شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۲

جنگ است آقا؛جنگ!

در حالی که رسانه های ضد انقلاب با مانور بر روی شهادت تعدادی از مدافعان حرم در خان طومان سوریه قصد دارند به تضعیف روحیه مردم پرداخته و سقوط خان طومان را یک فاجعه نشان بدهند، بازخوانی یکی از خاطرات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ضروری است.
کد خبر : ۲۹۷۷۰۹
صراط: جام نیوز نوشت: مرحوم توسلی از اعضای بیت امام خمینی در خاطرت خود آورده است:

در یکی روزهای آغازین جنگ نزدیکی‏های ظهر بود که تلفن زنگ زد و من که پای گوشی بودم، تلفن را برداشتم و متوجه شدم که مهندس سید محمد غرضی که آن موقع استاندار خوزستان بودند. پس از سلام و تعارف، با دلهره و اضطرابی به من گفتند: فلانی! این خبر را فوراً به امام بدهید و پاسخ آن را هم بگیرید و به من بگویید. خرمشهر سقوط کرده و آبادان هم در خطر سقوط است. تکلیف چیست؟

برای من که خود را ضعیف‏تر از گوینده این خبر می‏دانستم، روشن است که شنیدن این خبر وحشتناک (که سرانجام آن هم معلوم نبود) چه اضطرابی به وجود آورد و همانگونه بدون عبا و عینک به اتاق بغل دفتر، که اتاق پذیرایی امام (ره) بود (و تا همین آخر هم تغییر نکرد و بارها همگی در صفحه تلویزیون، آن اتاق محقر را دیده‏ایم) رفتم و با توجه به همان نظم دقیق زندگی امام (ره) می‏دانستم که ایشان در آن زمان که اذان ظهر می‏گفتند، سر سجاده نماز و آماده انجام فریضه ظهرند.

با همان وضع، خود را به جلوی سجاده نماز ایشان رساندم، دیدم مشغول اقامه نمازند. مرا که با آن وضع دیدند فرمودند: چه خبر شده است؟

 من سخنان آقای غرضی را باز گو کردم و عرض کردم: گوشی در دست ایشان است و منتظر پاسخ و دستور حضرت عالی هستند. امام (ره) طوری که انگار هیچ مطلب ناگواری را نشنیده بودند، با همان آرامش و طمانینه همیشگی، فرمودند: "بروید به ایشان بگویید جنگ است آقا! جنگ است!" همین دو جمله را گفتند و به دنبال فصول بعدی اقامه خود رفتند و سپس هم بدون توجه به اینکه من هنوز ایستاده‏ام، تکبیره الاحرام گفتند و با طمأنینه نماز ظهر را شروع کردند.

من هم برگشتم و به آقای غرضی گفتم: (آقا فرمودند جنگ است آقا جنگ است!) ایشان هم دیگر چیزی نگفت و گوشی را بر زمین گذاشت.