شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۹

چرا کسی دیگر از طنزهای تلویزیونی نمی‌خندد؟

اگر می بینیم که در سالهای اخیر کمدی‌های خوبی در رسانه ملی یا شبکه خانگی تولید نمی‌شود دلیل اصلی‌اش را باید در فاصله گرفتن از طنزنویسان مولف از این رسانه بدانیم.
کد خبر : ۲۸۲۴۰۴

صراط: طنزپردازی مقوله ای است سهل و ممتنع یعنی به همان اندازه که آدمهای با قریحه ای طنازانه قادرند به راحتی و در کمترین زمان به خلق موقعیتهای طنزآلوده بپردازند اگر کسی قریحه اش را نداشته باشد نمی تواند به راحتی طنزپردازی کند.

شاید به همین دلیل باشد که برخی از فیلمسازان و بازیگران ایرانی می توانند حتی در سطحی ترین آثار خود نیز به طور مرتب از مخاطب خنده بگیرند و از آن طرف برخی حتی نمی توانند در ساعتها سریال برای یک دقیقه هم که شده مخاطب را از ته دل بخندانند.

آنچه در بررسی کارنامه سالهای اخیر تلویزیون پیش روی ماست این است که جز معدود برنامه هایی مانند "خندوانه" و برخی سریالها مانند "پایتخت" تقریبا هیچ کدام از سریالهای ما نتوانسته اند آن طور که باید و شاید مخاطب را بخندانند.

*در شبکه خانگی هم اوضاع بهتر نیست

سری به شبکه خانگی هم که بزنیم اوضاع چندان تفاوتی نمی کند. سریالهایی مانند "عطسه" و "سیگنال موجود است" که اخیرا به اسم سریال طنز وارد شبکه خانگی شدند، بیشتر از آن که وجه طنازانه آنها مورد توجه قرار گیرد اینکه در یکی از سریالها به کوروش توهین شده بود و کارگردان سریالی دیگر سر از شبکه ای ماهواره ای درآورده بود در کانون توجه قرار گرفت.

اینها همه نشان دهنده آن است که در طنزپردازی سالیان اخیرمان هیچ حرکت روبه جلویی را نداشته ایم.

حتی چهره ای چون مهران مدیری وقتی بعد از مدتها دوری از تلویزیون نوروز امسال با "در حاشیه" آمد نه تنها نتوانست سریالش را به عنوان یک کمدی خوب عرضه کند که انتقاد پزشکان بهترین بهانه شد برای آن که خیلی زود تولید فصل اول به پایان برسد و کارگردان با فاصله ای چند ماهه فصل دوم را روی آنتن بفرستد.

اما افسوس که این فصل دوم هم از همان قسمتهای اول با انتقاد مخاطبان مواجه شده و البته این بار دیگر اعتراض پزشکان هم وجود نداشته که به واسطه آن سریال به تعطیلی کشیده شود!

*مشکل در متن است و نه در کارگردانی

اگر نیک به آثار طنزی که در سالهای اخیر مورد توجه مخاطبان قرار گرفته اند بنگریم یک نکته مهم دستگیرمان می شود. همین "خندوانه" یا "پایتخت" چه دارند که بعد از قسمتهای متوالی پخش باز هم مخاطب را به وجد می آورند؟

مسأله حضور یک مولف یا خالق لحظات طنازانه در پشت صحنه است. اگر "خندوانه" می تواند چندی ماه هر شب مخاطبان را سرگرم کند به خاطر امتحانی است که رامبد جوان پیشتر در همین تلویزیون و سینما پس داده است. رامبد جوان سعی و خطاهایش را در سریالهای چون "مسافران" و فیلمهایی چون "ورود آقایان ممنوع" انجام داده است و حالا که به تلویزیون آمده از آن تجربیات به بهترین شکل در جهت خلق برنامه ای مفرح سود می جوید.

در موردی مانند "پایتخت" هم از یک طرف کارگردانی باتجربه به نام سیروس مقدم و از آن طرف نویسنده ای به نام محسن تنابنده حضور دارد و تیمی که این دو شکل داده اند است که باعث تولید محصولی سرگرم کننده شده است. مقدم با تجربیاتش خیلی اصولی ایده های تنابنده را هرس می کند و سعی می کند آن بخش از بدعتهایی که ممکن است سوءتفاهمات غیراخلاقی داشته باشد را کنار گذارد و مابقی را در اختیار گروه نویسندگان قرار می دهد تا متن بنویسند.

پس تجربه در تألیف طنز یکی از اصلی ترین دلایل موفقیت یا عدم موفقیت آثار کمدی است.

*طنزنویسی قریحه طنز می خواهد

طنزنویسی نیز بیشتر از آن که وابسته به اصول آکادمیک باشد، وجهی غریزی دارد. یک نمونه اش پیمان قاسم خانی است که سالهاست می نویسد و 99 درصد آثارش هم رگه های طنز دارند. او کلا آدم طنازی است و خیلی خوب طنزپردازی غریزی را با اصول آکادمیک سناریونویسی طنازانه همراه کرده و نتیجه اش هم آثاری شده است چون "سن پطرزبورگ" یا "مرد هزار چهره" که فارغ از مدیوم مخاطب را می خندانند.

