شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۹ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۱

گفت‌وگو با پرسپولیسی‌ترین چهره‌ی دولت

از آن پرسپولیسی‌های به قول معروف دو آتشه است که بسیار پر حرارت از علاقه‌اش به پرطرفدارترین تیم آسیا حرف می‌زند و از اینکه این روزها تماشاگران از ورزشگاه‌ها فراری شده‌اند و تیم محبوبش فقط 6،7 هزار تماشاگر را به ورزشگاه می‌کشاند بسیار دلسرد است. او در اظهارنظری جالب توجه، رسانه‌ها را متهم ردیف اول این وضعیت می‌داند.
کد خبر : ۲۷۷۵۱۹

صراط: از آن پرسپولیسی‌های به قول معروف دو آتشه است که بسیار پر حرارت از علاقه‌اش به پرطرفدارترین تیم آسیا حرف می‌زند و از اینکه این روزها تماشاگران از ورزشگاه‌ها فراری شده‌اند و تیم محبوبش فقط 6،7 هزار تماشاگر را به ورزشگاه می‌کشاند بسیار دلسرد است. او در اظهارنظری جالب توجه، رسانه‌ها را متهم ردیف اول این وضعیت می‌داند.

در حال حاضر مسئولیت تشریفات نهاد ریاست جمهوری را بر عهده دارد و معمولا در تمامی دیدارهای رییس جمهور با مهمانان داخلی و خارجی حضور دارد تا همه موارد طبق اصول و برنامه‌های از پیش تعیین شده پیش برود.

در دورانی که سفیر ایران در ترکیه بود به گفته‌ی خودش اولین نفری بود که باب مذاکره را با مربیان بزرگی چون مصطفی دنیزلی و شنول گونش ترک باز کرد و با رابطه‌هایی که داشت پای آنها را به ایران باز کرد.

رابطه نزدیکی با بسیاری از روسای فدراسیون‌های ورزشی و در راس آن‌ها رییس خنده‌روی فوتبال ایران دارد. هر چند به عملکرد کفاشیان در مدیریت درگیری‌های لفظی متعدد میان ارکان فدراسیون و کارلوس کی‌روش انتقاد جدی وارد می‌کند و او را درحواشی بوجود آمده مقصر می‌داند.

با وجودی که تاکید می‌کند فدراسیون باید امکانات مورد نظر کی‌روش را مهیا کند تا بهانه اعتراض به دست او ندهد از سوی دیگر می‌گوید که راس فدراسیون مقصر این نابسامانی‌هاست.

پرسپولیس برانکو را بهترین تیم ایران می‌داند و معتقد است پرسپولیس بسیار زیبا و تماشاگرپسند بازی می‌کند و سرمربی کروات با هنر خود توانسته از بازیکنان گمنام، تیمی هجومی و هماهنگ بسازد؛ تیمی که معتقد است او را یاد پرسپولیس مصطفی دنیزلی می‌اندازد.

با استقلالی‌ها هم حسابی کری دارد و بدون ملاحظات دیپلماتیک تیم پرویز مظلومی را بسیار خوش شانس می داند که بالانشین جدول رده‌بندی است.

از اینکه فوتبال ایران دیگر در جذب تماشاگر به ورزشگاه‌ها درمانده بسیار ناراحت است و پیش از مسولان ورزشی، رسانه‌ها را متهم اصلی در این‌باره معرفی می کند و در دفاع از این نظریه اضافه می‌کند: "رسانه‌ها به حدی از پشت پرده‌های فوتبال و زد و بندهای آن برای طرفداران فوتبال که عموما از قشر متوسط به پایین جامعه هستند گفته‌اند که باعث شدند آن‌ها از فوتبال فراری شوند. هر چند بر این نکته هم اذعان دارد که رسانه‌ها دروغ ننوشته‌اند اما به عواقب این افشاگری‌ها فکر نکرده‌اند".

