جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۴

نامۀ افشاشدۀ الظواهری و پشت‌پردۀ خلافت

کشمکش میان داعش و القاعده، از وجود اختلاف میان این دو گروه تروریستی بر سر "خلافت سری" و "خلافت علنی" پرده برداشت.
کد خبر : ۲۵۵۰۵۴
صراط: روزنامه السفیر در مطلبی درباره این موضوع نوشت:

شاید قرار نبوده است که "خلافت سری" برگ برنده خود را رو کند، اما اختلافی که در ماه آوریل سال 2013 میان ابوبکر بغدادی سرکردۀ داعش و محمد الجولانی سرکردۀ جبهه النصره بروز کرد و پس از آن به جنگی فراگیر تبدیل شد، دخالت ایمن الظواهری را سبب شد، او تمام قد در کنار جبهه النصره ایستاد، بی آن که در آن زمان تفسیری برای این موضع گیری الظواهری وجود داشته باشد.

اما به نظر می رسد شدت گرفتن درگیری و رسیدنِ آن به مرکز القاعده در افغانستان و تهدید به گسست در صفوف عناصر افراطی در این کشور، همگی عواملی هستند که باید به استناد آن ها برخی از برگه ها را رو کرد و بخش هایی از اسرار مربوط به روابط برخی گروه ها با یکدیگر را فاش کرد. دو روز پیش، وبگاه های گروه های تکفیری، پیام مهمی از ایمن الظواهری به یکی از سران داعش موسوم به ابوصهیب را منتشر کردند. الظواهری، ذیل این نامه را با نام "ابوالفتح" امضا کرده است و به نوشتۀ وبگاه های تکفیری، الظواهری، این نام را در نامه هایی که که به ابوبکر بغدادی سرکردۀ داعش می نویسد، به کار می برد. همین منبع فاش کرد که ابوصهیب، در واقع همان ابوعلی الانباری است.

ابو ماریا القحطانی از سران جبهه النصره در پستی بر روی صفحه تویتر خود، این اطلاعات را تایید کرد و نوشت: ابو علی الانباری، فرزندی به نام صهیب داشت که در سال 2009، در موصل کشته شد.

نامۀ منتشر شده، جزییات زیادی از اختلافات را در بر داشت و الظواهری در این نامه سعی کرد به ملاحظاتی که الانباری در نامه خود به او نوشته بود، پاسخ دهد.

موضوع مهمی که این نامه از آن پرده بر می دارد، آن است که یکی از انگیزه های مخالفت الظواهری با اعلام "دولت اسلامی در عراق و شام" در سال 2013، بیم ِ این سرکردۀ القاعده از واکنش احتمالی "ملا عمر" سرکردۀ مقبور القاعده است که پیش از او "امارت اسلامی" را اعلام کرده بود.

در نامۀ درز شدۀ الظواهری آمده است: "آیا ارزیابی نمی کردید که (با اعلام موجودیت داعش) ما را در برابر امارت اسلامی در تنگنا قرار می دهید؟ ما با ملا محمد عمر (سرکرده سابق طالبان) بیعت کرده بودیم، آن گاه در عراق، فرد دیگری ظهور کرد. من، پیش از این  نامه ای به او نوشتم و از این موضوع عذرخواهی کردم و سعی کردم توجیه کنم، آن گاه دوباره امیر دیگری در عراق و شام اعلام موجودیت کرد. تمام دغدغه شما آن است که با الجولانی رقابت کنید و متوجه نیستید که چگونه با کارهایتان، ما را تحت فشار می گذارید."

اکنون سؤال این است که چرا الظواهری خود را تحت فشار می بیند؟ چرا عذرخواهی می کند و چرا سعی می کند توجیه کند؟ هیچ توجیه دیگری وجود ندارد مگر آن که رهبر طالبان، اعلام امارت را اشتباهی قلمداد می کرد که به جایگاه و مقام او ضربه می زند.

این به آن معنی است که الظواهری، حاضر نیست هیچ امارتی را به رسمیت بشناسد مگر این که سرکرده ای که با او بیعت عظمی بسته است، اجازه دهد. این مساله را می توان از گفتۀ خود او در نامۀ درز شده دریافت: " تصور کنید اگر برادران مغرب و جزیرة العرب و سومالی و چچن و پاکستان و سینا و فلسطین به شما اقتدا کنند، چه وضع مسخره ای به وجود می آید؛ در هر منطقه، یک امیرالمومنین سر بر می آورد."
به عبارت دیگر، الظواهری فقط ملا عمر را به رسمیت می شناسد (که پس از مرگش ملا اختر جایگزین او شده است) و هیچ کس حق ندارد خود را خلیفه و یا امیر بداند.

الظواهری در نامه اش، به وضوح بیان کرده است که وی تنها ملا عمر (که اکنون جای او را ملا اختر گرفته است) به عنوان امیر ِ همه گروه های تکفیری می داند، و او را تنها کسی می داند که شایسته بیعتِ عظمی است، و به این ترتیب، او تنها کسی است که باید خلیفه باشد. اما ظاهرا هنوز زمان آن فرا نرسیده است که این موضوع، علنی شود.

منبع: العالم