جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۳

۳ گانه زیباکلام در روزنامه‌های اصلاح‌طلب/ یادداشت‌های «مُصَدقی» آقا صادق!

صادق زیباکلام در نبود چهره‌ای شاخص در جبهه اصلاحات، امروز ۳ یادداشت برای روزنامه‌های اصلاح‌طلب نوشته است.
کد خبر : ۲۵۴۱۵۲

صراط: کمتر روزی را پیدا می‌کنید که اظهارات صادق‌زیباکلام، استاد دانشگاه تهران و از تئوریسین‌های این روزهای اصلاحات در روزنامه‌های این جریان جایی نداشته باشد.

زیباکلام یک روز برای روزنامه اصلاح طلب آرمان یادداشت می‌نویسد، فردای آن روز با روزنامه آفتاب یزد گفت و گو می‌کند، روز دیگر در سرمقاله روزنامه شرق اظهاراتش منتشر می‌شود و به فراخور دیگر روزنامه‌های این جریان نیز از نظریه‌های او بهره می‌‌برند.

اظهارنظرهای متعدد صادق زیباکلام علاوه بر اینکه باعث شده وی هر از چندگاهی گاف‌‌های بزرگی تا سطح بین‌الملل بدهد (مانند نامه‌ای که برای انتخاب جایزه صلح نوبل به سفیر سوئد نوشته بود) نشانه‌ای هم می‌تواند باشد از نبود چهره‌ای شاخص در جریان اصلاحات.

به طور مثال امروز چهارشنبه 94/5/28 صادق زیباکلام سه یادداشت مختلف برای سه روزنامه این جریان نوشته است؛ «ابهامات کودتای ٢٨ مرداد» را برای روزنامه شرق، «موافقت اصولگرایان با مصدق تنها در یک مورد» را جهت انتشار در روزنامه آفتاب‌یزد و «از کودتا درس بگیریم بهره برداری نکنیم» را نیز برای روزنامه قانون به رشته تحریر درآورده است.

 ۳ گانه زیباکلام در روزنامه‌های اصلاح‌طلب/ یادداشت‌های «مُصَدقی» آقا صادق!


۳ گانه زیباکلام در روزنامه‌های اصلاح‌طلب/ یادداشت‌های «مُصَدقی» آقا صادق!

۳ گانه زیباکلام در روزنامه‌های اصلاح‌طلب/ یادداشت‌های «مُصَدقی» آقا صادق!