تاکید می‌کند در ایران فقط در حد شعار با فساد در فوتبال برخورد شده کما اینکه یکی، دو نماینده مجلس با وجودی که بارها تهدید به افشاگری کرده‌اند اما نمی‌داند به چه دلیل هیچ گاه این تهدیدات رنگ واقعیت به خود نگرفته است.

به واسطه سال ها حضور و فعالیت در وزارت خارجه همواره در راه اعزام تیم ها و چهره های ورزشی به کشورهای دیگر کمک رسان ورزش ایران بوده و هست. به ورزش اول ایران نیز بسیار علاقمند است و معتقد است کشتی هم مانند فوتبال تماشاگران را از سالن‌ها فراری داده است. از آنجا که اخبار ورزشی را مدام رصد می‌کند به مصاحبه محمد بنا با ایسنا که چند روز پیش منتشر شده بود نیز اشاره می‌کند. مصاحبه‌ای که سرمربی کشتی فرنگی ایران از بی توجهی دولت به کشتی در آستانه المپیک انتقاد کرده بود. می‌گوید: "بنا آن حرف ها را درست بر زبان آورد و از اینکه باید نگران کشتی در آستانه المپیک بود هیچ شکی نیست اما دولت دغدغه های زیادی دارد و نباید توقع داشت دولت به تنهایی به کمک ورزش بیاید".

گفت‌وگو با بهمن حسین پور دشتگلی سفیر سابق ایران در ترکیه، تانزانیا و اتیوپی که هم اینک علاوه بر حضور در سمت معاون تشریفات دفتر ریاست جمهوری در هیات رییسه فدراسیون‌هایی نظیر گلف و چوگان نیز حضور دارد را در ادامه می خوانید:‌

* برای باخت پرسپولیس گریه کرده‌ام

من خودم پرسپولیسی هستم و از سال 47-46 بازی های این تیم را با دقت و تعصب دنبال می کنم. آن زمان وقتی پرسپولیس بازی داشت استادیوم پر از تماشاگر می‌شد و پیر و جوان با اشتیاق زیادی خود را به ورزشگاه می‌رساندند تا بازیکنان محبوبشان را از نزدیک ببینند و آن‌ها را تشویق کنند اما الان پرسپولیس نهایتا 6-7 هزار تماشاگر دارد و تماشاگران استقلال هم به 2-3 هزار نفر نمی‌رسد. آن زمان وقتی پرسپولیس می‌باخت از شدت ناراحتی و بخاطر تعصبی که به این تیم داشتم گریه می‌کردم. آن زمان تاج (استقلال فعلی) مورد حمایت عده‌ای خاص در حکومت بود اما پرسپولیس و شاهین مردمی بودند و مردم با تمام وجود این 2 تیم‌ را دوست داشتند.

*سه بار به ورزشگاه رفته‌ام

پس از انقلاب سه بار به ورزشگاه رفتم. یک بار آقای انصاری‌فرد مدیر عامل سابق پرسپولیس برای بازی با بایرن مونیخ از من دعوت کرد تا به ورزشگاه آزادی بروم. یک بار سردار آجرلو برای بازی پاس در لیگ قهرمانی آسیا و یک مرتبه دیگر که یادم نمی آید. اما وقتی دیدم تا این حد در استادیوم‌ها ناسزا می‌گویند و جو بسیار مسمومی دارد دیگر به ورزشگاه نرفتم. متأسفانه هیچ جای دنیا مانند ایران نیست و نمی‌دانم چرا فکر اساسی برای حل این معضل نمی‌شود.

*دنیزلی و کخ را من به ایران آوردم

دنیزلی را مرتبه آخر من به پرسپولیس پیشنهاد دادم. در زمان مدیریت سردار آجرلو در پاس نیز دنیزلی را من به او معرفی کردم. همچنین مذاکره اولیه برای جذب رولندکُخ مربی آلمانی برای استقلال را من در ترکیه انجام دادم (آن زمان سرکنسول ایران دراستانبول بودم) چرا که او قبل از اینکه به ایران بیاید در آنجا مربیگری می‌کرد. با دنیزلی و شنول گونش بنده باب مذاکره را در ترکیه باز کردم که البته گونش در ایران نماند و در ادامه سرمربی تیم ملی ترکیه شد اما دنیزلی ماندگار شد.

