پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۹ دی ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۹

نیما كرمی و همسرش از زندگی و هنرشان می‌گویند

نیما كرمی و همسرش زینب زارع، این زن و شوهر آرام و هنرمند به گفته خودشان اجازه نمی‌دهند حواشی به سمت‌شان بیاید و تا حد امكان از این ماجرا فرار می‌كند.
کد خبر : ۲۸۱۷۶۵
رخدادهای برتر سال 2015 در قاب تصاویر  این روزها مجری‌های صدا و سیما بیش از بازیگران مطرح سینما در صدر اخبار قرار می‌گیرند. روزی نیست كه خبری در موردشان نشنویم و نخوانیم؛ از اخبار ممنوع‌التصویری گرفته تا حواشی شخصی زندگی‌شان كه در رسانه‌ها قرار می‌گیرد. خلاصه اینكه مجری‌های مشهور و محبوب برنامه‌های تلویزیونی به فهرست سلبریتی‌های وطنی اضافه شده‌اند.


نیما كرمی و همسرش زینب زارع از استثنا‌ها هستند. این زن و شوهر آرام و هنرمند به گفته خودشان اجازه نمی‌دهند حواشی به سمت‌شان بیاید و تا حد امكان از این ماجرا فرار می‌كند. كرمی و زارع علاوه بر اجراهای تلویزیونی كارگاه كوچكی نیز دارند و در این كارگاه كه خورشید نام دارد وسایل چوبی دستی می‌سازند. زینب زارع همچنین به‌تازگی فعالیت در زمینه طراحی مانتو را هم شروع كرده و نام برند مانتوهای طراحی شده خود را نیز میس سان (بانوی خورشید) گذاشته است.


در یك روز مهمان این زوج جوان و هنرمند شدیم و با آنها درباره اجراهای مشترك تلویزیونی، حاشیه‌های دنیای اجرا در این روزها، فعالیت‌های هنری، تجربه شیرین پدر و مادر شدن و برنامه‌ها‌ی‌شان برای آینده شغلی‌شان گپ و گفتی مفصل و خواندنی داشتیم.

 

نیما كرمی و همسرش از زندگی و هنرشان می‌گویند

 

وقتی پنج ساله بودم برای اولین‌بار جلوی میكروفن رفتم
نیما كرمی: پدر من از گوینده‌ها و تهیه‌كنندگان قدیمی رادیوست و من هم همیشه این شغل را دوست داشتم. اولین‌بار كه جلوی میكروفن قرار گرفتم فقط پنج سال داشتم. خوب به یاد دارم قرار بود تیزری رادیویی درباره واكسیناسیون بسازند و نیاز به صدایی كودكانه داشتند و این اولین باری بود كه صدایم ضبط و در رادیو پخش شد. در دوران دبیرستان برنامه‌های صبحگاهی  را اجرا می‌كردم؛ تا اینكه فرصتی برایم پیش آمد تا بازیگری را تجربه كنم و در سریالی برای مركز اصفهان بازی كردم.


بعد از آن دوباره به سمت اجرا رفتم تا اینكه در سال 74 به تهران آمدیم و من گویندگی برای واحد دوبلاژ شبكه پنج را شروع كردم. بچه‌های رادیو صدای مرا در این برنامه‌ها كه مستند بود شنیدند و از آنجا كه صدایم خیلی شبیه به پدرم بود، صدای مرا با ایشان اشتباه گرفتند و به پدرم گفتند كه چقدر فلان برنامه جالب بود و پدرم هم گفته بود: «گوینده آن برنامه‌ها نیما بود نه من.» به این ترتیب دوستان رادیویی هم از پدرم خواستند تا مرا به رادیو معرفی كند. خلاصه من به رادیو رفتم و پس از آن هم اجراهای تلویزیونی‌ام شروع شد.


زینب زارع: در دوران دانشجویی معمولا همه دوست دارند به استقلال مالی برسند و این موضوع هیچ ربطی به این ندارد كه شما خانواده‌ای متمول یا بی‌پول داشته باشید. در‌واقع این یك جور اشتیاق دوران جوانی است. سال 82 من دانشجوی تئاتر بودم و یكی از دوستانم به من گفت كه برای گروه نیمرخ تست اجرا می‌گیرند. استودیوی این برنامه نزدیك دانشگاه ما بود، برنامه مربوط به نوجوانان و مجری برنامه هم مژده لواسانی بود. برای این برنامه مجری دوم می‌خواستند و اجرای من مورد قبول‌شان واقع شد که پس از آن به رادیو رفتم و كار اجرا را ادامه دادم تا به امروز.


