گروه سیاسی صراط - تعریف و تمجید کم سابقه یک عضو برجسته تیم رسانه ای قالی باف از هاشمی رفسنجانی، تردیدهای جدیدی را در خصوص استراتژی انتخاباتی شهردار تهران در سال 92 که منجر به شکست او شد، به وجود آورده است.
به گزارش گروه سیاسی صراط، رسول بابایی از برجسته ترین اعضای ستاد محمدباقر قالی باف در انتخابات 92، اخیرا در گفت و گویی اکبر هاشمی رفسنجانی را یک "مگابرند" نامیده است که از دل این مگابرند، برندهای سیاسی زیادی متولد شدهاند؛ از مسیح مهاجری گرفته تا کرباسچی و عطاء الله مهاجرانی.
بابایی با اشاره به انتخابات 84 و آنچه او دوران "ریبرندیگ یا بازآفرینی برند" هاشمی رفسنجانی خوانده، گفته است: "آقای هاشمی در آن انتخابات و دلایل مختلف از جمله رویکرد و اقبال جریان اصولگرا به کاندیداهای دیگر متوجه شدند، دورانی که خودشان را فراتر از جناحها تعریف میکردند به پایان رسیده است. ایشان علیرغم شکست در آن انتخابات اما به دلیل احساس خطری که از حضور آقای احمدی نژاد ایجاد شده بود، توانستند حمایت گروههای متنوعی از آیت الله جوادی آملی تا داریوش شایگان را از خود داشته باشند."
او گفته است: ایشان پس از 1384 در در حوزه سیاسی و اجتماعی پایگاه خود را انتخاب کرد و دیگر نخواستند همه جامعه را داشته باشند. ایشان از فراز آسمانها به زمین آمدند و مدل رفتاری ایشان تغییر کرد. در راستای همین تغییر بود که ایشان رقیب سیاسی یا به تعبیر دقیقتر دشمن خودش را انتخاب کرد. داشتن رقیب و دشمن یکی دیگر از قوانین برند سیاسی است. آقای هاشمی تا قبل از آن با هیچ گروه سیاسی آن طور که باید درگیر نمیشد و تقابل ایجاد نمیکرد اما از سال 1384 به بعد آقای هاشمی یک رئیس جمهور قدرتمند را به عنوان رقیب خودش تعریف کرد و پای این رقابت ایستاد. این یعنی آقای هاشمی یکی دیگر از قوانین برند سیاسی یعنی ضرورت داشتن دشمن و مخالف را رعایت کرد. به عبارت دیگر ایشان در حوزه سیاسی گروهی را انتخاب کرد و به جامعه گفت من نمیخواهم این گروه یا فرد باشم و در برابر آن هستم."
بابایی همچنین با اشاره به برخی شخصیت های خارجی از جمله تونی بلر، آل گور و بیل کلینتون دوران بازآفرینی برند هاشمی را همه این افراد برجسته تر دانسته است. او گفته: در کشور ما ریبرندینگ آیت الله هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاده که به لحاظ کم و کیف و سختی مسیری که باید طی میشد به مراتب از این مثالهای خارجی ارزش بیشتری دارد و حتی ارزش دارد که یک ترم و به عنوان یکی از مباحث درسی بومی حوزه سیاست برای دانش آموختگان علوم سیاسی تدریس شود یا در یک رساله دکتری به آن پرداخته شود.
نکته قابل تامل در این تعریف و تمجیدهای کم سابقه از هاشمی رفسنجانی، این است که رسول بابایی از ارکان سیاستگذاری برای ستاد قالی باف در انتخابات 92 به شمار می رفت. بابایی که سابقه مدیرمسئولی روزنامه های تهران امروز و همشهری، دو روزنامه وابسته به شهرداری تهران را در کارنامه خود دارد، در انتخابات مذکور، نقش مشاوره دادن به قالی باف را بر عهده داشت و حتی در مناظره های انتخاباتی همراه او در استودیوی تلویزیون حاضر می شد.