هم‌چنین اولین بار یک سال قبل از آغاز لیگ حرفه‌ای فوتبال در ایران، اساسنامه فوتبال حرفه‌ای ترکیه را بنده در سرکنسولگری ترجمه کردم و برای فدراسیون فوتبال فرستادم. همچنین اوایل سال 82 تلاش کردم یک تفاهم نامه بین فدراسیون های بستکبال و فوتبال با طرف های ترک منعتقد شود و نیز مقدمات حضور وزیر ورزش ترکیه در ایران را فراهم کردم.

*پرسپولیس برانکو، یادآور پرسپولیس دنیزلی

پرسپولیس برانکو این روزها من را یاد پرسپولیس زمان دنیزلی می اندازد. البته پرسپولیس به لحاظ گروهی از آن زمان زیباتر بازی می‌کند. به اعتقاد من در حال حاضر هیچ تیمی به لحاظ تاکتیک و نحوه بازی و همچنین موقعیت‌ سازی مانند پرسپولیس در لیگ بازی نمی‌کند. حتی تیمی مثل ذوب آهن هم در درجه دوم قرار دارد.

هنر برانکو این است که با بازیکنان تقریباً ‌درجه 2 و جوان توانسته تیم خوبی تشکیل دهد که این را می گویند هنر مدیریت. فرق نمی‌کند یک مدیر خوب خارجی باشد یا داخلی. شاید گاهی اوقات‌ لازم باشد چه در امور ورزشی و حتی غیر ورزشی از افرادیکه مدیریت را خوب می‌دانند استفاده کنیم حتی اگرخارجی باشند.

* استقلال فقط 2 چیز دارد، شانس و رحمتی

می‌توانم ادعا کنم که استقلال بعضاً‌ روی شانس و البته خلاقیت رحمتی در صدر جدول قرار گرفته است. استقلال نباید خیلی بازی ها را می برد اما با درخشش رحمتی و همچنین خوش شانسی پیروز میدان شد. آبی‌های پایتخت به زیبایی پرسپولیس و ذوب‌آهن بازی نمی کنند اما شانس بزرگ آن‌ها داشتن رحمتی است.

*کافی است مظلومی یک باخت بدهد

کافی است مظلومی یک باخت بدهد آن وقت خواهید دید روی سکوها چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. البته خدا شاهد است دوست ندارم استقلال نتایج بدی بگیرد چرا که هر وقت استقلال و پرسپولیس خوب بوده‌اند در نهایت تیم ملی هم خوب نتیجه گرفته است. ضمناً‌ برادران مظلومی هم استانی‌های من هستند و مرحوم غلامحسین مظلومی یکی از مهاجمان بسیار مستعد، باهوش و گلزن ایران بود.

*رسانه‌ها متهم ردیف اول

2 سال پیش به وزارت ورزش گفتم چرا کارشناسی نمی‌کنید که علت حضور اندک تماشاگران برای دیدار مسابقه‌های فوتبال چیست. آن زمان ما به کشورهای عربی فخر فروشی می‌کردیم که آن‌ها تماشاگر ندارند ولی مسابقه‌های فوتبال در ایران پر از تماشاگر است اما هم اینک متاسفانه این پتانسیل فوق‌العاده را از دست داده‌ایم. یکی از مهمترین دلایل رانده شدن تماشاگران از استادیوم‌ها،‌ رسانه‌ها هستند چرا که به حدی از فساد در فوتبال و پشت پرده آن نوشتند که تماشاگران فوتبال که 90 درصد آنها از طبقه پایین و متوسط جامعه هستند از استادیوم‌ها فراری شدند. البته من نمی‌گویم این حرفها (‌در رابطه با فساد) نادرست بوده اما رسانه‌ها متاسفانه به عواقب آن فکر نکردند.

