پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۶
آیت الله نصر الله شاه آبادی:

برخی توهمات خودشان را دردهان امام می‌گذارند

آیت الله نصر الله شاه ابادی از فرزندان به نام مرحوم آیت الله شاه آبادی که استاد اخلاق امام بودند و همیشه حضرت امام از ایشان به بزرگی یاد می کردند.
کد خبر : ۳۰۴۶۴۱
صراط: آیت الله نصر الله شاه ابادی از فرزندان به نام مرحوم آیت الله شاه آبادی که استاد اخلاق امام بودند و همیشه حضرت امام از ایشان به بزرگی یاد می کردند. مراوده نزدیک حاج نصر الله با امام خمینی و علماء بزرگ آن زمان قبل و بعد از انقلاب گنجینه ای از خاطرات را به ارمغان دارد. آیت الله نصرالله شاه آبادی در انتخابات هفتم اسفند به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری انتخاب شدند. با توجه به حال نا مساعدشان موفق شدیم چند سئوال در خصوص مسائل روز جامعه و خاطرات شان از امام و پاسخ به برخی از شبهاتی که قصد تحریف شخصیت امام را داشتند را ازایشان گرفتیم.

به عنوان سوال اول اجازه بدهید به مسائل امروز جامعه مان بپردازیم و عملکرد دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟

ما در بسیاری از موارد با دولت هم زبان بودیم، متاسفانه هم دلی نمی توانیم داشته باشیم چرا که دولت هیچ همتی در این زمینه ندارد. مسئله ما دین است. در مسائل دینی اصلا دولت اقدامات به خصوصی انجام نمی دهند. در سال گذشته در کنکور سراسری در یاسوج، در امتحانات کنکور مانع از ورود دختران چادری شده اند. چطور وقتی فرانسه ممانعت می کند از دخترانی که با حجاب به دانشگاه می روند ما معترض می شویم و فریادمان بلند می شود و می گوئیم چرا دولت فرانسه چنین غلطی را می کند. ما که جمهوری اسلامی هستیم و مرکز تشیع عالم و امید مسلمانان هستیم این چنین وضعیتی باید داشته باشیم؟ این دولت مانع می شود دختران کنکوری با چادر بیایند به بهانه اینکه ممکن است تقلب صورت بگیرد!

مگر بدون چادر نمی توان تقلب کرد؟ پس بگوئید همان مانتو را هم در بیاورند دیگر! چرا یک صدا و یک اعتراض از یک نفر هم در نیامد. چه کسی مسئول این است؟ دانشگاه است؟ دولت است؟ کجاست؟ من نمی دانم. مسئول کیست در اینجا؟ رئیس دولت؟ به چه کسی بگوئیم این حرفها را؟ خب به دانشگاه های ما برسید. باید فرهنگ دانشگاه ها تغییر پیدا کند و اسلامی بشود.

برخی کار های دولت انسان را رنج می دهد. در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر، که این دو مسئله بسیار برنده و کاربردی ست و یک شمشیر دوسر هست. امر به معروف هم باید نسبت به خود انسان صورت بگیرد و هم نسبت به دیگران. این باید اشاعه پیدا کند.

دولت نباید همیشه داد و فریادش و آه ش از مباحث اقتصادی باشد. کمی هم به فکر دین باشیم. می دانیم که این همه مشکلات اقتصادی ارتباط اصلی ش در تحریم ها نیست. ولی عده ای مرتب داد می زنند که وای تحریم ها چه شد و چه کرده با ملت.

نظر من این است که ندیدیم از ناحیه دولت قدمی برای استحکام دین، و اشاعه دین و ترغیب مردم به دین برداشته شود. حداقل در این مدتی که این دولت سر کار بود ما چیزی ندیدیم. لذا واقعا جایی برای همدلی با او نیست. شاید هم زبان باشم ولی دولت نمی گذارد ما با او همدل باشیم.
 

بفرمایید سیستم اداری که در کشور حاکم است تا چه میزان عملکرد اسلامی داشته است؟

اقتصاد با دین داری محقق می شود. وقتی جلوی دزدها گرفته شود و پول ها همینطور حیف و میل نشود و اسراف نشود، و بانک ها همینطور برنامه های ربوی پیاده نکنند و میلیارد ها می برند بدون ضمانت کافی، خب این ها هست که مانع رشد اقتصادی می شود، و ربطی به تحریم امریکا ندارد. با مردم طبق دین رفتار کنید و دادگستری ما دادگستری ای باشد که واقعا اسلامی باشد. وقتی شکایت می کند از امیر المومنین علیه السلام حضرت حاضر می شوند در آن دادگاه، این می شود دادگاه اسلامی.

