صراط: عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در بخشی از یک مقاله با عنوان «اولین نتایج برجام: گفتوگوهای سوریه»! که در شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد منتشر شد، با اشاره به گفتوگوی چهارجانبه اخیر در وین پیرامون موضوع سوریه که با حضور کشورهای ایران، آمریکا، روسیه و عربستان برگزار شد، نوشته است: پس از برجام معلوم بود که، برجام نوعی اذعان طرفین (ایران و غرب) به موجودیت و منافع یکدیگر در چارچوب های قابل فهم بین المللی و منطقهای است. این گزاره ابتدا در موضوع هستهای مصداق یافت...اکنون دومین مصداق این گزاره یا به رسمیت شناختن طرفین، در موضوع سوریه خواهد بود. و البته از پیش هم معلوم بود که گام بعدی، سوریه خواهد بود...امیدواریم که به زودی شاهد مصداقهای بعدی برداشت منطقی از برجام نیز باشیم.
برخی چهرههای داخلی، در قبال سوریه و قدرت نظامی آمریکا، پیش از این مواضعی داشتهاند که تأیید کننده جریان مقاومت و ایستادگی در برابر متخاصمین نبوده است.
گفتارهایی نظیر اینکه آمریکا با یک بمب میتواند زیرساختهای دفاعی ایران را از بین ببرد، همه گروهها حتی حزبالله هم باید از سوریه خارج بشوند، استفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم سوریه کار بشار اسد بوده است، بی تفاوتی نسبت به شهادت مدافعان حرم و ... بخشی از همین مواضع و رفتارها بودهاند که طی 2 سال گذشته علیالدوام تکرار شدهاند و جالب آنکه از قِبل آنها هم نه تنها دولت یازدهم به هیچ اجلاس مهمی درباره سوریه دعوت نشد بلکه آمریکا حتی تا مرحله تهدید سوریه به جنگ هم پیش رفت.
شخص عباس عبدی نیز پیش از این به همین مواضع خلاف مشی نظام در قبال سوریه که از سوی چهرههای جریان سیاسی خاص، اتخاذ شدند، اشاره و از آنها انتقاد کرده بود.
اکنون نیز سادهانگاریست که قریب به 5 سال مقاومت جانانه مردم سوریه در کنار حمایتهای ایران، حزبالله و سایر حامیان سوریه در مقابل متجاوزانی که میخواستند ظرف 2چند هفته تکلیف سوریه را یکسره کنند، نادیده گرفته شود و در هنگامهای که مقاومتها و مجاهدتها در حال ثمربخشی است، به ناگاه ادعا شود که دعوت از دولت ایران به اجلاس سوریه در وین به علت وقوع چیزی به نام «برجام» بوده است.
باید اشاره کرد که بخشیهایی از مردم و افکار عمومی ایران 2 سال است که با وعدههای دولت یازدهم منتظر لغو تمام تحریمها و لمس دستاوردهای مذاکرات هستند و لذا دعوت از وزارت خارجه ایران برای شرکت در یک کنفرانس دیپلماتیک به هیچوجه بدیل خوبی برای به رخکشیدن دستاوردهای مذاکرات هستهای و متوقف کردن سانتریفیوژها نیست.
برخی چهرههای داخلی، در قبال سوریه و قدرت نظامی آمریکا، پیش از این مواضعی داشتهاند که تأیید کننده جریان مقاومت و ایستادگی در برابر متخاصمین نبوده است.
گفتارهایی نظیر اینکه آمریکا با یک بمب میتواند زیرساختهای دفاعی ایران را از بین ببرد، همه گروهها حتی حزبالله هم باید از سوریه خارج بشوند، استفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم سوریه کار بشار اسد بوده است، بی تفاوتی نسبت به شهادت مدافعان حرم و ... بخشی از همین مواضع و رفتارها بودهاند که طی 2 سال گذشته علیالدوام تکرار شدهاند و جالب آنکه از قِبل آنها هم نه تنها دولت یازدهم به هیچ اجلاس مهمی درباره سوریه دعوت نشد بلکه آمریکا حتی تا مرحله تهدید سوریه به جنگ هم پیش رفت.
شخص عباس عبدی نیز پیش از این به همین مواضع خلاف مشی نظام در قبال سوریه که از سوی چهرههای جریان سیاسی خاص، اتخاذ شدند، اشاره و از آنها انتقاد کرده بود.
اکنون نیز سادهانگاریست که قریب به 5 سال مقاومت جانانه مردم سوریه در کنار حمایتهای ایران، حزبالله و سایر حامیان سوریه در مقابل متجاوزانی که میخواستند ظرف 2چند هفته تکلیف سوریه را یکسره کنند، نادیده گرفته شود و در هنگامهای که مقاومتها و مجاهدتها در حال ثمربخشی است، به ناگاه ادعا شود که دعوت از دولت ایران به اجلاس سوریه در وین به علت وقوع چیزی به نام «برجام» بوده است.
باید اشاره کرد که بخشیهایی از مردم و افکار عمومی ایران 2 سال است که با وعدههای دولت یازدهم منتظر لغو تمام تحریمها و لمس دستاوردهای مذاکرات هستند و لذا دعوت از وزارت خارجه ایران برای شرکت در یک کنفرانس دیپلماتیک به هیچوجه بدیل خوبی برای به رخکشیدن دستاوردهای مذاکرات هستهای و متوقف کردن سانتریفیوژها نیست.