صراط: سناریوی تکراری انتقال پایتخت – از همان تکراریهایی که برای مدتی ذهنها را به خود درگیر میکند و دوباره در پیچ و خمهای سازمانهای دولتی و فلان نهاد و بهمان وزارتخانه گم میشود- باز سر زبانها افتاد. از آن تکراریهایی که هر چه پیشتر میرویم، به تکراری بودنش عادت میکنیم. پایتخت منتقل بشود یا نشود، آیا دردی از دردهای کلانشهر تهران درمان میشود؟ آیا مشکلات شهرستانهایی که در رسته گزینههای احتمالی قرار دارند، برطرف خواهد شد؟ آیا...؟
از کجا شروع شد؟
از زمستان سال 1391 استارت انتقال پایتخت زده شد. فروردین سال 1392 بود که تشکیل پایتخت اداری جدید، بیرون از تهران به تصویب کمیسیون عمران رسید. این طرح انتقال پایتخت اداری- سیاسی از تهران را با امضای حدود 100 نفر از بهارستانی ها، در نوبت بررسی قرار داد. در نهایت مهر تصویب به این طرح زده شد. پیشتر از آن بود که طرح انتقال پایتخت مورد بررسی قرار گرفته بود و شهر جدید «پرند» به عنوان پایتخت اداری ایران در نظر گرفته شده بود حتی 400 هکتار از زمینهای مجاور مسکن مهر در این منطقه هم برای ساخت وزارتخانهها جانمایی شده بود. از نظر دولت، بحث انتقال پایتخت اداری در پرند، حل شده تلقی میشد اما...
تهران، پایتخت میماند؟
تهران، از آن کلانشهرهایی است که به خاطر امکانات و جاذبههایش، جمعیت بسیاری را اعم از مهاجر و غیر مهاجر و اصیل و غیر اصیل در دل خود جای داده است. پیش از آنکه به طرح انتقال پایتخت نگاهی ساده نگرانه شود، نکات بسیاری را باید از نظر گذرانید. این جمعیت بالا که از شهرهای اطراف و حتی دورتر به آن سرازیر میشوند، منابع طبیعی بسیاری را میطلبد. حتی بسیاری از شهرهای دور و اطراف دست به دست هم میدهند تا به کمک کمیها و کاستیهای پایتخت بیایند. زاینده رود بخشکد چون مجبور است اب قم تا رفسنجان را تامین کند چون البرز تهران شهری با تمرکز 17 درصدی کشور، مرکزیتی را به خود اختصاص داده است که رفتن و بریدن از آن کار امروز و فردا و انتقال پایتخت و طرحهای اینچنینی نیست.
ایرادهایی برای تهران
منابع طبیعی به کنار، مباحث امنیتی هم پای خود را به میانه میدان باز میکنند. آمار بالای جرم و جنایات- آشکار و پنهان- رشد مصرف مواد مخدر و آمارهای بالای دیگر، تهران را به مرضی غیرقابل درمان یا دیر درمان تبدیل کرده است. تمرکز مرکز اقتصادی و سیاسی کشور، در تهران تیشه به ریشه خوبیها زده است. تصمیمی که این بار، درست گرفته شده است. مانند جداسازی مرکز سیاسی از اقتصادی در پاکستان (کراچی و اسلامآباد) و همچنین ترکمنستان (دوشنبه و عشق آباد) گواه بر صحت این تصمیم است.
