پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۵
قصد اسپانسری پرسپولیس را داشتیم

مالک راه‌آهن: فوتبال نه، برای دیده‌شدن آمده‌ایم

مالک باشگاه راه‌آهن گفت: من نمی‌گویم برای خدمت به فوتبال وارد این رشته شده‌ایم بلکه فوتبال را عرصه مناسبی برای دیده شدن در نظر گرفتیم.
کد خبر : ۲۶۱۷۳۶
صراط: مالک باشگاه راه‌آهن گفت: من نمی‌گویم برای خدمت به فوتبال وارد این رشته شده‌ایم بلکه فوتبال را عرصه مناسبی برای دیده شدن در نظر گرفتیم.

به گزارش سایت باشگاه راه‌آهن، سالهاست شعار لزوم خصوصی سازی در ورزش و به خصوص در فوتبال ما مطرح است اما هیچگاه این شعار و ایده نتوانسته آنگونه که باید جنبه عینی و عملی پیدا کند. در این میان پیمان کیانیان مدیرعامل هلدینگ یزدان با ایده هایی متفاوت از همتایانش پا به عرصه فوتبال نهاده و با در اختیار گرفتن باشگاه قدیمی و ریشه دار راه آهن اهداف تازه ای را دنبال می کند. با او که تمایلی به حضور در رسانه ها ندارد به گفت‌وگو نشستیم. مصاحبه او را در زیر می‌خوانید:

*ورود به فوتبال؛ این می تواند چالشی تازه برای شما باشد. چنین موضوعی با کدام هدف و انگیزه صورت گرفته است؟

ما در هلدینگ یزدان بحث برندسازی و ارتقا برندها را همواره مورد توجه داریم. در چنین مقوله ای طبعا باید از تمام فضاها برای ارتقا و دیده شدن برندها بهره برد. فضای فوتبال فضای مناسبی برای دیده شدن است و ما هم با بررسی جامع و کامل و با دو هدف عمده پا به این عرصه گذاشتیم.

*کدام دو هدف؟

اول همین بحث بهره گیری از فضای فوتبال برای دیده شدن برندها و دوم ایجاد باشگاهی با ساختاری حرفه ای بگونه ای که بتواند درآمدزا باشد.

*با همه مشکلاتی که در راه درآمدزا شدن فوتبال ایران وجود دارد چگونه می توان چنین امیدواری داشت؟

با این مشکلات هم بیگانه نیستیم. می دانیم که یک دردسر بزرگ در فوتبال ایران رقابت نامتوازن و نابرابر بخش خصوصی با تیم های دولتی و صنعتی است. اتفاقا من چند وقت پیش کتاب نفحات نفت رضا امیرخانی را می خواندم نوشته بود« لیگی داریم که شماره‌ی پیراهن‌هایش را به لاتین می‌نویسند، در آسیا سهمیه‌ی خوبی دارد و فدراسیونش هم به لطفِ نفت برترین فدراسیونِ قاره می‌شود و باشگاه‌هایش هم قیافه‌‌ی باشگاه‌های خصوصی و حرفه‌ای دارند و... اما... حقیقت تلخ آن است که نفت با نفت بازی می‌کند و این وسط بخشِ خصوصی هیچ‌کاره‌ حسن است. حتی اگر پای بخشِ خصوصی هم به لیگ باز شود، باز هم در مقابلِ شیرِ نفتی که می‌تواند بی‌حساب و کتاب باز شود، چه قدرتی می‌تواند داشته باشد؟! وای به حال مدیریتی که نتواند از بیست میلیون هوادار، سالی یک دلار بگیرد و یک تیم را با بیست میلیون دلار درآمدِ آسانِ سالانه اداره کند. در این ملک معاونِ تربیت بدنیِ رئیس جمهور وقت، با دستِ چپ، دست راست را می‌گیرد و خودش با خودش مچ می‌اندازد و چهل میلیون نفر می‌نشینند و این مچ‌اندازیِ نفس‌گیر را می‌بینند و کف می‌زنند. کدام استقلال و کدام پرسپولیس؟! وقتی هر دو متصل می‌شوند به شیرِ نفتی که دستِ رئیسِ ورزشِ کشور است؟! و رئیسِ ورزشِ کشور، خودش با خودش رقابت می‌کند، البته زیرِ نظرِ داورِ خارجی! کدام استقلال و کدام پرسپولیس؛ زمانی که سیاستِ نفتی، به خیالِ خامِ رایِ هواداران، در مدیرانِ این دو باشگاه اعمالِ نظر می‌کند؟» ما همه این مشکلات را بررسی کرده و با شناخت کامل وارد گود شده ایم.

