لبنان ماه هاست با بحران فقدان رئیس جمهور روبروست. بحرانی که از آن به عنوان بحران بی دولتی در بیروت تعبیر می شود. اساسا بی ثباتی سیاسی در بیروت از کجا نشات می گیرد؟
آنچه امروز در لبنان می گذرد مشکل بزرگی است. متاسفانه باید پذیرفت که برخی افراد و جریان های مداخله گر خارجی و بازیگران وابسته به آنها آرامش و ثبات داخلی در کشور ما را نمی پذیرند. ناآرام سازی بیروت یک استراتژی صهیونیستی برای افزایش دامنه نفوذ و قدرت مانور اسرائیل در منطقه است. ایالات متحده آمریکا نیز به عنوان حامی تل آویو مبالغ هنگفت و زیادی خرج می کند تا اهداف و استراتژی های اسرائیل در سطح منطقه تحقق یابد.
ناامن سازی بیروت توسط این بازیگران را نیز باید در همین قالب و چارچوب مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. آرامش در لبنان خطری بزرگ برای اسرائیل محسوب می شود. از این رو هرگاه بیروت به سوی ثبات می رود، تحرکات تل آویو وحامیان آن نیز ـ در راستای ایجاد ناامنی در بیروت ـ رو به افزایش می رود.
نقش عربستان سعودی را در پروسه ناامن سازی لبنان چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این مسئله در دوران ریاست جمهوری شما نیز نمود داشت؟
اجازه دهید برای شما خاطره ای تعریف کنم. درست زمانی که من به عنوان رئیس ارتش در لبنان حضور داشتم، یک بار مقامات سعودی چمدانی را برای من آوردند که در داخل آن نیم میلیون دلار پول بود. آنها گفتند این هدیه ای برای شماست! گفتم آیا هدیه ای برای ارتش لبنان است؟ گفتند نه! این هدیه ای برای شخص شما و هر فردی است که در مسند و جایگاه شما قرار بگیرد. من آن چمدان را پس دادم. وقتی من رئیس جمهور لبنان شدم نیز چنین صحنه مشابهی تکرار شد. حال شما ببینید که مقامات سعودی برای افزایش قدرت نفوذ خود در بیروت چه هزینه های هنگفتی صرف می کنند. می توان فرض کرد که آل سعود به بسیاری از سیاستمداران چنین پیشنهاداتی می دهد.
یکی از حوادثی که در دوران ریاست جمهوری شما رخ داد، ترور «رفیق حریری» نخست وزیر اسبق لبنان بود. موضوعی که پس از آن بحران های زیادی در بیروت به وقوع پیوست و توطئه دشمنان غربی و سعودی بیروت علیه امنیت آن فزونی یافت. نظر شما در خصوص آن فاجعه چیست؟
ترور رفیق حریری فاجعه تلخی برای ما بود. واقعیت امر این بود که دشمنان ملت لبنان می خواستند از خون حریری برای خلع سلاح مقاومت و ایجاد درگیری طایفی در کشور ما استفاده کنند. توطئه های خارجی علیه امنیت لبنان با هدف ایجاد درگیری های مستمر داخلی در بیروت و دیگر شهرها پیگیری شد. در سال ۲۰۰۶ میلادی شاهد جنگ ۳۳ روزه میان اسرائیل و مقاومت لبنان بودیم. غرب با همه سلاح ها و توان خود پشت سر اسرائیل بود اما مقاومت در پایان ۳۳ روز توانست پیروزی بزرگی در این جنگ کسب کند. پس از آن نیز در سال ۲۰۰۷ میلادی بار دیگر دولت «فواد سنیوره» تلاش کرد تا با رای اکثریت کابینه خود خلع سلاح مقاومت را محقق سازد اما او نیز در رسیدن به این هدف ناکام ماند.