ایرادهایی در اطراف
مشکلات در تهران که جای خود را دارد. اما آیا تمام این مشکلات به انتقال و یدککشی نام پایتخت به این سو و آن سو منتهی میشود؟ مشکلات در کل کشور- اگر سیاهنمایی خوانده نمیشود- بیش از این حرفهاست. عدم تخصیص بودجه مناسب به مناطق غربی کشور و عدم احداث کارخانجات و رشد روزافزون بیکاری در آن مناطق باعث رشد پتانسیل قومیتگراییها شده است. آیا امکانات به صورت مناسب در سطح کشور توزیع شده است؟ آیا به دوش کشیدن پایتخت و این سو و آن سو رفتن، مرهمی بر جذام مشکلات عدیده کشوری خواهد بود؟ آیا با چسباندن کلمه «پایتخت» به شهری مثل پرند، سمنان یا همدان، تنها به شیک بودن نام آن شهر کمک میکند یا قرار است، دردها از تهران یا شهرهای دیگر رخت بربندد؟ ترافیک، تمرکز جمعیت و آلودگی و غیره و غیره، نیز به همراه پایتخت کوچ میکنند؟ آیا هزینه سرسام آور انتقال پایتخت، هزینه حساب شدهای است؟
شاید روزی دیگر...
تمام اینها را به چشم مقدمه چینی که نه، بلکه به عنوان فرضیه یا نظریه یا هر نام دیگری میتوان دید و خواند. سخنانی که حتی نقل محفل مجلسیها هم شده است. جملهای که این مساله را به ذهن متبادر میکند که تا دو سال آینده هم برای پایتخت هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. پرند، سمنان، همدان و خمین باید در انتظار این دو سال یا دو سالههای دیگر بمانند. اما مشکلات و کمبودها قرار است تا دو سال دیگر به قوت خود پابرجا بماند؟ تحقیقاتی که در خصوص تمرکز زدایی سیاسی و اداری از پایتخت انجام میشود و پاسخ آن در دو سال آینده مشخص خواهد شد. موضوعی که کمیسیون شوراهای مجلس، آن را به عنوان یکی از افتخارات خود در زمینه طرح امکان سنجی، ساماندهی و تمرکززدایی از پایتخت رقم میخورد. اما شورای نگهبان نیز یک سر دیگر این موضوع بود که ایراداتی را به آن وارد کرده بود و در نهایت همه مشکلات مرتفع شدند. اما اینها همه برای دو سال آینده است و ضمنا باید در نظر گرفت که از زمان زمزمه این طرح، حدود 3 سال گذشته است. تکلیف آینده تهران حدودا تا به امروز 5 سال زمان میبرد.
اتفاقی برای رو آمدن پرونده انتقال
سیل کن، اما یکی از مسایلی بود که ذهن نمایندگان مجلس شورای اسلامی را درگیر کرد که به بحث شیرین انتقال پایتخت بپردازند. از نقطهای به نقطه دیگر آن هم برای کاسته شدن مراجعات اداری به تهران- پایتخت فعلی- که روزی چهار الی پنج میلیون نفر را به سمت خود میکشاند و از خود بازمی گرداند. راه حلی که به گفته بسیاری از مسئولان، میتواند از فشار جمعیتی تهران بکاهد و آن را در شهرهای مختلف پراکنده و توزیع کند! شهرهایی که هر کدام فاقد بسیاری از امکانات آموزشی و بهداشتی هستند، آیا میتوانند نقطه امیدی را برای خود بازیابند؟ رییس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور مجلس شورای اسلامی معتقد است که تهران در شرف اتفاق بزرگی است که اگر چارهای برای آن پیدا نشود، آیندگان همه نفرین خواهند کرد. حوادثی به گفته خجسته، به وسعتی بزرگتر از سیل کن!
سوژهای برای مصاحبه
این سوژه، شاید بهترین سوژه برای مصاحبههای پی در پی مسئولان باشد. سوژهای که دقیقا در اردیبهشت سال گذشته نیز با همین تیتر و عنوان و نوشتار تکرار شده بود. بی کم و کاست. دقیقا همان بررسیهای کارشناسانه، همان پایتختهای احتمالی، تنها موردی که به آن اضافه شده است، اتفاق سیل کن بوده و بس. انتقال پایتخت به شهرهای دیگر، تنها برای رفع بحرانهای موجود صورت میگیرد. اما چطور میشود که شهرهای بزرگ دنیا به نسبت تهران، هوایی پاک و سالم میتوانند داشته باشند؟ آیا تنها و تنها یک شهر، میتواند پاسخگوی انتقال پایتخت باشد؟ آیا با ایجاد مراکزی در حوزه کشاورزی و فرهنگی و ... به نسبت امکانات موجود، میتواند توزیع امکانات و بهره وریها را افزایش دهد؟ بسیاری از اتفاقاتی که سال هاست، در کش و قوسهای تدابیر، خاک میخورد. حال باید تا دو سال آینده به انتظار نشست.