بازیگری را دوست داریم
نیما كرمی: در این سال‌ها جسته و گریخته كار بازیگری را ادامه دادم. در چند تئاتر حرفه‌ای و یك تله‌فیلم بازی كردم. در مورد تئاتر كه باید بگویم برایم خیلی لذت‌بخش است و درواقع كاری دلی محسوب می‌شود اما در مورد سینما و تلویزیون به دنبال یك موقعیت بسیار خوب هستم. برای من كه موقعیتم در حیطه اجرا تثبیت شده چندان مناسب نیست كه در زمینه‌ای دیگر و در كاری ضعیف ظاهر شوم. دوست دارم اگر قرار است در فیلم یا سریالی بازی كنم، آنقدر خوب باشد كه دیده شود و از اینكه در حیطه‌ای دیگر كار می‌کنم لذت ببرم و یک كار موفق باشد؛ نه اینكه صرفا حضور داشته باشم.


زینب زارع: من كارگردانی تئاتر خوانده‌‌ام، در دانشكده هم بازی ‌كرده‌ام اما خب، خیلی سال است از این فضا دور شده‌ام. شاید اگر در همان حال و هوا می‌ماندم می‌توانستم بازی كنم. بازیگری هم مانند خلق كردن است و شما خالق نقش‌تان هستید. انسان دوست دارد خالق باشد و اصلا به همین خاطر است كه برخی از آدم‌ها به سمت هنر می‌روند چون در این حیطه می‌توانند با خلاقیت خود دست به خلق آثار مختلف بزنند.


در اجراهای‌مان خودمان هستیم و نقش بازی نمی‌كنیم
زینب زارع: اجرا كاری سخت و سنگین است؛ به‌خصوص اگر روی آنتن زنده باشید. من شخصا اجراهای دونفره‌مان را دوست دارم و فكر می‌كنم خوب از آب درمی‌آید چون رابطه‌مان در این اجراها همانی است كه در واقعیت هم وجود دارد و دوست نداریم برای مردم نقش بازی كنیم. ما در این اجراها از فضای همیشگی‌مان دور نمی‌شویم و فقط سعی می‌كنیم كارمان به اصطلاح كادربندی شده باشد چون مردم برنامه‌هایی را می‌پسندند كه حواشی بی‌جهت نداشته باشد. خدا را شكر بازخوردی كه از مردم گرفته‌ایم خوب است.

 

نیما كرمی: در اجرای دو نفره احترام حرف اول را می‌زند. اگر در این اجراها  یك نفر بخواهد دوربین یا میكروفن را مال خودش كند و به اصطلاح بدزدد، توی حرف پارتنر خود بپرد، همكارش را جلوی مردم خراب كند و. . . هم برنامه خراب می‌شود و هم مردم این موضوع را به خوبی درك می‌كنند و از تماشای برنامه لذت نمی‌برند. اگر این اجراها توسط یك زن و شوهر اجرا شود به این نكات باید بسیار بیشتر هم توجه داشت.


منظور من این نیست كه نباید بین ما شوخی باشد؛ اتفاقا من و زینب در اجراهای‌مان با هم شوخی هم می‌كنیم اما این شوخی‌ها باید از جنس احترام و ادب باشد نه از جنس تخریب شخصیت؛ یعنی من هرگز زینب، خانواده‌اش، مدل حرف زدنش و. . . را مورد شوخی قرار نمی‌دهم. تاكید من و زینب این است که جلوی دوربین خودمان باشیم و رابطه‌مان درست همان شكلی باشد كه همیشه با هم داریم. بازی و ادا و اطوار خیلی سریع لو می‌رود و مردم می‌فهمند چه كسی خودش است و چه كسی نقش بازی می‌كند. قربان صدقه الكی رفتن زود مشخص می‌شود یا اگر طرف مقابل‌تان را تخریب شخصیت كنید، مشخص می‌شود كه عقده‌گشایی دعوای شب قبل را آورده‌اید روی آنتن!

