چهارشنبه ۰۲ آبان ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۵:۵۴

احمدي نژاد و شيوه هاي تحليل دولت دهم

کد خبر : ۲۷۷۲۱

سرویس سیاسی تعامل- اصليترين سوالي که بايد در تحليلهاي سياسي امروز در مورد وقايع، مورد توجه واقع شود، اين است که چگونه در طول تاريخ سي سالهي جمهوري اسلامي، همواره با مسائل چالشبرانگيزي مواجه شدهايم که از شباهت ساختاري قابل توجهي با هم برخوردار بودهاند؟ به عبارت ديگر ما با دور بر گردانها، پيچها يا تقاطعهايي مواجهيم که کنشگران سياسي آنها عوض ميشود، اما ماهيت آنها از نظر ساختاري به هم شبيه يا بر هم مطابق است.

يكي از چالش‌ها در اين حوزه «تيمسازيهاي فرهنگي-اقتصادي» در کنار دولتهاي بر سر قدرت است. ما شاهد آن هستيم که اندکي بعد از روي کار آمدن دولت اصلاحات، اصلاحطلبان، يک هجوم همه جانبه را به سمت آقاي هاشمي شروع ميکنند، در واقع آنها به دشمنان خوني آقاي هاشمي تبديل ميشوند، اما بعد از روي کار آمدن دولت احمدي نژاد، در سازوکاري معمايي دوباره حلقههاي اصلاحطلبان به آقاي هاشمي ميپيوندد و در واقع، اين گروههاي جامانده از قدرت دوباره همديگر را به اصطلاح «پيدا ميکنند.» ما در اين سالها هم شاهد مخالفتها و دشمني سرسختانهي آقاي احمدي نژاد با آقاي هاشمي و اصلاحطلبان بودهايم، اما به نظر ميرسد دولت آقاي احمدي نژاد نيز در سازوکاري مشابه، «قابليت» آن را دارد تا به اصليترين مخالفان خود پيوند بخورد. اين پيوند، ميتواند نوعي سازوکار منفعت طلبانه باشد که روز به روز جمهوري اسلامي را آسيبپذيرتر کند. بنابراين بايد به اين مسئله به صورت بسيار جدي پرداخت که در چه حالتي دولت احمدي نژاد و اطرافيان او ميتوانند از عقبهي فکري خود بريده و به مخالفان خود بپيوندند. اين مسئلهاي ساختاري در نظام جمهوري اسلامي محسوب مي‌شود. براي انديشيدن و جستجوي راهکاري براي آن نيز ما محتاج تفکر ساختاري هستيم که چرا و چگونه دولتها، در نظام جمهوري اسلامي تا حدود بالايي قابليت به فساد کشيده شدن را دارند؟ و چگونه اين حلقههاي فساد به هم ميپيوندند؟

فرض ديگر بر اين نظر است که نبايد اين اتفاقات را ناشي از نبودن يا ضعف سيستم دانست، بلکه آنچه ما با آن مواجه هستيم، نوعي لغزش يا «خطاي فردي» است. در واقع اين بازيگران سياسياند که در اثر ندانم کاري يا استحاله يا هر چيز ديگري، اشتباه ميکنند.

در بين تحليلهاي سياسي موجود، بيشترين بسامد را تحليلهايي از سبک سوم به خود اختصاص ميدهند. آنها به صورتي عمومي معتقدند که شخص احمدينژاد دچار يک چرخش يا به عبارتديگر يک «انحراف» شده است. بدين معني اين قبيل تحليلها معتقدند: براي بررسي اتفاقات اخير، بايد به مروري جامع از شش سال حضور احمدي نژاد در مقام رياست جمهوري بپردازيم، احمدي نژاد با شعارهايي مانند عدالتطلبي و فساد ستيزي در دور اول توانست به رياست جمهوري برسد، او در ابتداي حضورش به عنوان رئيس جمهور، دو حلقه از همکاران را در اطراف خود داشت. حلقهي اول که تأثير بسزايي در رئيس جمهور شدن او ايفا کردند و ياران اصلي او محسوب ميشدند، ترکيبي بودند شامل کساني مانند صفارهرندي، فتاح، علياکبري، لنکراني و...، اما حلقهي دومي نيز با اهميتي کمتر حضور داشت که شاخصترين چهرهاش اسفنديار رحيممشائي بود. اما هر چه به جلو ميآييم، اعضاي حلقهي اول، اندک اندک طرد ميشوند و در عوض اهميت آن حلقهي دوم، بيشتر و بيشتر ميشود. اين بدان معني است که احمدي نژاد، و تيم فکري حمايتکنندهي او، تغيير کردهاند، يا به عبارت ديگر، ما با يک «چرخش» در رفتارهاي سياسي-اعتقادي احمدينژاد مواجهيم. اين تغيير، بر روي برنامهريزيها و عملکردهاي او هم تأثيري بسزا نهاده است.

نظرات بینندگان
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۵۷ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
لنکرانی (................) تأثير بسزايي در رئيس جمهور شدن او ايفا کرد . جک 90
k-1
|
UNITED STATES
|
۰۶:۲۶ - ۱۵ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
این روشنگری عام میطلبد آن هم از جانب رسانه ملی اگر مسئولین رسانه ملی این مسائل را برای مردم روشن کنند خواص یا مسئولین رده بالای نظام جرات دست از پا خطا کردن نخواهند داشت و تا وقتی که این مسائل به دلیل مصالح نظام پشت پرده بمانند این افراد جری تر میشوند