شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ آذر ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۷
فرهنگ و وحدت ملت زیر پای ادبیات دولتمردان

وزیر بهداشت هم به منتقدان توهین کرد؟

وزیر بهداشت منتقدان افزایش تعرفه پزشکان را دارای «مغز منجمد» خواند!
کد خبر : ۲۷۳۲۱۱
وزیر بهداشت هم به منتقدان توهین کرد؟
صراط:  وزیر بهداشت منتقدان افزایش تعرفه پزشکان را دارای «مغز منجمد» خواند!

یک هفته گذشت و این خبر وسط شلوغی های خبری اربعین و گزارش آمانو و تخلفات پزشکی کشیدن بخیه و امداد نرسانی آمبولانس و ... گم شد. شاید هم دیگر عادی شده و کسی برای توهین دولتمردان یازدهم به منتقدین داخلی ارزش خبری قائل نیست. بله، خبر گرچه مصداقی جدید است، اما در مفهوم خود تکراری است؛ دولتمردی دیگر از کابینه یازدهم به منتقدین خود توهین کرده؛ اتفاقی که مکرر در دو سال گذشته روی داده و بارها و بارها منتقدین داخلی دولت با ادبیات نامناسب دولتمردان نواخته شده اند. بی شناسنامه، بزدل، افراطی، هم صدا با اسرائیل، بیکار، متوهم، دین نشناس، عصر حجری، تخریبگر، عقب مانده، فاسد، هوچی باز، کاسبان تحریم، کم سواد، کودکانه، تازه به دوران رسیده، دروغگو، بدون عقل سالم و در نهایت حواله دادن به جهنم بخشی از توهین های دو سال گذشته ی دولتمردان یازدهم به منتقدان و مخالفان داخلی خود است.

«مغز منجمد» جدیدترین توهین ها از این دست است. ماجرای افزایش دستمزد پزشکان و کتاب تعرفه ها و طرح تحول سلامت به دلیل فراگیری و گسترش آن بارها و بارها در رسانه ها و میان کارشناسان و حتی بین مردم بحث شده و موضوع جدیدی نیست. اغلب هم وزیر بهداشت مورد حمایت منتقدین دولت قرار گرفته و او را به حق، وزیری اهل کار و تعهد توصیف کردند تا جایی که حتی باقری لنکرانی، وزیر بهداشت دولت نهم نیز از او حمایت کرد. با این همه، آیا کسانی حق دارند منتقد او باشند؟! به نظر می رسد وزیر پرطرفدار دولت یازدهم چنین حقی را برای کسی قائل نیست!

این نوع ادبیات در برخورد با منتقد داخل نظام، در همه ی سال هایی که راقم این سطور از ۱۶ سال دولت های خاتمی و احمدی نژاد در یاد دارد، بی نظیر است؛ دوران هاشمی هم که چندان در خاطرم نیست.

حال چه باید کرد؟ آیا دغدغه این است که به دولتمردان یازدهم یادآور شویم که ادب سیاسی را در تعامل با منتقدان رعایت کنند؟ به نظر می رسد از این دغدغه عبور کرده ایم. این روزها حتی برای خود منتقدان دولت هم انگار این توهین های دولتی عادی شده است و اغلب با سکوت از آن می گذرند. شاید هم فکر می کنند دیگر فایده ای ندارد و باید با ادبیات دولتی ها ساخت دیگر! اصلاً توهین به منتقدان را بگذاریم فرع ماجرا؛ پس دغدغه ی نوشتن این یادداشت چیست؟
اول اینکه به حکم الناس علی دین ملوکهم، این ادبیات به مردم هم تسری می یابد و وقتی بزرگان و مسئولین حکومتی با چنین ادبیاتی با مقامات و مردم منتقدشان صحبت می کنند، چه توقعی از مردمی هست که پشت اکانت های فیک پنهان نشوند و با یکدیگر در ادبیات تندتر و ناسزهای توهین آمیزتر مسابقه ی اینترنتی نگذارند؟

بارها در موارد مختلف خواندیم و شنیدیم که فردی مشهور، صفحه شخصی خود در شبکه ای اجتماعی را به دلیل توهین های بسیار برخی افراد می بندد. انتظار بجا از مسئولین آن است که با فرهنگ سازی صحیح در جهت افزایش ادب جامعه نقش آفرینی کنند؛ اما مسئولی که منتقدش را دارای مغزمنجمد می خواند؛ مقامی که مخالفانش را به جهنم می فرستد؛ صاحب منصبی که حامیان جریان مخالفانش را بی شرف خطاب می کند و ... کجا می تواند سطح ادبیات جامعه را ارتقا دهد؟! او اگر نقشی هم دارد، در ابتذال فرهنگ ایفا می کند و نه ارتقای آن!

و دوم اینکه، ادبیات نامناسب یا کنش های تند در تعامل سیاسی داخل کشور، خطر بزرگی به نام دوقطبی سازی دارد. ادبیاتی که کینه تولید می کند و اجازه می دهد نقادی های معمول کارشناسان و اهل سیاست به توهین و تهمت برسد، چگونه می تواند وحدت جامعه را خدشه دار نکند؟ وقتی شما عده ای از افراد جامعه را که از قضا مسئولینی هم جزو آن هستند، دارای مغز منجمد خواندید، چگونه یکپارچگی بین طیف خود و آن طیف را حفظ خواهید کرد؟! و چه بد، نهادی که خود باید منادی وحدت جامعه باشد، یعنی دولت، خود پرچم دار دو قطبی سازی شده است! دولتی که در تعاملات بین المللی می کوشد اهل لبخند و مذاکره باشد تا به قول خود، بابی تازه در روابط ایران و جهان (بخوانید غرب) بگشاید، نمی تواند همان الگو را برای تعامل خود با منتقدانش پیاده کند؟
منبع: الف
نظرات بینندگان
محمود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۵ - ۱۷ آذر ۱۳۹۴
۱۰
۱
انتقاد کبلوبب چند ؟ چه کسی را در ابن مملکت می شناسید که انتقادرا برتابد؟