 

نیما كرمی و همسرش از زندگی و هنرشان می‌گویند

 

كارگاه خورشید
نیما كرمی: ایده اولیه كارگاه مشترك من و همسرم با آینه‌ و شمعدان عروسی‌مان شروع شد. دوستی كه فامیل‌مان هم بود آینه و شمعدان عروسی ما را ساخت و كلی طرفدار پیدا كرد و این منجر به قرار كاری بین ما شد. در ابتدا كار با شیشه‌های رنگی را شروع كردیم و نام برندمان را خورشید گذاشتیم. الان اما كارمان تلفیق كاشی و چوب یا فلز و چوب است.


زینب زارع: درواقع ما همان كاری را می‌كنیم كه گذشتگان‌مان هم انجام می‌دادند اما در حال حاضر به خاطر كم كردن هزینه‌ها به فوم و‌ ام‌دی‌اف روی آورده‌ایم. ما در كارهای‌مان چرم، كاشی و فلز را با چوب تلفیق می‌كنیم و محصولاتی برای طراحی داخلی منزل و محل كار می‌سازیم. درواقع ما همان راه گذشتگان را ادامه می‌دهیم و البته حس و حال، ذوق و حال خوب‌مان را به كارها تزریق می‌كنیم. جالب اینكه ایده اغلب این كارها از جمع‌های دوستانه به دست می‌آید؛ مثلا دوستان‌مان می‌گویند به فلان وسیله نیاز داریم اما در بازار چیز خوبی پیدا نمی‌شود و همین موضوع انگیزه‌ای می‌شود تا تلاش كنیم آن چیزی را بسازیم كه دوستان‌مان نیاز دارند و شبیه‌اش در بازار وجود ندارد.


نیما كرمی: از صفر تا صد وسایلی كه در كارگاه ما تولید می‌شود، كار دست است و به قول قدیمی‌ها نفس هنرمند به آن خورده است؛ حتی نقاشی‌هایی كه روی چوب می‌بینید كار دست یك هنرمند است. این نقاشی‌ها را همسر آقای نیما رئیسی می‌كشد.


«میس سان» برند طراحی مانتوی ما
زینب زارع: خواهر من طراحی پارچه و لباس خوانده است. كار ما فعلا طراحی و دوخت محدود برای آدم‌هایی است كه به ما سفارش می‌دهند و لباس‌های خاص دوست دارند. راستش من شخصا لباس‌هایی كه دوست دارم را در بازار پیدا نمی‌كنم؛ لباس‌هایی كه در عین سادگی شیك، زیبا و پوشیده باشند.


نیما كرمی: با كار چوب برند خورشید تولید شد با نام «سان وود» و حالا طراحی مانتو و لباس‌مان «میس سان» یا بانوی خورشید نام گرفته است. خوشبختانه دوستان هنرمند از این لباس‌ها استقبال كرده‌اند. همكاران‌مان خانم‌ها شبنم مقدی، لیندا كیانی، هانا كامكار و. . . از مانتوهای طراحی ما استقبال كرده‌اند.


شهرت همراه با محبوبیت لذت‌بخش است
نیما كرمی: شهرت به تنهایی شاید آزار‌دهنده باشد اما وقتی همراه با محبوبیت باشد لذت‌بخش است. فرد مشهور موظف است با همه افرادی كه به سمتش می‌آید با خوشرویی و احترام برخورد كند و خب این كمی كار را سخت می‌كند اما در عین حال محبت گرفتن از مردم لذت‌بخش است. ما هم مثل همه مردم درگیری، مشكل، دعوا، اوقات تلخی، بیماری و. . . داریم اما این حق را نداریم كه ناراحتی‌های‌مان را در مواجهه با مردم نشان دهیم.