کثرت کارمند دردی را دوا نمی کند. متدین بودن کارمند دادگستری درها را می تواند دوا کند، ولی متاسفانه یا متوجه نمی شوند که افراد چه کاره هستند، یا چاره ای ندارند و نمی توانند کاری کنند. من فقط همین را می فهمم که این رویه خلاف است.

من در میان مسئولین تنها کسی که دینی حرف می زند و عمل می کند را رهبری می دانم. هر وقت صحبت می کند، در خصوص دین صحبت می کند، شروع و پایانش دینی هست و همه را ترغیب به دین می کنند. و الا در دولت ما چیزی ندیدیم تا بتوانیم همدلی واقعی داشته باشیم. ضمن اینکه هم زبانی داریم.

امیدوارم سایه ایشان بر روی سر مومنین و مومنات مستدام باشد. واقعا ایشان هستند که دین را دارند رهبری می کنند. ما با هیچ یک از ملت ها شاید مشکلی نداشته باشیم، ولی امریکا بداند اگر همه ملت امریکا شیعه شوند ما پای شعار نابودی اسرائیل و نابودی این غده سرطانی تا آخر خواهیم بود. این شعار امام هست و ما تا آخر پای این سخن خواهیم ایستاد.

در چند سال گذشته برخی با تحریف شخصیت امام معتقد بودند که ایشان موافق حذف شعار مرگ بر امریکا بوده است. با توجه به مراوده نزدیکی که با ایشان داشتید ایا چنین سخنی می تواند صحت داشته باشد؟

چطور امام می تواند مخالف شعار مرگ بر امریکا باشد در حالی که امام فرموده اند هر چه فریاد دارید بر سر امریکا بزنید؟ هر چه فریاد دارید یعنی چه؟ یعنی کلمات محبت آمیز یا خیر؟ منظور امام نفرین و مرگ بود که باید نثار امریکا شود. قطعا امام موافق شعار مرگ بر امریکا بود.

این همان امامی است که فرموده امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. این ها مسائلی ست که آقای هاشمی به امام نسبت می دهد. در آن زمان ها برخی افراد می خواستند مسائلی را به امام تحمیل کند و القاء کنند و نمی توانستند و الان بعد از گذر سالها با توهم این که امام القائات آنها را پذیرفته دارند حرف در دهان امام می گذارند.

امام بسیار قاطع بود. اگر مخالف مرگ بر امریکا بود قطعا می گفتند نگوئید و قاطعانه سخن شان را می گفتند. امام موافق مرگ برامریکا بود.

جضرت امام در بدو وورد ناو امریکایی در خلیج فارس، به مسئولین فرمود که بزنید و امثال کسانی که می گویند امام موافق حذف شعار مرگ بر امریکا بود مخالفت کردند و به ناو حمله نکردند. در حالی که در بیروت وقتی ناو وارد آب های لبنان شد، ناو را زدند و دیگر امریکا رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد.

 
از خاطرات شیرینی که از حضرت امام به یاد دارید برای مان بفرمائید.

بله. خاطرم هست که یک روز خدمت ایشان رسیدم و برادرزاده ام را هم با خودم بردم که می خواست ملبس شود. امام تشریف آوردند و اعضاء هیات دولت و آقای هاشمی هم در جلسه حضور داشتند. به امام عرض کردم برادرزاده ام را آوردم ام برای معمم شدن به دست حضرتعالی. امام بدون فوت وقت عمامه را بر سر برادر زاده ام گذاشتند. من به مزاح عرض کردم، آقا یک صلواتی یا بسم اللهی می گفتید. جمیعت خندیدند. تیمسار زهیر نژاد گفتند بلند صلوات بفرستید و همه بلند صلوات فرستادند.

در ادامه آقای هاشمی به شوخی به من گفتند آقای شاه آبادی، همه شاه ها از بین رفته اند و بهتر نیست به جای شاه آبادی فامیل تان را خمینی آبادی بگذارید. من به ایشان گفتم که همه درست است که همه شاه ها از بین رفته اند، ولی فقط یک شاه مانده که آباد است و مایه افتخار حضرت امام بودند، و آن هم آیت الله شاه آبادی رحمت الله علیه بودند. امام هم به نشانه تایید فرمودند صحیح است. ( اشاره به شاگردی حضرت امام نزد حضرت آیت الله شاه آبادی فقید)

امام بسیار از مرحوم پدرم به بزرگی یاد می کردند. سالها شاگردی آیت الله العظمی شاه آبادی را کردند و خود را مدیون ایشان می دانستند. امام یادم هست که فرموده بودند، در حوزه عالم فقیه و با سواد و فیلسوف شاید زیاد باشد، ولی اینکه در عین حال چنین شخصیتی، در عین علم و سواد، مبارز هم باشد جای تعجب دارد. و مرحوم آیت الله شاه آبادی چنین شخصیتی بودند.

منبع: فردا