صراط: حضور گسترده مردم در طرح اکران افطار تا سحر و استفاده از همه ظرفیتهای فعال در سطح پایتخت توسط شهروندان ساکن تهران، بار دیگر این پرسش را پیش آورد که چرا زندگی شبانه در تهران احیا نمیشود و این امکان که علاوه بر افزایش گردش اقتصادی، امنیت عمومی را نیز افزایش میدهد، جزو اولویتها قرار نمیگیرد؟
به گزارش تابناک، «در سالهای اخیر برای جبران تعطیلی تقریبی سینماها در ایام ماه مبارک رمضان، طرح افطار تا سحر در پایتخت در نظر گرفته شد که مطابق با این طرح، تماشاگران میتوانند از سانسهای سینما که پس از اذان مغرب تا پیش از اذان صبح برقرار است، استفاده کنند و بخشی از شبنشینیشان را در سالنهای سینما بگذرانند؛ اتفاقی که هم به بهرهبرداری سالم از زمان عموم مردم منجر میشود و هم اقتصاد سینما را رونق میبخشد.
در رمضانی که ایامی از آن گذشته، حجم استقبال از طرح افطار تا سحر نسبت به سالهای پیشین بسیار قابل توجه بوده و مشاهدات عینی و تصاویر ثبت شده از سینماها نشان میدهد، سانسهای سینما تا سحر مملو از تماشاگر است. سایر اماکنی که مجوز باز بودن در این ایام را یافتهاند نیز با استقبال مشابهی مواجه هستند و طیف وسیعی از مردم این ساعات خاص را برای تفریح انتخاب میکنند.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که گزارشهای جدی از افزایش وقوع جرم با چنین طرحهایی گزارش نشده و به رغم آن که شب در تهران فضای متفاوتی حاکم است، وقایع گستردهای به واسطه باز بودن سالنهای سینما اتفاق نیفتاده و در واقع آرامش در شبهایی که سپری شده، همچون شبهای رمضان سالهای پیشین برقرار بوده است.
با این اوصاف مشخص نیست که چرا نباید در سایر ایام سال چنین امکانی برای عموم مردم برقرار باشد و چرا زندگی شبانه در کشورمان معنا پیدا نکرده است؟ در همین بستر، پایتخت ایران یکی از معدود ـ و به تعبیری ـ شاید تنها پایتخت بزرگ جهان با چنین وسعت جغرافیایی و جمعیتی است که فاقد زندگی شبانه است و از نیمه شب سایر ایام سال کاملاً تعطیل میشود.
البته در کنار تعطیلی اجباری بزرگترین کلانشهر خاورمیانه در هر نیمهشب، به شکل غیررسمی زندگی شبانه، تفریح شبانه و حتی فرهنگ غیررسمی شبگردی برقرار است و حتی برخی چهرههای سرشناس فرهنگی نیز در میان شبگردان هستند؛ چهرههایی که دوست ندارند از آنها نامی برده شود.
در چنین فضایی شاید مشهد تنها شهر ایران باشد که به معنای واقعی زندگی شبانه دارد و به مدد و برکت حضور ثامنالحجج در آن دیار و زائرانی که شبانهروز به حرم مراجعه میکنند، این امکان فراهم شده تا چراغهای بسیاری از اماکن این شهر خاموش نباشد.
این اتفاق طبیعتاً در پایتخت به مراتب راحتتر قابل تحقق است، چون به هر حال بسترهای لازم فراهمتر از سایر شهرهاست اما معمولاً به دلایلی نظیر عدم امکان برقراری صددرصد امنیت در شب، تقریباً هیچ نقطهای از تهران باز نیست و به همین دلیل در تهرانی با این عظمت از نیمه شب، گرد مرده پاشیده میشود.
این در حالی است که در چنین کلانشهرهایی، اساساً گروهی از مردم که جمعیت قابل توجهی را نیز شامل میشود به واسطه شرایط کاری، برای تفریح و حتی صرف غذا به جز از نیمه شب به بعد فرصتی ندارند و با شرایط تهران این فرصت از آنها سلب شده است. اتفاقاً گروهی از آنهایی که در ایام ماه مبارک رمضان از فرصت افطار تا سحر استفاده میکنند، همین بخش از مردم هستند که در معادلات مسئولان دیده نمیشوند؛ مردمی که سخت کار میکنند و شاید ساعت 22 یا 23 به منزل میرسند و حال اگر قرار بر تفریح یا حتی یک شام با خانواده در بیرون از خانه باشد، دیگر فرصت چندانی نمانده است.
طبیعتاً این ارتباط دوسویه است و از طرف مقابل، رونق اقتصادی در پایتخت نیز افزایش مییابد و بسیاری از مشاغل میتوانند از این امکان برای کسب درآمد بیشتر استفاده کنند. حتی شواهد نشان میدهد اگر زندگی شبانه به معنای واقعی در تهران برقرار شود و گروهی از کسبه در هر خیابان فعال باشند، امنیت نیز ارتقا مییابد و بستر لازم برای وقوع جرم فراهم نخواهد بود. سوابق نشان داده، سارقان اتفاقاً در پی معابر خلوت و کم رفت و آمد برای اعمال مجرمانه هستند.