*فقط در حد حرف با فساد در فوتبال مبارزه می‌شود

متأسفانه بسیاری از رسانه ها این قبیل افشاگری ها را فقط برجسته کردند اما آن را به نتیجه مطلوب نرساندند و تنها نتیجه آن همین دور شدن تماشاگران از فوتبال بود. وقتی در فوتبال دنیا حرف از افشاگری می شود، دستگاه های مسئول وارد کار شده و پس از انجام تحقیقات گسترده، به شدت با تخلف برخورد می‌کنند. نمونه بارز آن نیز که به تازگی انجام گرفت محرومیت 8 ساله بلاتر و پلاتینی از فعالیت در فوتبال بود. ولی در اینجا این همه صحبت از افشاگری شد اما آیا در فوتبال ایران با کسی تاکنون برخورد شده و یا حتی یک نفر را از کار برکنار کرده‌اند؟

* آن نماینده‌ی مجلس چرا افشاگری نمی‌کند؟

یک نماینده مجلس 8 ماه است مدام می‌گوید پشت پرده‌های فوتبال را افشا خواهد کرد اما تا حالا این کار را نکرده و مطمئنا در آینده نیز نخواهد کرد. وقتی تماشاگران که عموماً‌ از طبقه پایین جامعه هستند در جریان این حرف و حدیث‌ها قرار می‌گیرند و صحبت از فساد گسترده و رد و بدل شدن پول‌های کلان در فوتبال را می‌شنوند دیگر حاضر نیستند از شکم زن و بچه خود بزنند و پولشان را خرج رفتن به استادیوم کنند و از سوی دیگر بخواهند برای این فوتبال سختی‌هایی را نیز متحمل شوند. این نماینده مجلس بارها صحبت از افشاگری می‌کند و بارها تهدید می‌کند که بزودی حرف خواهد زد اما نمی دانم چرا تهدید او هیچگاه عملی نمی شود. یا همین چند وقت پیش یک نماینده پرسرو صدای تهران نیز مدام از افشاگری حرف زد اما او هم هیچگاه افشاگری نکرد.

* برخی روزنامه‌ها برای فروش دروغ‌ می‌نویسند

4 دهه است علاوه بر دیپلماسی در ورزش نیز حضور دارم و با بسیاری از روسای فدراسیونها در ارتباطم. من نمی‌گویم که رسانه‌ها دروغ می‌گویند اما شما به عنوان رسانه وقتی شرایط مملکت را می‌دانید، نباید این‌قدر آتش بیار معرکه شوید متاسفانه الان برخی روزنامه‌ها برای اینکه مشتریان‌شان را از دست ندهند، دروغ های بسیاری را بدون تحقیق و اثبات، منعکس می‌کنند اما با این حال و با وجود به کار بردن این حربه‌ها باز هم استقبال از فوتبال به حداقل خود رسیده و فروش روزنامه ها بسیار کم شده است.

*رادیو تاثیرگذارترین رسانه در دنیاست

البته من صداوسیما را هم مقصر می‌دانم چرا که وقتی برنامه کم می‌آورند مجبور می شوند برنامه‌هایی بسازند که در آن همه حرفی زده شود فقط به صرف اینکه برنامه‌های‌شان را پرکنند. مگر ورزش ما چقدر خبر دارد که از صبح تا شب آن ها برنامه می‌سازند؟ خب برای اینکه در این برنامه‌ها حرفی برای گفتن داشته باشند مجبور می‌شوند بعضاً ‌اخبار نادرست و حرف‌های بی ربط تحویل مردم بدهند. ثابت شده رادیو تاثیرگذارترین رسانه در دنیاست. من هم بیشتر اوقات در ماشین به رادیو ورزش گوش می‌دهم.

