضی و انگلیسی هستند به زبان فارسی توجهی نمیشود در حالی که باید بیشترین توجه را به این درس کرد و برای آن امتحانات هماهنگ و نهایی برگزار شود تا دانشآموز آن را بهخوبی فرابگیرد.
زنگ انشاء و املاء را از فارسی گرفتیم، صدا و سیما نیز در حق زبان فارسی جفا میکند، طنرپردازی که هر واژهای را به کار میبرد و تمام واژههای آن وارد ادبیات ما میشود کلمههایی که زمانی ضدارزش بود در جامعه شنیده میشود و مرسوم شده است.
هماکنون المپیادهای درسی متعددی در کشور برگزار میشود و باید المپیاد زبان فارسی را جدی گرفت و برای آن برنامهریزی و دانشآموزان را نسبت به حضور در آن حساس کرد. استاد همایی میگوید در زمان رضاخان همجمهای به زبان فارسی شد و گفتند "رسم الخط خود را مثل ترکیه لاتین کنیم" اما گروهی در مقابل آن ایستادند و زبان فارسی باقی ماند اما زبان فارسی باید دائماً زایش داشته باشد؛ برخی واژههای انگلیسی عیناً وارد کشور شده و در متون فارسی کاربرد دارند در حالی که فرهنگستان باید دانشگاهها و آموزش و پرورش را مکلف به استفاده از اصطلاحات مصوب فارسی کند.
میگوییم زبان شیرین فارسی و فرزندان ما باید طعم این زبان شیرین را بچشند یعنی از دوره ابتدایی باید بهطور ویژه برنامهریزی کرد و با روشها، کتابها و نوع آموزش علاقهمندی به زبان فارسی ایجاد شود و در پایههای بالاتر تکمیل و کامل شود. در دوره ابتدایی باید شیرینی زبان فارسی را به دانشآموز بچشانیم، کتابهای غیردرسی میتواند درخصوص کتابخوان کردن و علاقهمندی دانشآموزان به زبان فارسی کمک کند.
آموزش زبان فارسی در دوره ابتدایی نیازمند نگاه ویژه است و این نگاه اگر در ابتدایی شکل بگیرد در دورههای بعد بهآسانی میتوان آن را تکمیل کرد.
به گزارش تسنیم، تب فراگیری زبان انگلیسی امروزه به یک نیاز اجتماعی برای نوجوانان و جوانان کشور تبدیل شده است و مؤسسات بخش خصوصی و سفارتخانههای کشورهای مختلف در این رابطه بازار داغی را برای خود فراهم کردهاند، البته ضعف آموزشهای ارائه شده در مدارس نیز مزیدی بر علت شده است تا خانوادهها برای فراگیری زبان، فرزندان خود را بهسمت مؤسسات بخش خصوصی سوق دهند.
اگرچه مؤسسات بخش خصوصی برای فعالیت در این حوزه باید از وزارتخانههای آموزش و پرورش، ارشاد و علوم مجوز بگیرند اما در سایه ضعف نظارتها، تخلفاتی نیز صورت میگیرد از جمله برگزاری کلاسهای مختلط یا تدریس کتابهای اوریجینال غرب که کاملاً در تضاد با ارزشها و فرهنگ ایرانی و اسلامی است.
میزگردی را با هدف بررسی وضعیت آموزش زبان انگلیسی در مدارس، دلایل سلطه زبان انگلیسی در کشور و گرایش اکثر نوجوانان و جوانان به یادگیری این زبان، ضرورت آموزش سایر زبانهای خارجی و برنامههای سفارتخانهها از طریق برگزاری دورههای آموزش زبان برگزار کردیم.
مشروح بخش دوم این میزگرد بدین شرح است:
شاید برای بسیاری از افکار عمومی جامعه این سؤال مطرح باشد که چرا عنوان میشود آموزش زبان انگلیسی میتواند منجر به نفوذ یا انتقال فرهنگ غرب به کشور شود؟
سحرخیز: فراگیری و آموزش زبان انگلیسی بهتنهایی نمیتواند منجر به انتقال فرهنگ غرب شود اما روش آموزش، کتابها، مفاهیم، نوع نگاه و القایی که ممکن است در نوع آموزشها انجام شود تمام این موارد ابزاری است که به نفوذ فرهنگی کمک میکند.