این در حالی است که بسیاری از ناظران سیاسی علت اصلی شکست قالی باف در انتخابات را استراتژی غلط او در مناظرات انتخاباتی و به ویژه بحث دو نفره او با حسن روحانی می دانند.
جالب اینجاست که هاشمی در انتخابات 84 رقیب مستقیم قالی باف بود و بابایی هم تحول هاشمی (!) را از همان انتخابات می داند. در انتخابات 92 هم همین ماجرا در حال تکرار بود که با رد صلاحیت هاشمی، روحانی رقیب قالی باف شد.
حال سوال اینجاست که چگونه چنین فردی که تمجیدهای فضایی از هاشمی رفسنجانی دارد، مشاور و سیاستگذار رسانه ای رقیب اصلی او می شود؟ آیا اساسا چنین فردی با این نظریات، به دنبال پیروزی قالی باف بوده است؟ آیا انتخاب او توسط قالی باف اشتباه بوده و صرفا بر اساس سیاست های گرایش او به بدنه اجتماعی اصلاح طلبان صورت گرفته است؟
نکته قابل تامل اینکه رویه قالی باف و رفتار انتخاباتی او در سال های 84 و 92 چنین فرضی را اثبات نمی کند و به نظر نمی رسد او ندانسته چنین افرادی را برای ستاد خود انتخاب کرده باشد. در واقع قالی باف اگرچه خود را هم پیمان اصولگرایان نشان داده بود اما روش های سیاسی و انتخاباتی او همان روش های اصلاح طلبان و طیف هاشمی بوده و حتی مجریان این استراتژی ها نیز از همان دسته بوده اند.
شاید به همین دلیل فردی مثل رسول بابایی در جایگاه برنامه ریز رسانه ای او قرار گرفته و در مناظرات انتخاباتی، تلاش می کند ایده خود یعنی ساخت دشمن – همان موضوعی که برای هاشمی به آن اشاره کرده – را پیاده کند تا در نتیجه آن، قالی باف حسن روحانی را در خصوص ماجرای کوی دانشگاه در مقابل خود قرار دهد که البته به شکست انجامید.
به گزارش گروه سیاسی صراط، رسول بابایی از برجسته ترین اعضای ستاد محمدباقر قالی باف در انتخابات 92، اخیرا در گفت و گویی اکبر هاشمی رفسنجانی را یک "مگابرند" نامیده است که از دل این مگابرند، برندهای سیاسی زیادی متولد شدهاند؛ از مسیح مهاجری گرفته تا کرباسچی و عطاء الله مهاجرانی.
بابایی با اشاره به انتخابات 84 و آنچه او دوران "ریبرندیگ یا بازآفرینی برند" هاشمی رفسنجانی خوانده، گفته است: "آقای هاشمی در آن انتخابات و دلایل مختلف از جمله رویکرد و اقبال جریان اصولگرا به کاندیداهای دیگر متوجه شدند، دورانی که خودشان را فراتر از جناحها تعریف میکردند به پایان رسیده است. ایشان علیرغم شکست در آن انتخابات اما به دلیل احساس خطری که از حضور آقای احمدی نژاد ایجاد شده بود، توانستند حمایت گروههای متنوعی از آیت الله جوادی آملی تا داریوش شایگان را از خود داشته باشند."
او گفته است: ایشان پس از 1384 در در حوزه سیاسی و اجتماعی پایگاه خود را انتخاب کرد و دیگر نخواستند همه جامعه را داشته باشند. ایشان از فراز آسمانها به زمین آمدند و مدل رفتاری ایشان تغییر کرد. در راستای همین تغییر بود که ایشان رقیب سیاسی یا به تعبیر دقیقتر دشمن خودش را انتخاب کرد. داشتن رقیب و دشمن یکی دیگر از قوانین برند سیاسی است. آقای هاشمی تا قبل از آن با هیچ گروه سیاسی آن طور که باید درگیر نمیشد و تقابل ایجاد نمیکرد اما از سال 1384 به بعد آقای هاشمی یک رئیس جمهور قدرتمند را به عنوان رقیب خودش تعریف کرد و پای این رقابت ایستاد. این یعنی آقای هاشمی یکی دیگر از قوانین برند سیاسی یعنی ضرورت داشتن دشمن و مخالف را رعایت کرد. به عبارت دیگر ایشان در حوزه سیاسی گروهی را انتخاب کرد و به جامعه گفت من نمیخواهم این گروه یا فرد باشم و در برابر آن هستم."
