پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۳

خاطرات طنز اکبر عبدی از پدرش در خندوانه

سالروز تولد حضرت علی (ع)، بهانه شادی آغاز و پایان «خندوانه» را در شب گذشته برای مخاطبانش به ارمغان آورد.
کد خبر : ۲۹۴۳۹۸
صراط: پدرها شب گذشته شادی «خندوانه» را به بهانه سالروز میلاد حضرتی که پدر همه خلایق است، از آن خود کردند. پدری که کافی است هرجا دلت گرفت، چشم‌هایت را ببندی و نامش را بخوانی تا آرامش حضورش را در قلبت حس کنی. کسی که در تاریخ هیچگاه نه تکرار شد و نه تکراری. 

به گزارش باشگاه خبرنگاران، «خندوانه» دیشب نیز که از این سالروز آسمانی بی‌نصیب نمانده بود، در ابتدا با صحبت‌های رامبدجوان و تبریک این روز آغاز شد. بعد هم شقایق دهقان به روی صحنه آمد و خاطراتی را از پدرش که مدتی است فوت کرده‌ است،‌ گفت. 

پس از این اجرا و یک رفت و برگشت، «جناب‌خان» در حالی که بساط کرده بود و مقادیری زیرپوش، جوراب و کمربند را با قیمت مثلا مناسب برای روز پدر به حاضران می‌فروخت، آمد. در بین این لوازم، سنگ‌هایی با عنوان «سنگ صبور تضمینی» نیز وجود داشت تا هر کس که خواست از آن بهره‌مند شود. همچنین بار کلید کولر برای روز پدر هم از موارد دیگری بود که «جناب‌خان» به علت آداب و رسوم پدرها در راستای خاموش کردن همه چیز به ویژه کولر آن‌ها را سفارش داده بود.

وی بعد از معرفی اجناسش خود را «پدر علم آلوئه‌ورا» دانست و از جوراب‌های «نانوئه‌ورایی» گفت که بعد از یک هفته بوی لبو می‌گیرند. او فارغ از این موضوع به مناسبت روز «سعدی» کتابی با عنوان دوستان سعدی را هم رونمایی کرد.

در ادامه اکبر عبدی وارد شد و ضمن تبریک این روز اعلام کرد: حدود دو ماه است که پدر من هم فوت کرده و من با ایشان خاطرات بسیاری را دارم. او حتی در بازیگری کمک‌های مهمی به من می‌داد و الان هم می‌دانم که روحش اینجاست و اجازه می‌دهد تا من به واسطه خاطراتی که با هم داریم، شما را شاد کنم.

این هنرمند در همین راستا خاطره‌ای از لهجه پدرش و دردسرساز شدن تلفظ کلمه «شام» به جای «شمع» گفت و بعد هم امیر نوری را به روی صحنه آورد و درحالی که خودش نقش رامبد را داشت، به نوری گفت تا به عنوان اکبر عبدی و مهمان برنامه 25 ثانیه بخندد. پس از این هم نوری خاطره‌ای از مجید صالحی و خودش تعریف کرد.

اجرای قطعه‌ای در وصف حضرت علی (ع) از بخش‌های دیگر خندوانه بود. 

پس از اتمام این اجرا و یک رفت و برگشت، با ورود مهران غفوریان برنامه ادامه پیدا کرد. غفوریان هم اول خاطره‌ای از تست بازیگری و شروع کارش که با افرادی چون بیژن بنفشه‌خواه و حسین رفیعی بود گفت. کاری که در آن تا چهارماه هربار گریم و آماده می‌شد، ناگهان یکی از آن دو نفر با همان گریم به جای او می‌رفتند و بازی می‌کردند.

همچنین خاطره بعدی هم به مسافرت با امین حیایی، نیما فلاح و ... به جایی که حدود 3 هزارمتر بالاتر از سطح دریا بود، بر می‌گشت که تعریف آن بدون دیدن و شنیدن حرکات و صداهای کمدین خالی از لطف است.

بعد از رفتن این کمدین، از طرف حامیان «خندوانه» هدایایی به بزرگترین و جوان‌ترین پدر جمع و جوان‌ترین پدربزرگ حاضر در آنجا اعطا شد.

جوان هم در انتها ضمن تبریک روز پدر به پدرش، یادآور شد که هیچ یک از ما نشده که دست روی زانو بگذاریم، بلند شویم و تا به حال یا علی (ع) نگفته باشیم. همه ما به این مرد بزرگ تکیه می‌زنیم، دست روی پایمان می‌گذاریم و بلند می‌شویم. ما به عشق شما ایستاده‌ایم و به احترام شما هیچ وقت نخواهیم نشست.