مگر میشود بگوییم صرفاً آموزش زبان صورت میگیرد و نسبت به آن بیتفاوت باشیم؟ آموزش و پرورش باید به محتوای تدریس شده در آموزشگاههای زبان نظارت کند، هماکنون کتابهای اوریجینال زبان از غرب به کشور وارد میشود و معلمان آموزشگاهها نیز میگویند "اگر میخواهید زبان را بهخوبی فرابگیرید باید کتابهای اوریجینال را تهیه کنید نه کتابهایی که ممیزی دارند".
در محتوای این کتابها از همان دوران کودکی شراب خوردن، دوستی با جنس مخالف و شرکت در پارتی به فرزند ایرانی آموزش داده میشود و تمام محتوا نماد ولنگاری فرهنگ غرب است، پس چگونه میتوان مدعی شد که صرفاً زبانآموزی صورت میگیرد؟ واژههایی که حرام و حلال و نگاه شرعی ما را به هم ریخته است و بسیاری از مواردی را که با فرهنگ و ارزش ما همخوانی ندارد در قالب زبان به دانشآموز آموزش داده میشود.
شورای عالی آموزش و پرورش 14 سال قبل مصوبهای را برای آموزش 5 زبان خارجی در مدارس داشت، چرا بعد از اینهمه سال برای فراهم سازی مقدمات آن و آماده سازی زیرساختها اقدامی صورت نگرفته است؟
در ایران و آموزش و پرورش دچار روزمرگی هستیم و برای آینده افق روشنی نداریم. هر سال که به تابستان میرسد آموزش و پرورش اطلاعیه میدهد که در برخی رشتهها حقالتدریس جذب میکنیم تا سال تحصیلی را طی کند یعنی حتی در مهمترین کار یعنی ساماندهی منابع انسانی برنامهریزی مشخصی وجود ندارد.
دانشگاه فرهنگیان تأسیس شد و هماکنون با ظرافتی بهدنبال بیرونق کردن آن هستند، این دانشگاه در سالهای نخست فعالیت 20 هزار دانشجومعلم جذب کرد اما هماکنون صرفاً 4 تا 5 هزار دانشجومعلم پذیرش میکند، حتی به یاد دارم در زمانی تعداد کارمندان مراکز تربیت معلم از دانشجویان آن بیشتر بود، بهعنوان مثال در مرکز تربیت معلم شهر مشهد تعداد کارکنان بیشتر از دانشجویان بود چرا که معتقد بودند به تربیت معلم نیازی نیست و تعداد زیادی لیسانس بیکار در جامعه داریم که با برگزاری آزمون استخدامی میتوان از آنها بهعنوان معلم در آموزش و پرورش استفاده کرد.
هماکنون آموزش و پرورش دارای نقشه راه و سند چشمانداز است. در سند تحول بنیادین آمده است که آموزش زبان بهصورت نیمه تجویزی است یعنی نه اجباری و نه اختیاری کامل است و باید چند نوع زبان خارجی را ارائه کرد تا دانشآموزان از بین آنها انتخاب کنند.
مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی باید این موضوع را رصد و از وزیر مطالبه کنند، که چرا این بخش از سند تحول بنیادین اجرایی نمیشود. نمیگویم همین الآن به وزیر بگوییم که باید از سال آینده چند زبان خارجی را در مدارس ارائه دهد اما باید برنامهریزی کرد یعنی فرصت چندسالهای را برای تحقق این مصوبه تعیین کرد.
دانشگاه فرهنگیان باید برای پذیرش دانشجومعلم در زبانهای خارجی مانند فرانسه، آلمانی یا ایتالیایی اقدام کرده و فرصت تربیت دبیر مورد نیاز را فراهم کند، از سوی دیگر باید با تربیت مشاوران لازم برای دانشآموزان و خانوادهها تبیین کنیم که زبان خارجی صرفاً انگلیسی نیست و اگر زبان فرانسه یا آلمانی را فرابگیرند میتوانند به موفقیت دست یابند.
با انجام این اقدامات حتی اگر باز هم 80 درصد دانشآموزان زبان انگلیسی را انتخاب کنند 20 درصد بهسراغ زبانهای دیگر میروند اما هنوز هیچ اقدامی در این رابطه انجام نشده است یعنی دبیر مورد نیاز را تربیت نکرده و بازه زمانی خاصی برای تحقق این هدف مشخص نشده است. آموزش و پرورش آنقدر درد بیدرمان دارد که تا زمانی که نهادهای بالادستی تحقق آموزش سایر زبانها در مدارس را مطالبه نکنند بهسراغ اجرای آن نمیرود.