*مسئولان ورزش نظارت درستی بر فوتبال نداشته‌اند

بطور کلی رسانه ها متهم ردیف اول در این رابطه هستند، چرا که با افکار عمومی سروکار دارند. متهم ردیف دوم مسئولان ورزشی هستند که نتوانستند نظارت درستی در طول سال های اخیر بر وضعیت فوتبال و فساد در آن داشته باشند. من خودم در طول دوران مدیریتم همواره تغییرات زیادی انجام دادم و حتی فحش هم خوردم اما مقاومت کردم. مسئولان ورزش، مدیری را بر سر یک فدراسیون که اتفاقاً‌ پول زیادی هم درآن رد و بدل می شود و طرفدارن زیادی دارد به کار می‌گیرند، اما آن رییس فدراسیون هیچ چیزی در چنته ندارد و نمی‌تواند در برابر این حجم از کار و حواشی به خوبی پاسخگو باشد و این امور را مدیریت کند.

*خواسته‌های کی‌روش باید فراهم شود

همین اخیراً‌ برسر بحث کی روش در این چند وقته رسانه ها و برخی مسئولان چه بساط‌هایی که درست نکردند و بعضا حیثیت ملی‌مان هم زیر سوال رفت. من یک عشایر بختیاری هستم، مادر مرحومم مثالی محلی می‌زد و می‌گفت به رودخانه کارون گفتند چرا اینقدر سرو صدا می‌کنی گفت چون مسیر ناهموار است. بنابراین مسئولان باید بستر را فراهم کنند. وقتی کی‌روش می‌گوید زمین ندارد، خب زمین خوب در اختیارش قرار دهید شما مسیر او را هموار کنید آنوقت آگر باز هم دم از ناسازگاری زد، مشخص می شود که حق با چه کسی است.

البته کی‌روش هم حق نداشت وارد برخی خطوط و حیطه‌هایی که ربطی به او ندارد شود. متاسفانه در جریان درگیری‌های لفظی میان مسئولان فدراسیون و کی‌روش در برخی موارد به حیثیت ملی ما خدشه وارد شد. چرا مسئولان باید او را در موضعی قرار دهند که این گونه صحبت کند؟ من سال 60 اولین سمتم را در وزارت خارجه در دست گرفتم. همان زمان یک نفر به من گفت دیپلماسی یعنی اینکه اگر شما با طرف خود مذاکره داشته باشی و در طول مذاکره راه‌ها را بر او ببندی مثل این است که گربه‌ای را در اتاق بگذاری و تمام راه‌های خروج را بر او ببندی. در نهایت آن گربه به خود شما حمله می‌کند. 34 سال است دیپلماتم و این حرف همیشه درگوشم مانده است.

*جنگ و دعواها در فوتبال به راس فدراسیون بازمی‌گردد

در بعضی از فدراسیون‌ها که طرفدار مردمی بسیاری هم دارند هیاهوی زیادی وجود دارد. وقتی که یک فدراسیون با هیاهو و حاشیه روبروست مطمئناً‌ بسیاری از مشکلات به رأس آن فدراسیون باز می‌گردد. ما از رأس فدراسیون‌های بزرگ این انتظار را داریم تا آرامش را بر رشته ورزشی خود حاکم کنند. به عنوان مثال اینکه همیشه در فوتبال ما جنگ و دعوا باشد و خبر اول رسانه‌ها به بحث درباره این جنگ و جدل‌ها باشد به هیچ وجه راضی کننده نیست و نمی‌توان با چنین شرایطی به خوبی و رو به جلو حرکت کرد. مگر آقای رییس فدراسیون دستور نداد که دیگر نباید علیه یکدیگر مصاحبه کنند اما باز هم می‌بینیم که فایده‌ای ندارد و برخی مربیان تیم های ملی و مسئولان فدراسیون فوتبال علیه هم مصاحبه می‌کنند.