با این اوصاف چرا باید زندگی شبانه را از تهرانیها و ساکنین پایتخت و حتی ساکنان سایر کلانشهرهای کشور که با شرایط مشابهی روبهرو هستند، دریغ کرد؟ آیا این رفتار به بهانه عدم امکان تأمین امنیت یا هر توجیه دیگری، از سر باز کردن مسئولیت توسط متولیان امر نیست؟ آیا نباید تصمیمی جدی گرفته شود تا گروهی از مردم که تمام روز به سختی کار میکنند، در پاسی از شب لااقل رستورانی برای غذا خوردن بیابند یا سینمایی برای رفتن پیدا کنند؟»
به گزارش تابناک، «در سالهای اخیر برای جبران تعطیلی تقریبی سینماها در ایام ماه مبارک رمضان، طرح افطار تا سحر در پایتخت در نظر گرفته شد که مطابق با این طرح، تماشاگران میتوانند از سانسهای سینما که پس از اذان مغرب تا پیش از اذان صبح برقرار است، استفاده کنند و بخشی از شبنشینیشان را در سالنهای سینما بگذرانند؛ اتفاقی که هم به بهرهبرداری سالم از زمان عموم مردم منجر میشود و هم اقتصاد سینما را رونق میبخشد.
در رمضانی که ایامی از آن گذشته، حجم استقبال از طرح افطار تا سحر نسبت به سالهای پیشین بسیار قابل توجه بوده و مشاهدات عینی و تصاویر ثبت شده از سینماها نشان میدهد، سانسهای سینما تا سحر مملو از تماشاگر است. سایر اماکنی که مجوز باز بودن در این ایام را یافتهاند نیز با استقبال مشابهی مواجه هستند و طیف وسیعی از مردم این ساعات خاص را برای تفریح انتخاب میکنند.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که گزارشهای جدی از افزایش وقوع جرم با چنین طرحهایی گزارش نشده و به رغم آن که شب در تهران فضای متفاوتی حاکم است، وقایع گستردهای به واسطه باز بودن سالنهای سینما اتفاق نیفتاده و در واقع آرامش در شبهایی که سپری شده، همچون شبهای رمضان سالهای پیشین برقرار بوده است.
با این اوصاف مشخص نیست که چرا نباید در سایر ایام سال چنین امکانی برای عموم مردم برقرار باشد و چرا زندگی شبانه در کشورمان معنا پیدا نکرده است؟ در همین بستر، پایتخت ایران یکی از معدود ـ و به تعبیری ـ شاید تنها پایتخت بزرگ جهان با چنین وسعت جغرافیایی و جمعیتی است که فاقد زندگی شبانه است و از نیمه شب سایر ایام سال کاملاً تعطیل میشود.
البته در کنار تعطیلی اجباری بزرگترین کلانشهر خاورمیانه در هر نیمهشب، به شکل غیررسمی زندگی شبانه، تفریح شبانه و حتی فرهنگ غیررسمی شبگردی برقرار است و حتی برخی چهرههای سرشناس فرهنگی نیز در میان شبگردان هستند؛ چهرههایی که دوست ندارند از آنها نامی برده شود.
در چنین فضایی شاید مشهد تنها شهر ایران باشد که به معنای واقعی زندگی شبانه دارد و به مدد و برکت حضور ثامنالحجج در آن دیار و زائرانی که شبانهروز به حرم مراجعه میکنند، این امکان فراهم شده تا چراغهای بسیاری از اماکن این شهر خاموش نباشد.
این اتفاق طبیعتاً در پایتخت به مراتب راحتتر قابل تحقق است، چون به هر حال بسترهای لازم فراهمتر از سایر شهرهاست اما معمولاً به دلایلی نظیر عدم امکان برقراری صددرصد امنیت در شب، تقریباً هیچ نقطهای از تهران باز نیست و به همین دلیل در تهرانی با این عظمت از نیمه شب، گرد مرده پاشیده میشود.
این در حالی است که در چنین کلانشهرهایی، اساساً گروهی از مردم که جمعیت قابل توجهی را نیز شامل میشود به واسطه شرایط کاری، برای تفریح و حتی صرف غذا به جز از نیمه شب به بعد فرصتی ندارند و با شرایط تهران این فرصت از آنها سلب شده است. اتفاقاً گروهی از آنهایی که در ایام ماه مبارک رمضان از فرصت افطار تا سحر استفاده میکنند، همین بخش از مردم هستند که در معادلات مسئولان دیده نمیشوند؛ مردمی که سخت کار میکنند و شاید ساعت 22 یا 23 به منزل میرسند و حال اگر قرار بر تفریح یا حتی یک شام با خانواده در بیرون از خانه باشد، دیگر فرصت چندانی نمانده است.
طبیعتاً این ارتباط دوسویه است و از طرف مقابل، رونق اقتصادی در پایتخت نیز افزایش مییابد و بسیاری از مشاغل میتوانند از این امکان برای کسب درآمد بیشتر استفاده کنند. حتی شواهد نشان میدهد اگر زندگی شبانه به معنای واقعی در تهران برقرار شود و گروهی از کسبه در هر خیابان فعال باشند، امنیت نیز ارتقا مییابد و بستر لازم برای وقوع جرم فراهم نخواهد بود. سوابق نشان داده، سارقان اتفاقاً در پی معابر خلوت و کم رفت و آمد برای اعمال مجرمانه هستند.
با این اوصاف چرا باید زندگی شبانه را از تهرانیها و ساکنین پایتخت و حتی ساکنان سایر کلانشهرهای کشور که با شرایط مشابهی روبهرو هستند، دریغ کرد؟ آیا این رفتار به بهانه عدم امکان تأمین امنیت یا هر توجیه دیگری، از سر باز کردن مسئولیت توسط متولیان امر نیست؟ آیا نباید تصمیمی جدی گرفته شود تا گروهی از مردم که تمام روز به سختی کار میکنند، در پاسی از شب لااقل رستورانی برای غذا خوردن بیابند یا سینمایی برای رفتن پیدا کنند؟»