متاسفانه با وجود اینکه لیگ ما عنوان حرفه ای را یدک می کشد اما فی الواقع ما خیلی از حرفه ای گری فاصله داریم. فوتبال در همه جای دنیا تبدیل به یک صنعت شده ولی انگار در ایران هنوز 22 نفر دنبال یک توپ دویدن را فوتبال می دانیم و همه پیگیر حواشی پس از آن هستند. شاید همین جا فرصتی باشد نه گلایه که درددل کنم. وقتی من به عنوان سرمایه گذار وارد فوتبال شدم نه تنها بعضا هیچ حمایتی از سوی رسانه ها و مسئولین ندیدم بلکه حس می کنم خیلی جاها مورد سانسور هم قرار گرفتم. لوگوی باشگاه ما و نام تازه آن در سایت رسمی سازمان لیگ آمده اما در رسانه ها و صدا و سیما هنوز از لوگوی قبلی و نام راه آهن تنها استفاده می شود. در عکس ها نام برند من از روی لباس تیم پاک می شود. من به عنوان مالک این حق را داشتم و دارم که حتی نام تیم را طبق قانون تجارت تغییر دهم ولی به احترام قدمت باشگاه راه آهن تنها پسوند یزدان را به آن اضافه کردم. خوب بود اسم تیم را عوض می کردیم و مثلا می شد کریستال تهران؟! این نکات ظریف من سرمایه گذار را دلسرد می کند. اینها گلایه نیست. دست همه رسانه ها را هم می بوسم اما حق دارم در خانواده ورزش که رسانه هم عضوی از آن است درد دل کنم.

*به همین دلیل هم بوده که بدون ریخت و پاش های رایج و اولیه بخش خصوصی وارد فوتبال شدید؟

دقیقا. در تمام این سالها آنهایی که به عنوان بخش خصوصی وارد فوتبال شده اند برای آن که دارایی خود را به رخ رقبای دولتی بکشند با ریخت و پاش و جذب اسم ها و ستاره ها گام اول را برداشته اند اما ما از همان ابتدا بر این باور بودیم که نباید خود را وارد این رقابت کشنده و مرگبار کنیم. ما بر اساس آنچه لازم داریم تیم خود را به عنوان ارزان ترین تیم لیگ برتر بسته ایم و هدفمان هم خودنمایی با پول نیست بلکه به دنبال آن هستیم از فوتبال پول درآورده و خرج فوتبال کنیم. فوتبالی که پول آن از چرخه ای خارج از سیستم فوتبال تامین شود در دراز مدت دچار مرگ مغزی می شود.

*تامین پول فوتبال از درون فوتبال. این یک اصل حرفه ای است اما به نظر شما آیا در ایران ممکن است؟

چرا نباشد؟ همه راهها هم که به روی شما بسته باشد می توانی با تاسیس یک آکادمی حرفه ای و مدرن و کشف و پرورش استعدادها به بازیکن سازی و ترانسفر آنها پرداخت. فوتبال از دیرباز ورزش پابرهنه ها بوده اما امروزه متاسفانه دارد به یک ورزش لوکس و خاص برای متمول ها تبدیل می شود. فوتبالی که بازیکنانش از زمین های خاکی پا به توپ شدن را می آموختند را در کنار فوتبال امروزی که مثلا از مدارس فوتبال کلید می خورد قرار دهید و آنها را با هم مقایسه کنید. امروز بازیکن مستعد اگر پول نداشته باشد نمی تواند وارد فوتبال شود. در عوض فرد پولدار بی استعداد وارد فوتبال می شود و متاسفانه با اتکا به پول و سرمایه پدرش تا رده امیدها هم بالا می آید. آنجا به بعد شرایط کمی متفاوت است. بازیکن در سطح لیگ برتر نمی تواند فقط به اتکای پول پدر وارد شود و دوام هم بیاورد. بالاخره بعد از یکی دو سال هم همه می فهمند که او اینکاره نیست و هم خودش خسته می شود و فوتبال را رها می کند. حالا چه کسی باید بیاید در سطح لیگ برتر بازی کند؟ همان پسر با استعداد بی پولی که در رده نونهالان نتوانسته بود وارد مدرسه فوتبال شود و تمام این سالها به صورت خودرو و بدون آموزش آکادمیک فوتبال را دنبال کرده است و این می شود که استعداد او هم با آموزش غلط به فنا می رود.

