شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۲

خاطرات سردار همدانی از زبان همسرش

همسر سردار شهید همدانی به شرح خاطراتی از همسر شهیدش پرداخت.
کد خبر : ۲۶۳۷۴۴
صراط: همسر سردار شهید حاج حسین همدانی که در منزل آن شهید بزرگوار صورت گرفت به شرح خاطراتی از همسر شهیدش پرداخت و گفت: شب قبل از اعزام حاج حسین بسیار بی‌تابی می‌کرد و ظاهراً‌ چیزی را گم کرده بود. ایشان همان شب به  من اصرار کرد تا با بچه‎ها تماس بگیرم و به آنها بگویم به منزلمان بیاییند. من این کار را انجام دادم، اما یکی از بچه‌ها که مسیرش دورتر از بقیه بود گفت آمدنم را خبر می‌دهم. من که در طول زندگی با سردار هیچگاه به یاد ندارم که یک حرف را تکرار کرده باشند، آن شب با اصرار ایشان مواجه شدم و تاکید داشتند که همه بچه‎ها امشب باید اینجا باشند.

خاطرات سردار همدانی از زبان همسرش

همسر شهید همدانی اظهار داشت: آن شب حاج حسین با نوه‌ها تا دیر وقت بازی کردند، به طوری که نوه‌ها خسته شده و خوابیدند. بعد از رفتن بچه‌ها از منزل، حاج حسین مشغول جمع کردن وسایل اتاقش شد، اتاقی که 15 سال با همان شکل بود، آن شب وسایلش جمع شد! علت را جویا شدم، در پاسخ فرمودند: "رفتن من بازگشتی ندارد." اما من حرف حاجی را جدی نگرفتم.

خاطرات سردار همدانی از زبان همسرش

همسر شهید ادامه داد: حاج حسین به علت بیماری قند از خوردن شیرینی‌جات اجتناب می‌کرد. اما آن شب چای خود را با سوهان میل کرد که دخترمان می‎خواست مانع شود و گفت پدرجان شیرینی برای شما ضرر دارد. اما حاجی لبخندی زدند و گفتند اشکالی ندارد و چایی را به همراه سوهان میل کردند این در حالی بود و این اولین باری بود که حاج حسین در قبال بیماری خودشان ناپرهیزی می‌کردند.

وی تصریح کرد: صبح روز اعزام سه تا چهار بار، حاجی را از زیر قرآن رد کردیم اما هر بار، بازمی‎گشتند و دنبال چیزی می‌گشتند و می‎فرمودند: "فکر می‌کنم چیزی را گم کرده‌ام." حاج حسین قبل از اعزام با مقام معظم رهبری نیز دیداری داشتند.

خاطرات سردار همدانی از زبان همسرش

همسر شهید همدانی در تاکید پایبندی حاج حسین به عهد و قرار گفت: زمانی که همسرم می‎رفت از سوی یکی از دوستان خانوادگی به عروسی دعوت شدیم که حاج حسین قبل از رفتن به من تأکید کردند که حتماً در این عروسی شرکت کنم و لذا زمانی که خبر شهادت ایشان به ما رسید، ما در مجلس عروسی بودیم.

وی اضافه کرد: آن شب با دامادم آقا امین تماس گرفتند. زمانی که آقا امین به من گفت حاجی به شهادت رسیده، من باور نکردم و گفتم هر بار و در هر مأموریت از این گونه اخبار می‌دهند تا این که مسئول مربوطه با خود من صحبت کرد و گفت حاجی مجروح شده و در کما به سر می‌برد.

همسر شهید همدانی ادامه داد: در این جا بود که فهمیدم این رفتن بدون بازگشت است و او به آرزوی دیرینه‌اش رسیده است.