وزارتخانه هماکنون نگران حقوق ماه آینده فرهنگیان یا مطالبات بازنشستگان است، در چنین شرایطی چهکسی به فکر آموزش سایر زبانها در مدارس است ولی اگر نهادهای بالادستی این موضوع را از آموزش و پرورش مطالبه کنند در جهت تحقق آن گام برمیدارد.
تاکنون نهادی این موضوع را از آموزش و پرورش مطالبه نکرده است و هماکنون نیز فراگیری این موضوع در جامعه بهدلیل سخنان رهبر انقلاب یک تب اجتماعی شده است و پس از مدتی فروکش میکند. از سال 81 مصوبه آموزش 5 زبان خارجی در مدارس را داشتیم از آن زمان تا به امروز چند وزیر تغییر کرده است از هیچ کدام این سؤال پرسیده نشد؛ "چرا برای اجرای این مصوبه هیچ اقدامی نکردید؟".
آموزش و پرورش معتقد است زبانهای دیگر متقاضی ندارند بنابراین بهصرفه نیست برای زبان خارجیای که تعداد متقاضیان آن محدود است هزینه و زمان برای تأمین نیروی انسانی صرف کند.
آموزش و پرورش بر چه اساسی عنوان میکند که از سایر زبانهای خارجی استقبال نمیشود؟ آیا نظرسنجی در این رابطه صورت گرفته است؟ آیا در مدارس اطلاع رسانی شده است که بهغیر از زبان انگلیسی میتوان زبانهای دیگر را نیز فرا گرفت، دانش آموزان تا چهاندازه از این موضوع مطلع هستند؟
فضایی را ایجاد کردهایم که این موضوع را القاء میکند زبان انگلیسی زبان غالب است و نظرسنجی رسمی و پژوهشی صورت نگرفته است که اعلام کنند چهتعداد دانشآموز موافق فراگیری سایر زبانها هستند، اگر آموزش و پرورش معتقد است استقبالی وجود ندارد، نظرسنجی انجام دهد.
برای همان تعدادی که هماکنون مایل به فراگیری سایر زبانها هستند برنامهریزی کنند و در تعدادی از مدارس امکان ارائه زبانهای دیگر بهجز انگلیسی فراهم شود. هماکنون دانشآموزان مطلع نیستند که زبانهای خارجی دیگر را میتوانند انتخاب کرده و فرابگیرند.
در آموزش و پرورش باید طرحی نو دراندازیم. نظام آموزشی فعلی را باید در موزهها بهدنبال آن باشیم و اگر قرار باشد به همین روش حرکت کنیم در عین حال که مشکلات وجود دارد کاری از پیش نمیرود. میتوان از تفکرات مختلف بهرهمند شد، هماکنون اتاق فکر آموزش و پرورش کجاست؟ مسئولان ما آنقدر درگیر مسائل روزمره شدهاند که به نظر میرسد اتاق فکری وجود نداشته باشد، بهعنوان مثال در حوزه پرورشی یا آموزشی طی سالیان اخیر چه اقدامات جدیدی انجام شده است؟ تا زمانی که با همین روش و این نظام آموزشی کار کنیم راه به جایی نمیبریم.
وضعیت آموزش زبان فارسی در مدارس چگونه است؟ چرا هنوز هم برخی از دانشآموزان پس از پایان تحصیلات در مدرسه توانایی خواندن یا نوشتن یک متن ادبی را ندارند؟
زبان فارسی مورد بیمهری قرار گرفته است. آموزش زبان در دوره پیشدبستانی یا ابتدایی که توسط برخی افراد پیشنهاد میشود در روانشناسی یادگیری مورد نقدهای جدی است. در کشور ما قومیتهای مختلفی وجود دارند و اغلب دانشآموزان در بدو ورود به دبستان دوزبانه هستند یعنی بهزبان ترکی، کردی یا عربی تسلط دارند و باید زبان فارسی را قبل از ورود به مدرسه به آنها آموزش داد بنابراین دورهای یکماهه در مناطق دوزبانه کشور برگزار میشود تا کلاس اولیها با زبان فارسی آشنا شوند.
حالا در چنین شرایطی اگر بخواهیم از دوره ابتدایی زبان انگلیسی را نیز به دانشآموز آموزش دهیم او با سه زبان سروکار خواهد داشت و دچار تعارضاتی میشود و هرچقدر دامنه لغات وسیعتر شود با مشکلات بیشتری مواجه میشود و گاه شاهد تداخل در یادگیری خواهیم بود و این موضوع منجر میشود که زبان فارسی بهخوبی آموخته نشود.