من در برنامه ای که دارم تاسیس یک آکادمی مدرن برای همه استعدادهایی است که فقر مانع از رشد آنها می شود و استعدادشان شکوفا نمی شود. این بازیکنان را که کشف کنی و پرورش بدهی می توانی به پول هم در فوتبال برسی. در کنار آن خدمت به فوتبال کشور هم هست.

*به خوبی به موضوع فقر اشاره کردید؛ حس می کنیم که خودتان هم گرفتار این مشکلات بوده اید.

تعارف که ندارد. من هم روزگاری را به سختی گذرانده ام. من کشتی گیر بودم و شاید اگر فضا براییم فراهم بود در این ورزش می توانستم موفق شوم.

*اگر چه رسم است بیوگرافی را در ابتدای مصاحبه می پرسند اما حالا که به اینجا رسیدیم شاید بیان روند زندگی شما بتواند هم جالب و هم آموزنده باشد.

اتفاقا همیشه سعی می کنم گذشته ام را فراموش نکنم. من پیمان کیانیان در سال 1355 در کرمانشاه ، در خانواده ای از طبقه متوسط به دنیا آمدم و در سن 12سالگی پدر خود را از دست دادم. تا پایان تحصیلات متوسطه در کرمانشاه زندگی کردم . در سال 1374 با کسب رتبه 13 در کنکور سراسری ، در رشته مهندسی شیمی- طراحی فرایند های صنایع نفت در دانشگاه شریف پذیرفته شدم اما به دلیل مشکلات مالی سهمیه دانشگاه خود را به یک شخص تهرانی به مبلغ یک و نیم میلیون تومان فروختم و پس از این جابجایی در دانشگاه مازندران مقطع کارشناسی را به اتمام رساندم. در سال 1378 با کسب رتبه 11 در مقطع کارشناسی ارشد مجدداً در دانشگاه شریف پذیرفته شده و در سال 1381 از این دانشگاه فارغ التحصیل شدم. از سال 1378 تا 1383 به عنوان کارمند در یک شرکت خصوصی واردات و صادرات و پخش مواد اولیه آرایشی و بهداشتی مشغول به کار بودم که در طی این مدت با توجه به علم و تجربه ای که کسب کرده بودم در حدود 30 کارخانه متفاوت ایران به عنوان مشاور فرمولاسیون مشغول به کار بوده و در این مدت بیش از 10 کارخانه و حدود 40 خط تولید راه اندازی نمودم.

از سال 1382 که به صورت مستقل فعالیت تجاری خود را آغاز کردم تا کنون که بیش از 20 شرکت و کارخانه در ایران و 3 شرکت در کشور های ترکیه ، امارات متحده عربی و فرانسه زیر مجموعه هلدینگ یزدان فعالیت دارند سعی کردم با کار آفرینی و ایجاد اشتغال به رسالت خویش جامه عمل بپوشانم تا جایی که اکنون در شرکتهای من بیش از 2500 نفر به طور مستقیم مشغول به کار هستند.

هلدینگ یزدان 12 برند مستقل آرایشی و بهداشتی هم دارد که از معروف ترین آنها کریستال، رینوزیت و گارنی است .این محصولات به وفور در تمام داروخانه ها، فروشگاه های معتبر آرایشی و بهداشتی و همچنین در تمام هایپرمارکت ها و فروشگاه های زنجیره سراسر کشور یافت می شود. قریب به هفت سال است که محصولات کریستال در بازارهای کشورهای همسایه مشتریان وفادار خود را دارد و از این رو بحث صادرات در هلدینگ یزدان با جدیت دنبال می شود. این حرف من را به حساب تبلیغات نگذارید اما خوب است بدانید بسیاری از محصولات آرایشی و بهداشتی در ایران برای اولین بار توسط گروه های تحقیق و توسعه ما به بازار معرفی شد.