وارد تحولات سوریه شویم. غرب، رژیم صهیونیستی و آل سعود نهایت تلاش خود را از سال ۲۰۱۱ میلادی تاکنون جهت ساقط کردن نظام سوریه به کار بردند اما اکنون پس از ۴ سال ناچار به پذیرش بسیاری از حقایق از جمله ثبات نظام سیاسی دمشق شده اند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من از همان ابتدا بر این نظر بودم که فروپاشی نظام سیاسی دمشق اساسا ممکن نیست. من برای این گفته خود استدلال های قوی و محکمی داشتم. سوریه دارای رهبری با ثبات، مردمی وفادار به نظام و ارتشی منظم بود. از این رو محاسبات اولیه ای که از سوی مخالفان ارشد نظام سوریه مبنی بر شبیه سازی سوریه و لیبی صورت گرفته بود خطایی محض محسوب می شد.
امروز زمانی که سخن از لزوم بقای نظام سیاسی و رئیس جمهور سوریه به میان می آوریم، در حقیقت داریم بر روی یک منطق سیاسی صحه می گذاریم. اگر نظام سوریه از هم فرو بپاشد، گروه هایی مانند داعش این کشور را تصرف خواهند کرد و همه منطقه را با فاجعه رو به رو خواهند کرد.
اگر امروز روسیه امکانات نظامی خود را در مسیر سرکوب گروه های تروریستی در سوریه تعریف می کند، در حقیقت دست به محاسبه ای منطقی زده است زیرا حیات تروریست ها در سوریه مترادف با ناامنی در کل منطقه و جهان خواهد بود و دامنه این ناامنی به روسیه و مناطقی مانند چچن تسری پیدا می کند.
درماورای آنچه اشاره شد، صهیونیست ها نیز پس از ناکامی در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میلادی، سعی دارند خلع سلاح مقاومت اسلامی لبنان را از طریق سرنگون کردن نظام سوریه محقق سازند. بنابراین منطق موجود در مناسبات منطقه ای ما را به سمت و سوی حمایت بی چون و چرا از نظام سوریه سوق می دهد.
اخیرا شاهد بودیم تشکیلات خودگردان فلسطین پس از سالها پیمان اسلو را تمام شده و در حقیقت باطل اعلام کرد. به نظر شما چرا پیمان اسلو از ابتدا در عمل غیر قابل اجرا بود؟
پاسخ این سوال به استراتژی های کلان تل آویو باز می گردد. پیمان اسلو دقیقا مانند پیمان کمپ دیوید بود. مطابق استراتژی های کلان صهیونیست ها، آنها خواستار گسترش محدوده نفوذ جغرافیایی خود تا بین النهرین هستند. بدیهی است که در چنین فضایی آنها نسبت به هیچ گونه پیمانی با فلسطینیان که مبتنی بر بازگشت به مرزهای گذشته باشد پایبند نخواهند بود. یکی دیگر از حقوق غیر قابل انکار و مسلم مردم فلسطین، حق بازگشت آوارگان است.
زمانی که من رئیس جمهور لبنان و رئیس دوره ای اتحادیه عرب بودم، بارها در مقابل بیانیه هایی که در آن به حق بازگشت فلسطینیان اشاره ای نمی شد موضع گیری کردم و حتی مانع از طرح آنها شدم. به نظر من حق بازگشت آوارگان فلسطینی باید در هر بیانیه ای که در خصوص مسئله فلسطین صادر می شود مورد توجه و تاکید قرار گیرد. آیا مردم فلسطین حقی مهم تر از این دارند؟
امسال در جریان برگزاری مراسم معنوی حج، شاهد قربانی شدن بیش از هشت هزار نفر از مسلمانان به دلیل سوء مدیریت و بی تدبیری و در مواردی دیگر تعمد و اهمال کاری مقامات سعودی در رسیدن به حال مجروحین و بازماندگان فاجعه بودیم. نظر شما در این خصوص چیست؟
آنچه مسلم است اینکه در جریان وقوع فاجعه اخیر در حج، مقامات ریاض دچار خطا و اشتباه شده اند. موضوعی که شاهد تکرار چندین باره آن در جریان این مراسم بوده ایم.