زینب زارع: ما در دنیایی زندگی می‌كنیم كه شهرت خیلی اهمیت دارد و حتی آدم‌ها شغل‌های‌شان را بر این اساس انتخاب می‌كنند كه مشهور شوند. در همه عرصه‌ها دیده شدن به نفع آدم‌ها تمام می‌شود و دنیای مجازی هم به این موضوع دامن زده است و به طی كردن مسیر شهرت كمك می‌كند؛ مثلا تا همین چند سال پیش ما ترانه‌سراها، موزیسین‌ها، شعرا، نویسنده‌ها و. . . را تنها از روی اسم‌شان می‌شناختیم و هرگز ندیده بودیم‌شان اما الان به لطف دنیای مجازی همه را به چهره می‌شناسیم و این دیده شدن خیلی برای همه مهم شده است. الان شهرت مختص مجریان، بازیگران و ورزشكاران نیست. دنیای شهرت جذاب است؛ البته من آدم مشهوری نیستم اما نیما را همه می‌شناسند و خوشبختانه همسرم در این مورد خیلی باحوصله است.


نیل مدیر برنامه ماست
نیما كرمی: با پدر و مادر شدن جنس زندگی عوض می‌شود و شما باید این تغییرات را دوست داشته باشید تا از پدر و مادر شدن‌تان لذت ببرید. آنهایی كه از بچه‌دار شدن می‌نالند كه «بابا بچه خیلی اذیت می‌كند و...» اصلا دوست نداشته‌اند كه بچه‌دار شوند. ما هشت سال است ازدواج كرده‌ایم از سال چهارم به بچه‌دار شدن فكر كردیم و در سال ششم بچه‌دار شدیم. همه این روند هم از قبل فكر شده و برنامه‌ریزی شده بود به همین خاطر تغییرات برای‌مان لذت‌بخش بود و می‌دانستیم جنس زندگی‌مان عوض می‌شود و مثلا شبی باید چند بار از خواب بپریم. (می‌خندد) البته من كه فقط از خواب بیدار می‌شوم و می‌پرسم: «چی شده؟» و زینب می‌گوید: «هیچی بخواب» خلاصه همراهی من در این حد است. (می‌خندد)


پس از بچه‌دار شدن شما باید همه برنامه‌های‌تان را با خواب و بیداری، سلامت و بیماری، تفریحات و بازی و حتی دستشویی رفتن بچه هماهنگ كنید. (می‌خندد) خلاصه بچه می‌شود مدیر برنامه زندگی.


زینب زارع: من همیشه در زندگی‌ام برای همه‌چیز تصویر ذهنی داشتم؛ مثلا در دوره نوجوانی از ازدواج، كار كردن، خانه دارم ؛ در ذهنم تصور داشتیم اما هرگز از بچه‌دار شدن هیچ تصوری نداشتم، (می‌خندد) ولی حالا كه مادر شدن را تجربه كردم می‌گویم خیلی شیرین و دلنشین است.

 

نیما كرمی و همسرش از زندگی و هنرشان می‌گویند

 

نیل یعنی آبی
نیما كرمی: دوست داشتیم اسم بچه‌مان خاص باشد اما مثل بعضی‌ها دنبال این ادا نبودیم كه اسم ویژه یا عجیب و غریب روی بچه‌مان بگذاریم. هفته آخر بارداری با مشورت همسرم به این اسم رسیدیم.


زینب زارع: من هم دوست داشتم اسم دخترم خاص باشد؛ نیل یعنی آبی. به نظرم این اسم خوش‌آهنگ و زیباست و بار معنایی خوبی دارد. می‌دانستیم كه در كشورهای انگلیسی‌زبان اسم نیل را روی پسرها می‌گذارند مثل نیل آرمسترانگ ولی ترك‌های آذربایجان خودمان و ترك‌های كشور تركیه این اسم را روی دختر می‌گذارند. بعدها دوستان‌مان در سریال‌های تركیه‌ای این اسم را روی شخصیت‌های زن داستان شنیدند و به ما گفتند نیل اسم فلان شخصیت در یك سریال تركیه‌ای است.


تلفظ اسم‌های تك‌سیلابی در فرهنگ ما سخت است. پدر من هنوز دخترم را نیلی یا نیل جان صدا می‌زند یا پدر همسرم او را نیل خانم جان صدا می‌كند. اوایل سخت بود ولی الان دیگر همه این نام را پذیرفته‌اند.