*درگیری‌ها ناامید کننده است

الان هیاهو در فدراسیون فوتبال بسیار زیاد است. تا حدی که گاهی اوقات انسان فکر می‌کند بعضی‌ها در صدد این هستند که از این آب گل آلود برای رسیدن به اهدافشان ماهی بگیرند. اینکه همیشه در فدراسیون فوتبال اخبار جنگ و دعوا بیرون بیاید و رسانه‌ها نیز همواره به این موارد بپردازند (متاسفانه بیش از 85 درصد از مطالب روزنامه‌های ورزشی ما فقط در ارتباط با فوتبال و حواشی آن است) ناامید کننده است و فراری دهنده تماشاگر. ما یک مقدار باید به فکر تماشاگری که توانایی تجزیه و تحلیل اخبار پشت پرده را ندارد نیز باشیم. ما انتظار داریم اطراف فدراسیون فوتبال که نگاه‌های زیادی به آن هست تا این حد هیاهو،‌ چالش و غوغاسالاری نباشد.

* قهرمان بوکس مسجد سلیمان بودم

از سال 48 همه قهرمانان ایران و دنیا در همه رشته‌ها را می‌شناسم، 18-17 ساله بودم که قهرمان بوکس مسجد سلیمان شدم. آن زمان ما تلویزیون نداشتیم. فروشگاهی در نزدیکی خانه ما 5 صبح آغاز به کار می‌کرد و من 5 صبح آنجا می رفتم و از پشت شیشه برخی مسابقه‌های محمد علی کلی را می دیدم.

*یک مدیر ورزشی لزوما نباید یک قهرمان ورزشی باشد

من در یکی از کشورها به عنوان سفیر آغاز به کار کردم در ابتدا به من نیروهایی را معرفی می‌کردند اما وقتی دیدم که مثلا یک فرد به درد سمتی که در آن مشغول به کار است نمی‌خورد و تخصصی در آن سمت ندارد او را در جای دیگر مورد استفاده قرار می دادم. در ورزش هم همین است باید شایسته سالاری صورت گیرد به نظرم مدیریت اول هنر است و بعد علم. مگر روسای فدراسیون های ورزشی در دنیا ورزشکاران معروف و مدال آوری بودند؟ خیر. بعضاً‌ حتی عکسی هم با شرت ورزشی ندارند. همین رییس شورای المپیک جهانی و شورای المپیک آسیا مگر ورزشکارهای بنامی بوده‌اند؟ بنابراین یک مدیر خوب در ورزش حتماً‌ نباید یک قهرمان معروف هم باشد. البته منافاتی هم ندارد اگر هر دو را با هم داشته باشد.

*رییس فدراسیونی که برای حقوق ماهیانه کار کند به درد نمی‌خورد

در هیات رییس فدراسیون‌های گلف و چوگان حضور دارم. من در دوره قبل انتقاداتی به رییس فدراسیون گلف داشتم و از او خواستم این ابهامات را برطرف کند. به او گفتم اگر این مشکلات را می‌دانستی پس چرا این پست را قبول کردی؟ حالا که رییس فدراسیون شدی باید با تمام قدرت بروی و کار کنی. اگر یک رییس فدراسیون صرفاً‌ برای در آمد ماهیانه 2 تا 3 میلیون تومان کار کند به درد ورزش ما نمی‌خورد. مثلا در رشته‌ای مثل چوگان رییس فدراسیون از جیب شخصی خودش برای این ورزش خرج می کند تا این رشته سرپا بماند. به سعیدی هم گفتم دیگر نباید کسی بگوید گلف را قبول ندارد اگر قبول ندارند پس چرا فدراسیون درست کرده‌اند. باید بروی فعالیت کنی و اسپانسر پیدا کنی. من یک بار سال های قبل در جلسه فدراسیون جهانی گلف در آفریقای جنوبی سخنرانی کردم که به دنبال آن این فدراسیون سالانه 10 هزار پوند به فدراسیون ایران کمک می کند که هنوز هم ادامه دارد.

