جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۰

توصیف شریعتمداری از "اسلام آمریکایی"

حضرت امام(ره)، از اسلام آمریکایی با عنوان؛ «اسلام ابوسفیان، اسلام ملا‌‌های کثیف درباری، اسلام مقدس‌نماهای بی‌شعور حوزه‌های علمی و دانشگاهی، اسلام نکبت و ذلت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه‌داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها» یاد می‌کند.
کد خبر : ۲۹۹۱۶۹
صراط: حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی..." در روزنامه کیهان نوشت:

1- سال 1359- دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی - در آمریکا کتابی با عنوان «دین و سیاست» چاپ و منتشر شده بود که یکی از برادران دانشجو نسخه‌ای از آن را برای نگارنده ارسال کرده بود. در این کتاب که امروزه در آرشیو دفتر سیاسی سپاه موجود است، آمده بود «هنگامی که گفته می‌شود دین باید از سیاست جدا باشد، تصور عمومی و حتی بسیاری از عالمان دینی آن است که هر یک از دو مقوله دین و سیاست به طور جداگانه در بستر مخصوص به خود حضور داشته و فعالیت کنند. اما این برداشت اگر در حوزه مسیحیت امکان‌پذیر باشد، در اسلام ناممکن است زیرا، اسلام در امور سیاسی نیز مانند امور فردی و شخصی افراد دارای نظر و دستورالعمل است و دستورالعمل‌های سیاسی اسلام برای مسلمانان دقیقا مثل دستوراتی که در زندگی فردی و اخلاقی ارائه کرده است، لازم‌الاجرا بوده و بخش جدانشدنی از دین تلقی می‌شود». نویسنده در ادامه به موفقیت غرب و جریان مدرنیته در جداسازی دین و سیاست و به حاشیه بردن دین در کشورهای اسلامی اشاره کرده و ابراز نگرانی می‌کند که با انقلاب اسلامی در ایران، این روند ناپایدار و شکننده خواهد بود و می‌نویسد «با توجه به آمیختگی دین و سیاست در اسلام، وقتی می‌گوئیم دین از سیاست جداست، مقصود ما آن است که دین به نفع سیاست خودکشی کند»! و با تأسف! می‌گوید؛ «این نکته‌ای است که فقط ]امام[  خمینی به آن پی برده و انقلاب اسلامی را برپایه آن پدیده آورده است».

2- دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه تهران، «هدایت فکری و دینی» را در کنار «هدایت سیاسی» و «راهنمایی و حضور در عرصه خدمات اجتماعی»، سه وظیفه اصلی روحانیت دانسته و با اشاره به شبهه‌افکنی‌های این روزها و تزریق افکار منحرف و غلط در ذهن جوانان، مقابله با این شبهه‌افکنی‌ها را جهاد بزرگ معرفی کرده و فرمودند «این میدان، میدان واقعی جنگ است و روحانیون و طلاب باید مسلح و آماده وارد عرصه مقابله با شبهات و تفکرات غلط و انحرافی شوند». حضرت ایشان از «اسلام ارتجاعی» و «اسلام آمریکایی»  به عنوان دو لبه یک قیچی یاد کردند که به مقابله با «اسلام ناب محمدی(ص)» برخاسته‌اند.

و اما، دو لبه این قیچی و این دو اسلام انحرافی را که رهبر معظم انقلاب از آن یاد کرده‌اند در کجا باید جست‌وجو کرد و به مقابله با آن رفت؟ بخوانید!

3- اصلی‌ترین ویژگی‌«اسلام ارتجاعی» اعتقاد به جدایی دین از سیاست است و اصلی‌ترین خصوصیت «اسلام آمریکایی» عدم اعتقاد به ظلم‌ستیزی و مبارزه با ظالمان و ستمگران است. این دو اسلام درگذشته هر یک در بستر خاص خود حرکت می‌کردند و گاه از یکدیگر جدا و حتی در تقابل با هم نیز تلقی می‌شدند. اما به مصداق «الکفر ملهًْ واحده - کفر یک جریان واحد است» و به گواه «فماذا بعد الحق الا الضلال- بعد از حق هر چه هست گمراهی است» بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور موثر «اسلام ناب‌محمدی(ص)» در عرصه، هر دو جریان انحرافی یاد شده به هم پیوستند و امروزه به قول حضرت آقا، نقش دو لبه یک قیچی را برعهده دارند چگونه؟!
4- جریانی که معتقد به جدایی دین از سیاست است، چه بداند و چه نداند - که بسیاری از آنها می‌دانند و با کانون‌های بیگانه پیوند ارگانیک دارند - بیرون از دایره اسلام قابل ارزیابی هستند چرا که به قول حضرت‌امام(ره) و به گواهی شواهد موجود، بیشترین احکام و آموزه‌های اسلامی مربوط به سیاسیات و اجتماعیات است و فقط بخش بسیار اندکی از آن به احوال شخصی و تکالیف فردی مربوط می‌شود. بنابراین به وضوح می‌توان نتیجه گرفت کسانی که جدایی دین از سیاست را ترویج می‌کنند، خواستار تعطیلی احکام و قوانین اسلام هستند که در این صورت اگر هم متوجه نباشند - که انشاءالله نباشند - به کفر نزدیکتر از اسلام هستند.

حضرت امام(ره) در صفحه 11 کتاب ولایت‌فقیه می‌فرمایند؛

«نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن از نسبت صد به یک هم بیشتر است. از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب است و همه احکام اسلام را دربر دارد، سه، چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است. مقداری احکام هم مربوط به اخلاقیات است و بقیه، همه، اجتماعیات و اقتصادیات، حقوق و سیاست و تدبیر جامعه است».