*حضور در فوتبال به بهتر دیده شدن خودتان هم کمک می کند.قبول دارید؟

نمی خواهم شعار بدهم.همانگونه که شاید هرکسی وارد فوتبال می شود می گوید هدفم خدمت به فوتبال است اما من این را هیچ وقت نگفته و نمی گویم. من برندهای خودم را بیشتر از هر چیزی دوست دارم و برای دیده شدن آنها وارد فوتبال شده ام اما در راهی که انتخاب کرده ام اگر موفق عمل کنم قطعا فوتبال هم سود می برد. حدود یک و نیم سال پیش ما برای اسپانسری پرسپولیس پیش قدم شدیم و جلسات متعدد هم با آقای خادم معاون وزارت ورزش برگزار کردیم اما به سبب برخی ابهاماتی که تبعات آن قابل پیش بینی بود و بعدها گریبانگیر اسپانسر فصل قبل پرسپولیس شد به نتیجه و توافق نرسیدیم. در همه جلسات آقای خادم به من اعلام کردند که می توانم تعداد مشخصی از اعضای هیات مدیره باشگاه پرسپولیس را هم همزمان با اسپانسری انتخاب نمایم و من هم گفتم حتی یک صندلی هیات مدیره را هم نمی خواهم.اگر بنا به دیده شدن باشد می توانم یک روزنامه راه اندازی کنم و هرروز عکس خودم را روی جلد آن چاپ کنم. این چیزها برایم جذابیت ندارد.

*شیوه بی سر و صدای شما در تیمداری جالب است.وقتی هیچ مانور رسانه ای برای خودتان نداشته اید به نظرتان بازیکن ها و اعضای تیم چه نگاهی به شما دارند؟

ما در بررسی هایمان متوجه شدیم که قراردادهای فوتبال مثل مهریه است و عبارت کی داده و کی گرفته را باید در مورد آن هم به کار گرفت و این خیلی بد است. اینجا تصمیم گرفتیم که رقم های قراردادها در حد معقول و متناسب با بودجه مان باشد. کار سختی نیست ما هم بیاییم با بازیکنان قرارداد یک و نیم میلیاردی ببندیم اما فقط 100 میلیون آن را پرداخت کنیم. الان طبق قانون تجارت اغلب باشگاههای ما ورشکسته هستند چون بدهی های معوقه کلان دارند.ما اعتماد سازی را در دستور کارمان داریم و 15 روز پس از سوت پایان لیگ برتر دوره پانزدهم خواهید دید که هیچکس از ما طلبکار نیست و تمام قراردادها پرداخت شده است. در باشگاه راه آهن یزدان قصد داشتیم شیوه پرداخت ماهانه را اجرا کنیم اما با توجه محاسباتی که داشتیم این فصل تقریبا دو ماه یکبار و هر بار 20 درصد قراردادها را پرداخت می کنیم. بازیکن می تواند روی این مبنا برای خودش برنامه ریزی داشته باشد. پاداش ها را فوری و به موقع پرداخت کرده و می کنیم.این کار ما باعث می شود همه تکلیف خود را بدانند.خوش قولی حلقه گمشده فوتبال ماست و من هم از بدقولی بیزارم.

*به طور کلی با تورم موجود در فوتبال موافقید؟

من قصد ارزش گذاری روی بازیکن و مربی را ندارم. همه اساتید و دوستان هرچه گرفته و می گیرند حق شان است ولی ما در باشگاه خودمان مبنا را بر این نهاده ایم که رقابت مالی با هیچ باشگاهی نداشته باشیم. سقف قراردادهای ما مشخص است و می دانیم اگر به تولید بازیکن روی بیاوریم هزینه هایمان کمتر هم می شود. بازیکن هم وقتی با پیشنهاد خوب و بالا مواجه می شود چرا باید آن را رد کند؟شما نگاه کنید برخی بازیکنان فصل قبل در همین باشگاه خودمان و در دوره مدیران قبلی در نیم فصل قرارداد 12 هزارتومانی منعقد کردند. تعدادی از آن نفرات بازیکنان مطرح و خوبی بودند و هستند اما تفکر حرفه ای داشتند و برای ماندن در سطح لیگ برتر تصمیم گرفتند پول در اولویت شان نباشد. اگر سقف قراردادها پایین بیاید و پرداخت ها شکل واقعی به خودش بگیرد به نفع همه است. اینکه 300 میلیون قرارداد ببندی و همه 300 میلیون را بگیری بهتر است یا دو میلیارد تومان قرارداد ببندی و 200 میلیون بگیری؟من با تورم موافق نیستم اما معتقدم اگر بازار در قالب عرضه و تقاضا متوازن شود همه چیز حالت عادی و مناسب به خود می گیرد و این میسر نمی شود مگر با راه اندازی آکادمی و توجه به تولید بازیکن.راه پیشرفت فوتبال ما داشتن فوتبال مولد است.

*ممنون از وقتتان که در اختیار ما قرار دادید.

من هم از شما ممنونم و امیدوارم با حمایت همه اهالی ورزش و به خصوص رسانه ها بخش خصوصی بتواند حضور موفقی در ورزش داشته باشد.