در برخی رشته‌ها مانند گلف، سوارکاری و تنیس که خیلی تماشاگر ندارند و بودجه آنچنانی نیز به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد باید فردی رییس فدراسیون شود که بتواند پول همراه خودش بیاورد. رشته‌هایی مانند سوارکاری ریشه در مذهب و دین ما دارد. اینکه خداوند به جرقه‌ای که از نعل اسب به وجود می‌آید قسم می‌خورد، نشان از اهمیت این رشته دارد. این حق سوارکاری و چوگان نیست که تا این حد مورد بی‌توجهی و بی‌مهری قرار گیرند. لازم است مسئولان ورزش به رشته‌های چوگان و سوارکاری توجه بیشتری کنند.

* "بنا" حق دارد از این شرایط انتقاد کند

در رشته‌های دیگر مانند کشتی هم مانند سابق دیگر تماشاگر نداریم. روزگاری علاقمندان کشتی سالن‌ها رابه قرق خود در می آوردند اما درحال حاضر متاسفانه ورزش اول ایران نیز مانند فوتبال بسیاری از تماشاگرانش را از دست داده است. آقای بنا که مربی کار بلدی هم هست حق دارد که از برخی شرایط انتقاد کند و نگران موفقیت کشتی ایران در المپیک باشد اما باید بداند که همه کارها در دست دولت نیست و دولت با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. البته طفلکی چاره‌ای ندارد و باید حرف هایش را بزند اما باید شرایط را هم سنجید.

*دوندگان اتیوپی را به ایران می‌آوردم

من سال ها در ترکیه تانزانیا ، اتیوپی و ... سفیر بودم. کشورهای آفریقایی هم منافع ملی دارند مگر چون کوچکند و فقیر نباید دنبال منافع ملی خود باشند؟ همین اتیوپی که کشور بسیار فقیری است، دوندگان رشته ماراتن آنها در دنیا زبانزد است چرا که پتانسیل خود را به خوبی شناخته‌اند و بر روی نقاط قوت خود و برجسته‌ کردن آن کار می‌کنند. من در طی مدت چهار سالی که در اتیوپی سفیر بودم هر ساله در سالگرد انقلاب اسلامی مقدمات حضور تیم دوندگان این کشور را در ایران فراهم می‌کردم و حتی بعضا پول توجیی آن‌ها را نیز خودم می دادم. اینکار باعث رشد و پیشرفت هر چه بیشتر این رشته در ایران شد اما بعد از اتمام ماموریتم در اتیوپی تقریباً‌ دیگر هیچ تیم دومیدانی از این کشور به ایران نیامد.

*نمی‌خواهم دوشغله باشم

من دو شغل را نمی‌توانم با هم انجام دهم چرا که برای موفقیت باید در شغلت وقت بگذاری. در چند دوره پیشنهاد قبول ریاست فدراسیون های مختلف به من ارائه شد اما هیچ‌گاه این پیشنهادات را نپذیرفتم چرا که معتقدم یک نفر نمی تواند دو شغل را به نحو احسن اداره کند و هرکس می گوید می تواند به جرات می گویم بلوف می‌زند. البته شاید این موضوع در کشورهای پیشرفته باب باشد اما در ایران بستر آن فراهم نیست و نمی توان دو شغل را با هم اداره کرد.

*شاید بعد از سیاست وارد ورزش شدم

در ورزش هم مانند سیاست هر مدیری کار خود را می‌کند و معمولا مدیرانی که روی کار می‌آیند نحوه عملکرد مدیران قبلی را بطور کلی قبول ندارند. در صورتی که وقتی یک مدیر می‌آید باید برنامه ها و کارهای مدیر قبلی را نیز مرور کند و اگر او در کارهایش موفق بوده همان برنامه‌ها را ادامه دهد. وقتی در یکی از کشورها سفیر بودم، به جانشینم گفتم این کارها را من انجام داده‌ام و این برنامه هایم است حال تو می توانی به عنوان مثال از 16 شروع کنی یا از صفر. به نظر من باید نکات مثبت یک نفر را بگیریم و بدی هایش را رها کنیم. تا زمانی که در سیاست هستم کار مدیریتی در ورزش انجام نمی‌دهم اما بعد از بازنشستگی از حضور در ورزش بدم نمی‌آید.

