او در سخنانی کوتاه درباره برادرش توضیح داد: پرویز با آثارش احساسات مردم و جامعه را بیان میکرد و با آثارش، بیان آهنگین غم و شادی مردم بود. پرویز شهر نیشابور را خیلی دوست داشت و به وطنش عشق میورزید.
وی ادامه داد: من هیچگاه خاطرات شیرینی را که با او دارم، فراموش نمیکنم، وقتی اولین کنسرتهای کودکانه را با هم اجرا میکردیم، بدون آنکه نتی را یاد داشته باشم، فقط از سازها صدای تجربههای کودکانه ما میآمد.
مشکاتیان اظهار کرد: پرویز قلب مهربانی داشت. او برای دوستان و همکارانش احترام زیادی قائل بود. در میان دوستان او، نوجوان 12 ساله و پیرمرد 80 ساله دیده میشد. او به روح انسانها احترام میگذاشت.
او افزود: او در جمع خانوادگی، بسیار شوخ طبع بود. به خانواده و زادگاهش بسیار عشق میورزید. یکی دیگر از خاطرات ماندگاری نیز که همیشه در ذهن من خواهد ماند، خاطرهگوییهای پرویز با لهجه نیشابوری است.
آستان جانان، بیداد و صبح مشتاقان از جمله آثار باقیمانده از پرویز مشکاتیان است که نوازنده و آهنگساز آنها بوده است. پرویز مشکاتیان 30 شهریورماه 1388 در سن 54سالگی براثر نارسایی قلبی درگذشت.
چهارم مهرماه نیز مراسم تشییع او با حضور تعداد زیادی از هنردوستان و همچنین هنرمندانی مانند حسین علیزاده، محمدرضا درویشی، همایون شجریان، کیوان ساکت و بسیاری از هنرمندان بزرگ دیگر در نیشابور برگزار شد. آن روز، برخی دانشجویان رشته موسیقی، به نشانهی عزاداری ساز سنتور را کفن کردند و بر دوش گرفتند. برخی مغازه و فروشگاهها این شهر نیز هنگام تشییع پیکر مشکاتیان بهصورت خودجوش و به نشان احترام، تعطیل کردند.