در آموزش زبان فارسی جفاهای زیادی صورت گرفت؛ در جدول برنامه درسی ملی اگر به ساعات هر درسی دست بزنیم و بخواهیم آن را کاهش یا افزایش دهیم اعتراض دبیران آن درس بلند میشود به همین دلیل هیچگاه نمیتوان این برنامه را چارچوبمند کرد. بهترین درسها هنر، انشاء و ورزش هستند که هر سه مورد بیمهری قرار گرفتهاند. هر معلمی را که حوصله تدریس نداشت دبیر خط و نقاشی یا انشاء کردند در حالی که انشاء یعنی کاربرد زبان فارسی در نگارش.
انشاء را دانشآموز باید خودش بنویسد نه اینکه مادر یا پدر برای او بنویسند اما متأسفانه درس انشاء را جدی نگرفتهایم. هنوز در برخی کشورها از جمله سنگاپور تکلیف شب حذف نشده است اما در ایران آن را حذف کردیم و دانشآموز دستورزی ندارد و دو جمله که میخواهد بنویسد، بدخط است.
کتاب کار تهیه شده است و هنگامی که کتاب فارسی چاپ میشود یک ماه قبل زودتر کتاب کار آن در بازار موجود است، معلم به دانشآموز توصیه میکند کتاب کار را خریداری کند و بر این اساس درس املاء بهروش قدیمی از بین رفته و بهصورت چهار گزینهای شده است یعنی میگویند از میان این چهار کلمه املای کدام صحیح است و روش گذشته که معلم دیکته میگفت و دانشآموز یادداشت میکرد از بین رفته است.
در اینترنت و فضای مجازی نیز نوع ادبیات و نگارش خاصی متولد شده است که زبان فارسی را تغییر داده و حتی در نگارش نامههای رسمی شاهد رواج این ادبیات نادرست هستیم و در حال تغییر دادن رسم الخط فارسی هستند.
معاون وزیر تاجیکستان که به ایران آمده بود، عنوان میکرد "در چند درس اصلی یعنی فارسی، ریاضی و علوم امتحان نهایی برگزار میکنیم" اما در ایران تمام درسها را جدی گرفتهایم بهجز فارسی، تا زمانی که شیمی، فیزیک، ریاضی و انگلیسی هستند به زبان فارسی توجهی نمیشود در حالی که باید بیشترین توجه را به این درس کرد و برای آن امتحانات هماهنگ و نهایی برگزار شود تا دانشآموز آن را بهخوبی فرابگیرد.
زنگ انشاء و املاء را از فارسی گرفتیم، صدا و سیما نیز در حق زبان فارسی جفا میکند، طنرپردازی که هر واژهای را به کار میبرد و تمام واژههای آن وارد ادبیات ما میشود کلمههایی که زمانی ضدارزش بود در جامعه شنیده میشود و مرسوم شده است.
هماکنون المپیادهای درسی متعددی در کشور برگزار میشود و باید المپیاد زبان فارسی را جدی گرفت و برای آن برنامهریزی و دانشآموزان را نسبت به حضور در آن حساس کرد. استاد همایی میگوید در زمان رضاخان همجمهای به زبان فارسی شد و گفتند "رسم الخط خود را مثل ترکیه لاتین کنیم" اما گروهی در مقابل آن ایستادند و زبان فارسی باقی ماند اما زبان فارسی باید دائماً زایش داشته باشد؛ برخی واژههای انگلیسی عیناً وارد کشور شده و در متون فارسی کاربرد دارند در حالی که فرهنگستان باید دانشگاهها و آموزش و پرورش را مکلف به استفاده از اصطلاحات مصوب فارسی کند.
میگوییم زبان شیرین فارسی و فرزندان ما باید طعم این زبان شیرین را بچشند یعنی از دوره ابتدایی باید بهطور ویژه برنامهریزی کرد و با روشها، کتابها و نوع آموزش علاقهمندی به زبان فارسی ایجاد شود و در پایههای بالاتر تکمیل و کامل شود. در دوره ابتدایی باید شیرینی زبان فارسی را به دانشآموز بچشانیم، کتابهای غیردرسی میتواند درخصوص کتابخوان کردن و علاقهمندی دانشآموزان به زبان فارسی کمک کند.
آموزش زبان فارسی در دوره ابتدایی نیازمند نگاه ویژه است و این نگاه اگر در ابتدایی شکل بگیرد در دورههای بعد بهآسانی میتوان آن را تکمیل کرد.