* زیباکلام در روزنامه شرق: ابهامات کودتای ٢٨ مرداد

زیباکلام در یادداشت روزنامه شرق نوشت: «پرسش‌ها، ابهامات و اماواگرهای زیادی پیرامون کودتای ٢٨ مرداد در ٦٢ سالی که از آن می‌گذرد، به وجود آمده؛ اما تاکنون کمتر کنکاش و بررسی‌های واقع‌بینانه‌ای دراین‌باره صورت گرفته است؛ پرسش‌هایی درباره نحوه شکل‌گرفتن این کودتا به عنوان قدم اول. در بسیاری از موارد معمولا کودتاها این‌گونه اتفاق می‌افتند که ارتش یا بخش‌هایی از آن که در کودتا شرکت دارد در ساعات اولیه نیمه‌شب یا صبح زود مراکز حساس دولتی را اشغال می‌کند. اعضای دولت به‌ویژه رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر را بازداشت می‌کنند و در ساعات اولیه همان روز، ارتش یا کودتاگران اولین اعلامیه خود را از رادیو و تلویزیون، که شب قبل تصرف کرده‌اند، قرائت می‌کنند. در موارد دیگر ممکن است تلاش کودتاگران با مقاومت سایر بخش‌های نظامی مواجه شود و کودتاگران نتوانند بر نیروهای نظامی مخالف خود فائق آیند و درآن‌صورت گفته می‌شود کودتا شکست خورده است. یا برعکس واحدهای نظامی‌ای که کودتا کرده‌اند، توانسته باشند مقاومت‌ها را سرکوب کنند و واحدهای دیگر ارتش هم در ساعات بعدی به آنها بپیوندند. هیچ‌کدام از این حالت‌های کلاسیک در کودتای ٢٨ مرداد رخ نداد. اتفاقا سناریوی اولیه که یک کودتای نظامی کامل بود، سه‌روز قبل از کودتای ٢٨ مرداد صورت گرفت؛ یعنی در شب ٢٥ مرداد. پاسی از نیمه‌شب گذشته بود که سرهنگ غلامرضا نصیری از فرماندهان گارد شاهنشاهی با زره‌پوش، تانک و چند دستگاه خودرو نظامی به محل اقامت مرحوم دکتر مصدق در کاخ نخست‌وزیری مراجعه و فرمان عزل وی را که از سوی پهلوی دوم صادر شده بود، به وی ابلاغ کرد. این سناریوی کلاسیک یک کودتا بود. هم‌زمان با آن، شماری از نزدیکان دکتر مصدق، از جمله مرحوم دکتر سیدحسین فاطمی، وزیر خارجه و دست راست دکتر مصدق، را هم بازداشت می‌کنند. شاه هم به همراه ثریا، همسرش، در کلاردشت منتظر واکنش دکتر مصدق و مابقی قضایا بود؛ اما نخست‌وزیر وقت به جای پذیرش فرمان عزل، به مرحوم سرهنگ ممتاز، فرمانده گارد نخست‌وزیری، دستور می‌دهد سرهنگ نصیری و همراهانش را بازداشت کند؛ یعنی کودتا عملا ناکام می‌ماند. شاه بلافاصله با هواپیمایی که خود خلبانی آن را برعهده داشت از کلاردشت به بغداد پرواز می‌کند. چون سفیر ایران در بغداد طرفدار دکتر مصدق بود از پذیرش شاه استقبال نمی‌کنند، در نتیجه شاه از بغداد به رم پرواز می‌کند؛ اما شکل‌گیری کودتای ٢٨ مرداد این‌گونه نبود. در ساعات اولیه صبح روز بیست‌وهشتم یک جمعیت حداکثر چندصد نفری از مناطق جنوب شهر تهران شامل برخی از نظامیان با لباس شخصی، شماری از بارفروشان میدان تره‌بار تهران به همراه زنان محله بدنام تهران و تعدادی لات‌ها و جاهل‌ها با چند دستگاه کامیون نظامی، اتوبوس و خودرو شخصی به سمت خیابان‌های مرکزی تهران حرکت می‌کنند. علیه مصدق چیزی نمی‌گویند، اما به نفع شاه شعار می‌دهند. در ابتدا، یعنی حدود هشت صبح تعداد آنها همان چندصد نفر بود و ساکنان تهران به همراه کسبه با بی‌تفاوتی به آنها می‌نگریستند. آن روزها مشابه چنین صحنه‌هایی در خیابان‌های تهران مکرر دیده می‌شد، اما دو ساعت بعد، یعنی حوالی ١٠ صبح، تعداد آنان به چندین هزار نفر و تا ظهر به ده‌ها هزار نفر می‌رسد. حدود ساعت یک بعدظهر رادیو را می‌گیرند و سپس به سمت کاخ نخست‌وزیری محل اقامت و کار دکتر مصدق می‌روند. مقاومت کمی آنجا صورت می‌گیرد و دستیاران دکتر مصدق او را از طریق پشت‌بام نخست‌وزیری از محل دور می‌کنند یعنی حدود ساعت دو بعدازظهر همه‌چیز تمام شده بود. ابتدایی‌ترین پرسش این است که در فاصله هشت صبح تا یک بعدازظهر که کودتا در حال تحقق بوده است، طرفداران دکتر مصدق کجا بودند؟ جبهه ملی و رهبران آن،  فدائیان اسلام، احزاب و تشکل‌های طرفدار مصدق، حزب زحمت‌کشان، نیروی سوم، بازاریان، دانشجویان، حزب توده و سایرین کجا بودند؟ ١٤ ماه قبل از ٢٨ مرداد سال ٣٢، دکتر مصدق با محمدرضا پهلوی بر سر ارتش اختلاف پیدا می‌کند. شاه حاضر نمی‌‌شود به نخست‌وزیر در امور ارتش و وزارت جنگ، اجازه دخالت بدهد. مصدق استعفا می‌دهد و شاه هم بلافاصله احمد قوام‌السلطنه را منصوب می‌کند؛ اما مردم بعد از شنیدن خبر استعفای دکتر مصدق به خیابان‌ها می‌ریزند و به نفع او تظاهرات می‌کنند. آن ماجرا به نام «قیام ملی سی‌تیر» در سال ١٣٣١،‌رقم می‌خورد. هزاران نفر از مردم تهران و برخی شهرهای دیگر، از جمله رشت، با وجود تیراندازی قوای مسلح و نیروی انتظامی و کشته‌شدن شماری از تظاهرکنندگان، آن‌قدر به تظاهرات و راهپیمایی در حمایت از مصدق ادامه می‌دهند که شاه ناگزیر از قوام می‌خواهد استعفا دهد و مصدق را بعد از ٧٢ ساعت و این بار با اختیارات بیشتر، نخست‌وزیر می‌کند. سؤال خیلی ساده این است که همان هزاران نفر مردم تهران و رشت در فاصله هشت صبح تا یک بعدازظهر روز ٢٨ مرداد ٣٢ که می‌دیدند دکتر مصدق در حال سقوط است، چه می‌کردند؟ فردا و پس‌فردای آن که دیگر یقین حاصل شده بود مصدق سقوط کرده است، چرا واکنشی نشان ندادند؟ ایضا رهبران روحانی، غیر روحانیون، چپ‌ها، روشنفکران، دانشجویان، بازاریان و...، کجا بودند؟ آیا اساسا می‌توان مجموعه رویدادهایی را که در آن چند ساعت روز ٢٨ مرداد اتفاق افتاد، کودتا نامید؟ ظرف ٣٦ سال گذشته، ما به‌جای بررسی و یافتن پاسخ این پرسش‌ها، دست‌کم برای نسل‌های جدیدمان، صرفا و فقط یک نکته برای‌مان اهمیت داشته است؛ اینکه به کمک کودتای ٢٨ مرداد، زورگویی آمریکایی‌ها را نشان دهیم. برای ما نه خیلی مهم بوده است که چرا و چگونه کودتا می‌تواند با موفقیت اتفاق بیفتد (به قول آمریکایی‌ها ارزان‌‌ترین کودتای تاریخ) و نه به بسیاری از نکات تاریخی، سیاسی و جامعه‌شناختی این تراژدی ملی تاریخ معاصر ما اهمیت داده‌ایم. تنها نکته بااهمیت آن بوده است که از کودتا برای مقاصد سیاسی بتوانیم بهره‌برداری کنیم و این مشکل ما با بسیاری از پدیده‌های تاریخ معاصر است که صرفا، تکرار قرائت رسمی در آن و نه واکاوی همه زوایای آن، دنبال می‌شود.»