از کجا شروع شد؟
از زمستان سال 1391 استارت انتقال پایتخت زده شد. فروردین سال 1392 بود که تشکیل پایتخت اداری جدید، بیرون از تهران به تصویب کمیسیون عمران رسید. این طرح انتقال پایتخت اداری- سیاسی از تهران را با امضای حدود 100 نفر از بهارستانی ها، در نوبت بررسی قرار داد. در نهایت مهر تصویب به این طرح زده شد. پیشتر از آن بود که طرح انتقال پایتخت مورد بررسی قرار گرفته بود و شهر جدید «پرند» به عنوان پایتخت اداری ایران در نظر گرفته شده بود حتی 400 هکتار از زمینهای مجاور مسکن مهر در این منطقه هم برای ساخت وزارتخانهها جانمایی شده بود. از نظر دولت، بحث انتقال پایتخت اداری در پرند، حل شده تلقی میشد اما...
تهران، پایتخت میماند؟
تهران، از آن کلانشهرهایی است که به خاطر امکانات و جاذبههایش، جمعیت بسیاری را اعم از مهاجر و غیر مهاجر و اصیل و غیر اصیل در دل خود جای داده است. پیش از آنکه به طرح انتقال پایتخت نگاهی ساده نگرانه شود، نکات بسیاری را باید از نظر گذرانید. این جمعیت بالا که از شهرهای اطراف و حتی دورتر به آن سرازیر میشوند، منابع طبیعی بسیاری را میطلبد. حتی بسیاری از شهرهای دور و اطراف دست به دست هم میدهند تا به کمک کمیها و کاستیهای پایتخت بیایند. زاینده رود بخشکد چون مجبور است اب قم تا رفسنجان را تامین کند چون البرز تهران شهری با تمرکز 17 درصدی کشور، مرکزیتی را به خود اختصاص داده است که رفتن و بریدن از آن کار امروز و فردا و انتقال پایتخت و طرحهای اینچنینی نیست.
ایرادهایی برای تهران
منابع طبیعی به کنار، مباحث امنیتی هم پای خود را به میانه میدان باز میکنند. آمار بالای جرم و جنایات- آشکار و پنهان- رشد مصرف مواد مخدر و آمارهای بالای دیگر، تهران را به مرضی غیرقابل درمان یا دیر درمان تبدیل کرده است. تمرکز مرکز اقتصادی و سیاسی کشور، در تهران تیشه به ریشه خوبیها زده است. تصمیمی که این بار، درست گرفته شده است. مانند جداسازی مرکز سیاسی از اقتصادی در پاکستان (کراچی و اسلامآباد) و همچنین ترکمنستان (دوشنبه و عشق آباد) گواه بر صحت این تصمیم است.
ایرادهایی در اطراف
مشکلات در تهران که جای خود را دارد. اما آیا تمام این مشکلات به انتقال و یدککشی نام پایتخت به این سو و آن سو منتهی میشود؟ مشکلات در کل کشور- اگر سیاهنمایی خوانده نمیشود- بیش از این حرفهاست. عدم تخصیص بودجه مناسب به مناطق غربی کشور و عدم احداث کارخانجات و رشد روزافزون بیکاری در آن مناطق باعث رشد پتانسیل قومیتگراییها شده است. آیا امکانات به صورت مناسب در سطح کشور توزیع شده است؟ آیا به دوش کشیدن پایتخت و این سو و آن سو رفتن، مرهمی بر جذام مشکلات عدیده کشوری خواهد بود؟ آیا با چسباندن کلمه «پایتخت» به شهری مثل پرند، سمنان یا همدان، تنها به شیک بودن نام آن شهر کمک میکند یا قرار است، دردها از تهران یا شهرهای دیگر رخت بربندد؟ ترافیک، تمرکز جمعیت و آلودگی و غیره و غیره، نیز به همراه پایتخت کوچ میکنند؟ آیا هزینه سرسام آور انتقال پایتخت، هزینه حساب شدهای است؟
شاید روزی دیگر...