بابایی همچنین با اشاره به برخی شخصیت های خارجی از جمله تونی بلر، آل گور و بیل کلینتون دوران بازآفرینی برند هاشمی را همه این افراد برجسته تر دانسته است. او گفته: در کشور ما ریبرندینگ آیت الله هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاده که به لحاظ کم و کیف و سختی مسیری که باید طی میشد به مراتب از این مثالهای خارجی ارزش بیشتری دارد و حتی ارزش دارد که یک ترم و به عنوان یکی از مباحث درسی بومی حوزه سیاست برای دانش آموختگان علوم سیاسی تدریس شود یا در یک رساله دکتری به آن پرداخته شود.
نکته قابل تامل در این تعریف و تمجیدهای کم سابقه از هاشمی رفسنجانی، این است که رسول بابایی از ارکان سیاستگذاری برای ستاد قالی باف در انتخابات 92 به شمار می رفت. بابایی که سابقه مدیرمسئولی روزنامه های تهران امروز و همشهری، دو روزنامه وابسته به شهرداری تهران را در کارنامه خود دارد، در انتخابات مذکور، نقش مشاوره دادن به قالی باف را بر عهده داشت و حتی در مناظره های انتخاباتی همراه او در استودیوی تلویزیون حاضر می شد.
این در حالی است که بسیاری از ناظران سیاسی علت اصلی شکست قالی باف در انتخابات را استراتژی غلط او در مناظرات انتخاباتی و به ویژه بحث دو نفره او با حسن روحانی می دانند.
جالب اینجاست که هاشمی در انتخابات 84 رقیب مستقیم قالی باف بود و بابایی هم تحول هاشمی (!) را از همان انتخابات می داند. در انتخابات 92 هم همین ماجرا در حال تکرار بود که با رد صلاحیت هاشمی، روحانی رقیب قالی باف شد.
حال سوال اینجاست که چگونه چنین فردی که تمجیدهای فضایی از هاشمی رفسنجانی دارد، مشاور و سیاستگذار رسانه ای رقیب اصلی او می شود؟ آیا اساسا چنین فردی با این نظریات، به دنبال پیروزی قالی باف بوده است؟ آیا انتخاب او توسط قالی باف اشتباه بوده و صرفا بر اساس سیاست های گرایش او به بدنه اجتماعی اصلاح طلبان صورت گرفته است؟
نکته قابل تامل اینکه رویه قالی باف و رفتار انتخاباتی او در سال های 84 و 92 چنین فرضی را اثبات نمی کند و به نظر نمی رسد او ندانسته چنین افرادی را برای ستاد خود انتخاب کرده باشد. در واقع قالی باف اگرچه خود را هم پیمان اصولگرایان نشان داده بود اما روش های سیاسی و انتخاباتی او همان روش های اصلاح طلبان و طیف هاشمی بوده و حتی مجریان این استراتژی ها نیز از همان دسته بوده اند.
شاید به همین دلیل فردی مثل رسول بابایی در جایگاه برنامه ریز رسانه ای او قرار گرفته و در مناظرات انتخاباتی، تلاش می کند ایده خود یعنی ساخت دشمن – همان موضوعی که برای هاشمی به آن اشاره کرده – را پیاده کند تا در نتیجه آن، قالی باف حسن روحانی را در خصوص ماجرای کوی دانشگاه در مقابل خود قرار دهد که البته به شکست انجامید.
شما وهمفکرانتان بسیار دون پایه وپست هستید واز دون پایه بودن امثال شماست که تعریف از ایت الله هاشمی رفسنجانی را فضایی میپندارید وگرنه همه میدانند که ایت الله هاشمی رفسنجانی اصل وشناسنامه انقلاب است ودران هیچ شکی نیست .
حال عده ای نوانقلابی وتازه به دوران رسیده این را بر نمیتابند