دوست داریم آقای ظریف مهمان برنامه‌مان شوند
 نیما كرمی: اگر قرار باشد برنامه‌ای داشته باشیم و مهمان آن را خودم انتخاب كنم دوست دارم میزبان آقای محمدجواد ظریف باشم. دوست دارم در بخشی از برنامه خانواده‌شان هم حضور داشته باشند و از همسرشان سوال كنم «داشتن چنین همسری كه مرتب در سفر هستند با این همه دردسر چطور است؟» (می‌خندد)


زینب زارع: من هم خیلی دوست دارم در برنامه‌ای با اجرای مشترك میزبان آقای ظریف باشیم. مهمان دیگری كه دوست دارم به برنامه‌مان دعوت كنم علی دایی است. به نظرم شخصیت موفق و جالبی دارد. من از چالش‌ها و حواشی اطرافش هم خوشم می‌آید.(می‌خندد) مهمانان دیگری كه دوست دارم با آنها صحبت كنم همایون شجریان، وحید جلیلوند و اصغر فرهادی هستند.


نیما كرمی: بدمان نمی‌آید در یك برنامه هم میزبان بابك زنجانی باشیم! (می‌خندد) دوست دارم از او بپرسم: «چطور شد تبدیل به یك غول در شركت‌های نفتی شده؟ چطور این همه سال با این بدهی‌ها زندگی كرده و اصلا این همه شركت، ثروت و. . . را از كجا به دست آورده.»
همچنین خیلی دوست دارم در یك برنامه میزبان خودرو‌سازان وطنی باشم و از آنها بپرسم: «شما به چی فكر می‌كنید كه این ماشین‌ها را می‌سازید؟» (می‌خندد)


برنامه‌های مخصوص نوروز و سال تحویل به تكرار افتاده‌اند
زینب زارع: برنامه‌های نوروز ما مخصوصا برنامه سال تحویل به تكرار افتاده؛ طوری‌كه اگر بهترین ‌مهمانان هم در این برنامه‌ها دعوت شوند برای مخاطب جذابیت ندارد چون شكل و فرم كلی این برنامه‌ها روندی تكراری دارد.


نیما كرمی: برنامه مخصوص امسال می‌تواند مثلا با گروه «خندوانه» باشد. این برنامه می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد؛ البته ما هم طرحی به یكی از شبكه‌ها داده‌ایم و شاید مهمان نوروزی مردم باشیم.


زینب زارع: در برنامه‌های مخصوص نوروز یا مناسبت‌های دیگر همه شبكه‌ها به یك شكل عمل می‌كنند و فقط دكور‌ها فرق دارد. من فكر می‌كنم نیاز است نگاهی نو و ایده‌هایی جدید به برنامه‌های مناسبتی تزریق شود؛ مثلا همین ایده «خندوانه» كه نیما اشاره كرد، جالب است.


تاك‌شوهای شبكه‌های خارجی را می‌بینیم
نیما كرمی: تاك‌شوهای شبكه‌های خارجی را گاهی می‌بینیم. زینب بیشتر از من این برنامه‌ها را دنبال می‌كند. بعضی از این برنامه‌ها واقعا جذابند اما خب باید توجه داشته باشیم كه هر رسانه قوانین خود را دارد و ما نمی‌توانیم مانند مجری‌های آن برنامه‌ها عمل كنیم؛ یعنی اصلا فرهنگ و عرف جامعه ما این اجازه را به ما نمی‌دهد؛ مثلا نمی‌توانیم برنامه‌ای مانند اُپرا در ایران داشته باشیم و هركس هم تلاشی در این مورد كرده شكست خورده است.

زینب زارع: دیدن این برنامه‌ها كمك می‌كند تا از استاندارد تعریف شده‌ای كه وجود دارد كمی دور شویم و فراتر فكر كنیم.

 

نیما كرمی و همسرش از زندگی و هنرشان می‌گویند

 
مجری باید خوش‌لباس و خوش‌چهره باشد
نیما كرمی: در هر برنامه تلویزیونی باید یك طراح لباس و یك طراح گریم وجود داشته باشد. خوشبختانه الان دیگر در برنامه‌ها طراح گریم وجود دارد در حالی كه سابقا به ما می‌گفتند «خودتان قبل از برنامه فوم بزنید به صورت‌تان بس است!» اما هنوز در حیطه طراح لباس هیچ برنامه مشخصی وجود ندارد در حالی كه با 10طراح و متخصص لباس می‌توان كل برنامه‌های صدا و سیما را پوشش داد.

