وی با
بیان این نکته که «دین» هم آثار آرام بخش روانی و هم آثار اجتماعی به
دنبال دارد، گفت: همه ادیان الهی اینگونه هستند البته منظورما ادیانی است
که مورد قبول خدا باشد که در زمان حاضر دین اسلام به عنوان تنها دین الهی
که متن مقدس آن تحریف نشده مطرح است و سایر ادیان چنین ادعایی ندارند. به
عنوان مثال مسیحیت خود معترف است که بخشی از دین مسیح تحریف شده است.
این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: می توان اذعان داشت که به طور کلی الحاد بحران آفرین و ایمان و تدین آرام بخش است و می تواند نقش موثری در امنیت جامعه، التزام اجتماعی و تثبیت نهادهای اجتماعی بخصوص خانواده به دنبال داشته باشد. یکی از کارکردهای مهمی که دین به دنبال دارد همین تاثیرات مثبت و آرامش بخشی به فرد، انسجام و پیوند اجتماعی و پیوند خانواده است.
وی در همین رابطه تاکید کرد: وقتی دنیای غرب را مطالعه می کنیم می بینیم که بحران های فراوانی در سایه الحاد، گریبان گیر آن شده است. اگر چه در باب تکنولوژی و صنعت پیشرفت داشته اما پیشبرد گام های صنعتی، مانع از بروز بحران های روز افزون در جوامع غربی نشده است. بلکه برعکس هرچه از دین فاصله گرفته اند بحران ها افزایش پیدا کرده است. به همین دلیل ما شاهد این واقعیت هستیم که دنیای مدرن به رغم پیشرفت های فراوان، در دوران پست مدرن، انتقادات فراوانی به دوران مدرنیسم انجام شده و بخش مهمی از این انتقادات نیز ناظر به همین بحران های اجتماعی است.
حجت الاسلام ساجدی در ادامه به موضوع شیوع وسیع عرفان واره ها و دلایل این امر اشاره کرد و گفت: ما در نیمه دوم قرن 20 شاهد نوعی گرایش به دین، رشد عرفان و عرفان واره ها در غرب هستیم. اگر قرار بود صنعت و تکنولوژی آنها را بی نیاز کرده و جامعه سالمی به دنبال داشته باشد، انتقادات گسترده ای که متفکران مختلف مطرح می کنند معنایی نداشت و رشد ایمان خواهی وعرفان واره ها موضوعی بی مورد بود.
این کارشناس فلسفه دین تصریح کرد: بستر رشد گرایش های روز افزون به دین و عرفان یا عرفان واره ها، تشنگی شدید جوامع است که عامل این تشنگی نیز بحران های اجتماعی بوده است. اگر چه امروزه پس از قریب به 30 سالی که از این دوران می گذرد غرب به خاطر این که مردم به اسلام روی نیاورند از راه دیگری وارد شده و سعی می کند نگاه های منفی به اسلام را تقویت و اسلام هراسی را به شکل گسترده تبلیغ کند، اما به هر حال اتفاقاتی که در اواخر قرن کنونی در غرب شاهد آن هستیم گویای نقش تفکرات الحادی در بحران آفرینی است.
دانشیار موسسه امام خمینی(ره) افزود: این مطلب را نیز باید برمطالب پیشین اضافه کرد که توحید و ارتباط با خدا چون با فطرت انسان سازگار است، سبب می شود انسان ها به زندگی خود معنا داه، اهداف متعالی داشته باشند و به اخلاق و باطن وعرفان توجه کنند. که این توجه هم در بعد اخلاق فردی وهم در بعد اخلاق اجتماعی است و همین توجه به اخلاق فردی واجتماعی و توجه به معنویت خود به خود برکاتی به دنبال دارد. چنان که عدم این توجهات، بحران هایی را ایجاد می کند.
وی در تبیین چگونگی ایجاد بحران در این عرصه خاطرنشان کرد: عدم توجهاتی این چنین در زندگی، حیات را برای انسان بی معنا، پوچ وعبث تلقی کرده و بدون فرجام می داند. در نتیجه انسان را دچارسردرگمی و سرگشتگی می کند، او را با معماهای فراوان مواجه می کند و سوالات گوناگون زندگی او را یا بی پاسخمی گذارد و یا پاسخ های فطرت ستیز به این سوالات ارائه می دهد، لذا بحران زا می شود.
حجت الاسلام ساجدی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: فلسفه های الحادی منجر به اخلاق ستیزی می شود، چرا که اخلاق نیازمند پشتوانه درونی و پشتوانه الهی است و اگر این پشتوانه ها را نداشته باشد، استحکام و پایداری نخواهد داشت وآن روز که جامعه از اخلاق جدا شود خود به خود دچار بحران خواهد شد. بنابراین الحاد، هم به دلیل نقشی که در تضعیف اخلاق و تضعیف معنویت دارد وهم به دلیل نقشی که در بی معنا سازی حیات و زندگی دارد و علاوه بر آن به دلیل تاثیر آن در فطرت ستیزی، انسان ها و جوامع را دچار بحران می کند.
این کارشناس دینی درباه راهکارهای مقابله با این مسئله تاکید کرد: مقابله با این پدیده نیاز به تحقیقات دقیق و همه جانبه دارد که در همین رابطه تحقیقاتی درغرب طی 40 ، 50 سال اخیر در باب نقش مثبت روان شناختی و جامعه شناسی انجام شده و در ایران نیز پس از انقلاب اسلامی، تحقیقات میدانی درباره نقش مثبت دین در آرامش بخشی به جامعه ، تقویت اخلاق، بحران ستیزی، تقویت روابط اجتماعی گرم و صمیمی ، تقویت ابعاد عاطفی انسان ها، تقویت خانواده واستحکام روابط خویشاوندی و ... انجام شده است. اگر نتایج این تحقیقات به شکل گسترده عرضه و تبلیغ شود، خود به خود برخی از لوازم فلسفه های الحادی برچیده خواهد شد.
وی یادآور شد: ما نباید از نفی کردن یا نقد کردن فلسفه های الحادی هراس داشته باشیم.غرب اگر دچار وضعیت کنونی شده است، این فلسفه های الحادی بود که آن را به زمین زد. همین امروزهم کم نیستند دانشجویان رشته فلسفه که با دچار شدن به فلسفه های الحادی به اضطراب می رسند و نهایتا دست به خودکشی می زنند. ما حتی فلاسفه و روشنفکرانی داشته ایم هم در ایران وهم درغرب که با روی آوردن به اندیشه های الحادی دچار بحران های شدید روحی شده اند. مطالعه وعرضه زندگی نامه و مراحل زندگی این افراد و بررسی اندیشه های آنان می تواند گویای نقش این نوع تفکرات در زندگی افراد باشد.