نسبت «یک به صد» یعنی احکام و آیات مربوط به اجتماعیات و سیاسیات صد برابر آیات مربوط به احوال فردی و شخصی است. بنابراین کسانی که دین را جدای از سیاست می‌دانند و این عقیده انحرافی را ترویج می‌کنند، بخش اعظم و گسترده‌ای از دستورات اسلامی را قابل اجرا نمی‌دانند و این، نمی‌تواند مفهومی غیر از کنار گذاشتن اسلام داشته باشد. این جماعت در مقابل استدلال مورد اشاره، مدعی هستند که ضرورت اجرای دستورات سیاسی و اجتماعی اسلام را انکار نمی‌کنند ولی معتقد به اجرای آن در دوران غیبت نیستند!

مفهوم این سخن آن است که امامت در دوران غیبت تعطیل شده است، و امام زمان - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - در دوران غیبت کبری منشأ اثر نیستند! و عجیب آن که جماعت یاد شده سنگ پیروی از امام زمان علیه‌السلام را هم به سینه می‌زنند!

5- اسلام آمریکایی همه ظواهر اسلامی نظیر، حج، نماز، روزه، خمس، زکات و... را دارد و اصلی‌ترین تفاوت آن با اسلام ناب محمدی(ص)، آن است که ظلم‌ستیز نیست و به مقابله با سلطه‌جویی، زورگویی، غارتگری و خونریزی نظام سلطه و سایر حاکمان ظالم و ستمگر، اعتقادی ندارد. نسبت اسلام ناب محمدی(ص) به اسلام آمریکایی نسبت «آب و سراب» است. اسلام آمریکایی هم ظاهر اسلام را دارد و مانند سراب می‌تواند تشنه را به خود جلب کند ولی از آنجا که ظلم‌ستیز نیست و در مقابل زورگویان و سلطه‌گران از ملت‌های مظلوم دفاع نمی‌کند، تشنگان عدالت را سیراب نکرده و در برهوت رها می‌سازد.

حضرت امام(ره)، از اسلام آمریکایی با عنوان؛ «اسلام ابوسفیان، اسلام ملا‌‌های کثیف درباری، اسلام مقدس‌نماهای بی‌شعور حوزه‌های علمی و دانشگاهی، اسلام نکبت و ذلت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه‌داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها» یاد می‌کند.

6- کانون اصلی اسلام ارتجاعی و اسلام آمریکایی طی چند دهه اخیر اگرچه «وهابیت» بوده است ولی متاسفانه در دوران طاغوت و مخصوصا بعد از دو نهضت تنباکو و ملی شدن صنعت نفت، به تدریج رد پای هر دو شاخه یاد شده به ایران نیز کشیده شده بود که با پیروزی انقلاب اسلامی برای مدتی به حاشیه رفت اما امروزه شاهد حرکت مرموز و خزنده هر دو شاخه مورد اشاره هستیم. دو شاخه‌ای که در یک نقطه به هم رسیده و علیه آموزه‌های انقلاب اسلامی و اسلام ‌ناب محمدی(ص) با هم گره خورده‌اند و هر دو به گونه‌ای غیرقابل انکار از یک کانون بیرونی تغذیه می‌شوند. جریان آلوده‌ای که فتنه 88 را رقم زد و امروزه گشایش اقتصادی و رفع همه مشکلات را در همراهی با آمریکا جست‌وجو می‌کند در بستر اسلام آمریکایی قابل تعریف است. این جریان، ایستادگی در مقابل باج‌خواهی دشمنان بیرونی و مخصوصا آمریکا را «تنش‌آفرینی»! و دفاع از منافع ملی را «تندروی» و «افراطی‌گری» می‌داند ... و از طریق رسانه‌هایی که با سخاوتمندی - البته غیرقابل توجیه - نظام در اختیار دارد و پشتیبانی سیاسی و رسانه‌ای دشمن به بزک کردن چهره نفرت‌انگیز و خونریز آمریکا مشغول است.

از سوی دیگر جریان اسلام ارتجاعی نیز با بهره‌گیری از دهها شبکه ماهواره‌ای نظیر «سلام»، «امام حسین یک و دو و سه» «مرجعیت»، «فدک» و... که مستقیما از سوی آمریکا و انگلیس در اختیار آنان قرار گرفته است، علیه انقلاب اسلامی - بخوانید اسلام ناب محمدی(ص)- یاوه‌سرایی می‌کنند... و این رشته سر دراز دارد که در فرصتی دیگر همراه با اسناد وابستگی و مزدوری این جریان به آن خواهیم پرداخت.

7- هر دو جریان «اسلام ارتجاعی» و «اسلام آمریکایی» برای ترویج آموزه‌های انحرافی خود از شگرد «انگاره‌سازی IMAGE   MAKING» بهره می‌گیرند. «انگاره» تصویری غیرواقعی از واقعیت است که می‌تواند برای مخاطب گمراه‌کننده باشد. پیش از این در کیهان به ترفند انگاره‌سازی و کاربرد آن پرداخته‌ایم و در مختصر پیش‌روی تنها به این بسنده می‌کنیم که شکافتن پوسته انگاره‌ها با توجه به استحکام عقلی و علمی آموزه‌های اسلامی به آسانی امکان‌پذیر است در این حالت، چهره‌ واقعی اسلام آنگونه که واقعا هست ارائه می‌شود که به قول حضرت امام(ره) «دنیا تشنه آن است» و به هر نقطه‌ای که رفته است، حرکت‌های معجزه‌گون آفریده است.

... آنان که از این حلقه بیرونند، یوسف ندیده، زلیخا را ملامت می‌کنند.

گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
روا بود که ملامت کنی زلیخا را