تمام اینها را به چشم مقدمه چینی که نه، بلکه به عنوان فرضیه یا نظریه یا هر نام دیگری میتوان دید و خواند. سخنانی که حتی نقل محفل مجلسیها هم شده است. جملهای که این مساله را به ذهن متبادر میکند که تا دو سال آینده هم برای پایتخت هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. پرند، سمنان، همدان و خمین باید در انتظار این دو سال یا دو سالههای دیگر بمانند. اما مشکلات و کمبودها قرار است تا دو سال دیگر به قوت خود پابرجا بماند؟ تحقیقاتی که در خصوص تمرکز زدایی سیاسی و اداری از پایتخت انجام میشود و پاسخ آن در دو سال آینده مشخص خواهد شد. موضوعی که کمیسیون شوراهای مجلس، آن را به عنوان یکی از افتخارات خود در زمینه طرح امکان سنجی، ساماندهی و تمرکززدایی از پایتخت رقم میخورد. اما شورای نگهبان نیز یک سر دیگر این موضوع بود که ایراداتی را به آن وارد کرده بود و در نهایت همه مشکلات مرتفع شدند. اما اینها همه برای دو سال آینده است و ضمنا باید در نظر گرفت که از زمان زمزمه این طرح، حدود 3 سال گذشته است. تکلیف آینده تهران حدودا تا به امروز 5 سال زمان میبرد.
اتفاقی برای رو آمدن پرونده انتقال
سیل کن، اما یکی از مسایلی بود که ذهن نمایندگان مجلس شورای اسلامی را درگیر کرد که به بحث شیرین انتقال پایتخت بپردازند. از نقطهای به نقطه دیگر آن هم برای کاسته شدن مراجعات اداری به تهران- پایتخت فعلی- که روزی چهار الی پنج میلیون نفر را به سمت خود میکشاند و از خود بازمی گرداند. راه حلی که به گفته بسیاری از مسئولان، میتواند از فشار جمعیتی تهران بکاهد و آن را در شهرهای مختلف پراکنده و توزیع کند! شهرهایی که هر کدام فاقد بسیاری از امکانات آموزشی و بهداشتی هستند، آیا میتوانند نقطه امیدی را برای خود بازیابند؟ رییس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور مجلس شورای اسلامی معتقد است که تهران در شرف اتفاق بزرگی است که اگر چارهای برای آن پیدا نشود، آیندگان همه نفرین خواهند کرد. حوادثی به گفته خجسته، به وسعتی بزرگتر از سیل کن!
سوژهای برای مصاحبه
این سوژه، شاید بهترین سوژه برای مصاحبههای پی در پی مسئولان باشد. سوژهای که دقیقا در اردیبهشت سال گذشته نیز با همین تیتر و عنوان و نوشتار تکرار شده بود. بی کم و کاست. دقیقا همان بررسیهای کارشناسانه، همان پایتختهای احتمالی، تنها موردی که به آن اضافه شده است، اتفاق سیل کن بوده و بس. انتقال پایتخت به شهرهای دیگر، تنها برای رفع بحرانهای موجود صورت میگیرد. اما چطور میشود که شهرهای بزرگ دنیا به نسبت تهران، هوایی پاک و سالم میتوانند داشته باشند؟ آیا تنها و تنها یک شهر، میتواند پاسخگوی انتقال پایتخت باشد؟ آیا با ایجاد مراکزی در حوزه کشاورزی و فرهنگی و ... به نسبت امکانات موجود، میتواند توزیع امکانات و بهره وریها را افزایش دهد؟ بسیاری از اتفاقاتی که سال هاست، در کش و قوسهای تدابیر، خاک میخورد. حال باید تا دو سال آینده به انتظار نشست.