 

من كه از جیب خودم لباس می‌خرم پس چه بهتر كه یك طراح به من بگوید برای هر برنامه بهتر است از چه نوع لباسی استفاده كنم. بخشی از پوشش‌های بی‌سلیقه‌ای كه در تلویزیون می‌بینیم به همین خاطر است كه هنوز به مقوله حضور طراح لباس در كنار عوامل برنامه‌ها دیدگاه حرفه‌ای وجود ندارد.

 

زینب زارع: من فكر می‌كنم ما باید به چشم مخاطب و دید بصری او احترام بگذاریم. برنامه‌ها باید دكور زیبا داشته باشند و مجری‌ها باید لباس‌های زیبا بپوشند. به نظر من حتی یك مجری یا گوینده خبر در كنار داشتن صدای زیبا باید چهره مناسبی هم داشته باشد. نمی‌خواهم بگویم حتما باید شبیه محمدرضا گلزار باشد (می‌خندد) اما باید چهره‌اش طوری باشد كه مخاطب آن را بپذیرد.


حاشیه های اجرا ...
نیما كرمی: اینكه می‌گویید زندگی برای مجریان تلویزیونی سخت است را قبول ندارم. هر رسانه‌ای خطوط قرمز خود را دارد. وقتی شما در یك رسانه كار می‌كنید باید در چارچوب همان رسانه زندگی كنید و اگر این موضوع را دوست ندارید می‌توانید شغل‌تان را عوض كنید.

 

زینب زارع: من فكر می‌كنم آدم‌هایی كه زندگی كاری و شخصی‌شان با هم تداخل پیدا می‌كند و زندگی برای‌شان سخت می‌شود دو حالت دارند؛ اول اینكه خودشان به دنبال حاشیه می‌روند و دوم اینكه آدم‌های بدشانسی هستند؛ مثلا اینكه اتفاقی كه ممكن است برای همه آدم‌های دنیا بیفتد برای یك مجری هم رخ می‌دهد اما در همان حال كسی از او فیلمبرداری می‌كند و از بدشانسی این فیلم رسانه‌ای می‌شود و. . .. بعضی وقت‌ها به اتفاق‌های اینچنینی كه نگاه می‌كنم می‌بینم واقعا فقط می‌توان اسم بدشانسی را رویش گذاشت؛ اینكه یك شوخی، یك جمله ساده یا یك اتفاق شخصی ناگهان بدون خواست آن فرد رسانه‌ای شود دیگر فقط باید اسمش را بدشانسی گذاشت.


نیما كرمی: با زینب موافقم. ما باید در چارچوب‌هایی كه رسانه‌مان مشخص می‌كند حركت كنیم اما ممكن است این اتفاق‌ها برای هر كسی بیفتد و خیلی‌ها ناخواسته قربانی همین بدشانسی‌ها شوند. ما در مرحله گذار هجوم اپلیكیشن‌های رسانه‌ای هستیم كه هنوز فرهنگ استفاده‌شان را بلد نیستیم؛ مثلا اگر من در یك كافی‌شاپ با دوستانم بگویم و بخندم مگر چه می‌شود؟ مگر دیگران چنین معاشرت‌هایی در زندگی‌شان ندارند؟

درست است كه من نباید کارهایی برخلاف عرف و شرع انجام دهم و به عنوان یك مجری مراقبت بیشتری از رفتارم داشته باشم اما همه آن آدم‌هایی كه لوله تفنگ‌شان را طرف مجری‌هایی می‌گیرند كه چنین مشكلاتی برای‌شان به وجود آمده اگر تنها به 24 ساعت گذشته خود نگاه كنند، دیگر به این راحتی‌ها قضاوت نمی‌كنند یا همان‌هایی كه به برنامه‌ای كه یك لهجه در آن به کار برده شده حمله و آتش آن را تند می‌كنند اگر با خودشان فكر کرده و به حجم جوك‌های قومیتی كه ارسال كرده‌اند فكر كنند دیگر به این راحتی‌ها اجازه توهین به خودشان نمی‌دهند. به یاد داشته باشیم كسی را قضاوت می‌كنیم كه قبلا كلی كار خیر كرده و تنها به خاطر یك اشتباه نباید او را حذف كرد.

نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۴ - ۲۹ دی ۱۳۹۴
۲۲
۱
بانوی خورشید یا بانوی افتاب خیلی مناسبتر از میس سان است!!!!!!!!!