طنزپردازی پیمان را بگذارید کنار برادرش مهراب که بیشتر به واسطه رشد برادرش وارد این حیطه شده تا همه چیز دستتان بیاید. در کارنامه پیمان حتی یک اثر هم پیدا نمی کنید که زیر حد استاندارد باشد و از آن طرف وقتی می خواهد به تنهایی وارد گود شود و طنز بنویسد تجربه هایی چون "شرف خانواده فاضل" را رقم می زند که شکستی مطلق در طنزپردازی به شمار می رود. چرا؟ چون پیمان مولف طنز است و مهراب، نیست.

*طنزپردازی با دقت فراوان

رضا عطاران دیگر مولف طنز است؛ او نیز چه به عنوان نویسنده چه به عنوان کارگردان و چه به عنوان بازیگر خیلی خوب توانایی خلق لحظات کمدی را آموخته است. کافی است نگاهی بیندازیم به سریالی چون "خانه به دوش" که عطاران یک دهه قبل نوشته و کارگردانی کرده بود با یکی از همین مثلا کمدی هایی که این شبها روی آنتن است.

عطاران تک تک اپیزودهای سریالش را به مانند یک فیلمنامه کامل می دید و سعی می کرد حتی از نابازیگرانی که وارد کار می کرد نیز در خدمت متن بهره گیرد اما این شبها سریالی روی آنتن است که نام بزرگی را هم در تیتراژ دارد اما حتی نمی تواند از بازیگران سرشناس طنز بازی بگیرد.

اینها همه نشان دهنده فقدان مولف در آثار است. با تجربه کردن و تحصیل می توان کارگردانی شد که گاف تکنیکی ندارد اما برای نویسنده خوب شدن در کنار این دو به قریحه هم نیاز است.

*حتی جوزانی هم برای ساخت یک کمدی خوب به سراغ یک مولف امتحان پس داده رفت

مسعود جعفری جوزانی نوروز امسال یک کمدی-سیاسی به نام "ایران برگر" را روی پرده داشت. این کمدی در عین وامدار بودن به اصول ژانر به نوبه خود می کوشید بخشی از ویژگیهای اخلاقی ایرانیان را نیز به چالش بکشد. "ایران برگر" یک ویژگی ممتاز داشت و آن هم عاری بودن از شوخیهای اروتیک برای خنده گرفتن از مخاطب. بسیاری از آنها که کارنامه جعفری جوزانی را می دانستند از اینکه او توانسته بود یک کمدی با اشارات سیاسی بسازد شگفت زده شده بودند چون او را به عنوان خالق آثاری جدی چون "شیر سنگی"، "در مسیر تندباد" و این اواخر "در چشم باد" می شناختند. چطور شد که جوزانی توانست یک کمدی خوب بسازد؟

دلیلش را باید در استفاده او از یک مولف توانا دید. جوزانی با هوشمندی کامل می دانست اگر بخواهد خودش طنز بنویسد نخواهد توانست مانند یک مولف باتجربه این کار را انجام دهد این شد که به سراغ محمدهادی کریمی رفت؛ چهره ای که فارغ از تجربیات روزنامه نگاری اش سالهاست هم نویسندگی می کند و هم کارگردانی و حتی جدی ترین آثارش نظیر "برف روی شیروانی داغ" هم رگه هایی از طنز فلسفی دارند. حضور این مولف که تجربه نگارش یک طنز فلسفی کامل به نام "ساکن طبقه وسط" را هم داشت در کنار جوزانی باعث شد وی بتواند سوژه ای که به نظر تکراری می آید را به بهترین شکل بارور ساخته و از درون آن فیلمنامه ای را بیرون بکشد که بی توهین به مخاطب هم او را می‌خنداند و هم آینه ای از خلق و خوی زشتش را پیش رویش قرار می دهد. البته که در اجرا نیز جوزانی کم نگذاشت و همان محصولی را خلق کرد که از او انتظار می رفت.

یدا.. صمدی دیگر مولف طنز سینمای ماست. او نیز اخیر یک درام اقتباسی به نام "پدر آن دیگری" را روی پرده داشت که پر بود از موقعیتهای طنازانه. صمدی نیز سالهاست سابقه طنزنویسی دارد و از "مردی که زیاد می دانست" تا "آپارتمان شماره سیزده" و "دو نفر و نصفی" توانسته بود مخاطبان را با لحظاتی پر از شادی در آثارش روبرو کند.

*اعتماد به امتحان پس داده ها

اگر می بینیم که در سالهای اخیر کمدی های خوبی در رسانه ملی یا شبکه خانگی تولید نمی شود دلیل اصلی اش را باید در فاصله گرفتن چنین مولفانی از این رسانه بدانیم. برای تولید کمدی های سرگرم کننده لازم نیست نویسنده خارجی وارد کنیم(!) همین که به چنین امتحان پس داده هایی اعتماد کنیم کافیست.

منبع: فارس
برچسب ها: طنز تلویزیون صراط