*هر ورزشکاری ظرفیت رسیدن به اوج را ندارد

من در ورزش تنیس، بوکس، گلف و سوارکاری در حد قهرمانی کار کرده‌ام. البته با تمام رشته‌های ورزشی تا حد زیادی آشنایی دارم و بیشتر آن‌ها را هم انجام داده‌ام و به عنوان مثال در تکواندو هم کمربند دارم. وقتی هنگام مسابقه تماشاگران تشویقم می کردند خیلی انگیزه می‌گرفتم. انسان تابع احساسات است و از تشویق شدن لذت می برد. البته هر ورزشکاری ظرفیت رسیدن به اوج را ندارد. مثلاً ‌بارها اعلام شد وقتی یک ورزشکار جوان به برنامه 90 دعوت می شود پس از آن عملکردش تحت الشعاع قرار می‌گیرد چرا که هر شخصی یک ظرفیتی دارد و به اندازه ظرفیتش باید به او توجه کرد.

* دیدار ورزشکاران با رییس جمهور را پیگیری می‌کنم

بدنبال این هستم در آینده‌ای نزدیک وقت ملاقاتی را برای دیدار ورزشکاران با رییس جمهور مهیا کنم و انشالله این دیدار انجام خواهد شد.

*نباید فقط از دولت برای کمک به ورزش توقع داشت

متاسفانه حامیان مالی هیچ استقبالی از ورود به ورزش نمی‌کنند چرا که اقتصاد ما آزاد نیست و تا زمانی هم که اقتصاد آزاد نشود وضع به همین منوال خواهد بود. نمی شود فقط از دولت توقع داشت که به ورزش کمک کند زیرا دولت دغدغه‌های بسیاری غیر از ورزش نیز دارد. قیمت نفت در حال حاضر به کمتر از 30 دلار رسیده و قیمت آن قابل مقایسه با سال‌های گذشته نیست.

* نتایج المپیک لندن نباید ملاک باشد

نباید نتایج خوب ورزش ایران در المپیک لندن ملاک عمل مسئولان باشد چرا که بخشی از آن نتایج درخشان، به خاطر استعداد ورزشکاران ما و برخی نیز اتفاقی بود و براساس دو دو تا چهارتا صورت نگرفت. در ورزش ما ساختارسازی نشده و هنوز هم بر روی تک ستاره‌ها اتکا داریم که ممکن است این تک ستاره‌ها یک دوره مدال بیاورند و دوره بعد نیاورند.

*دولت تا جایی که بتواند به ورزش کمک می‌کند

مهم این است که ورزشکاران ما در المپیک ریو خوب بجنگند و البته باید از سوی دیگر نیز به خوبی به آنها رسیدگی شود نه اینکه بروند و نتیجه نگیرند بعد هزار بهانه بیاورند که این را داشتیم یا آن را نداشتیم. اگر آقای بنا انتقاد می‌کند، باید ببیند آیا دولت داشته و به کشتی نداده است. من خودم شاهدم دولت تا جایی که می‌تواند به ورزش کمک می‌کند اما دغدغه و مشغله‌های زیاد دیگری هم دارد که باید به آن‌ها نیز رسیدگی کند. ان‌شاا... اتفاقات المپیک ریو در نهایت به کام ورزش ایران شود و نتایج خوبی را کسب کنیم. من آینده بسیار درخشانی را برای ورزش و اقتصادمان می‌بینم و با توجه به ایجاد ارتباط جدید میان ایران و کشورهای دنیا، این آینده روشن به خوبی قابل تصور است.


منبع: ایسنا