* زیباکلام در روزنامه آفتاب‌یزد: موافقت اصولگرایان با مصدق تنها در یک مورد

این تئوریسین اصلاحات طی یادداشتی در روزنامه آفتاب یزد نیز آورده است: «ینکه خیابانی در تهران به نام دکتر مصدق نامگذاری نشده، کاملا یک موضوع سیاسی است. در گذشته مرحوم دکتر مصدق از اعتبار و احترام بسیاری در میان جریانات سیاسی مخالف رژیم شاه اعم از مارکسیست‌ها، مسلمانان، جبهه ملی و نهضت آزادی برخوردار بود. زمانی که انقلاب شد دکتر مصدق همچنان از همان پرستیژ سابق و والا برخوردار بود اما به تدریج عده‌ای علیه ایشان حرکتی را آغاز کردند که اکثرا هم جزو گروه‌های فداییان اسلام و موتلفه بودند. آنها سعی کردند کفه ترازو را که به سمت محبوبیت دکتر مصدق سنگین بود، سبک کنند و نشان دهند مصدق نقش چندانی در ملی شدن صنعت نفت نداشت و اتفاقا تقصیر بسیاری در جریان کودتای 28 مرداد داشت. آنها به این جنبه هم اکتفا نکرده و پا را فراتر گذاشتند و اینگونه القا کردند که مصدق چندان قابل ارزش و احترام هم نیست و

حتی از او به عنوان مصدق السلطنه

نام بردند و ایشان را فراماسونر و

سلطنت طلب و وابسته به دربار معرفی و او را متهم به زد و بند با آمریکا و همدستی با کودتای 28 مرداد کردند.

حرکت بعدی مخالفان مصدق این بود از آنجا که بعد از انقلاب، یکی از شخصیت‌های محبوب، مصدق بود و خیابان پهلوی (ولیعصر (عج)کنونی) به خیابان مصدق تغییر نام داده بود، نام این خیابان را تغییر دادند و از آنجا که مصدق در میان قشر جوان و دانشجو و نخبه بسیار طرفدار داشت نمی‌توانستند نام دیگری را روی این خیابان بگذارند در نتیجه نام ولیعصر(عج) را برای آن انتخاب کردند تا هر فردی مخالفت کند او رامتهم کنند... و بحث را به سمت مسائل دینی و اعتقادی بکشانند. این مخالفت‌ها با مصدق تا امروز ادامه دارد و زمزمه‌هایی از اینکه مصدق مجلس را منحل کرد، عوام فریب و غوغاسالار بود، در جریان کودتا دست داشت و. .. هنوز هم به گوش می‌رسد که این عده اصولا چهره‌های اسلامگرا نیز نیستند و نیتشان این است که خود را محبوب اصولگرایان کنند.

البته این نکته را هم یادآوری کنم که اصولگرایان موافق مصدق‌اند اما تنها در یک مورد، آن هم در مواقعی که از نام مصدق برای کوبیدن یک جریان یا شخصیت استفاده می‌کنند. مثلا اصولگرایان تنها زمانی به آن دسته از اظهارات مصدق تکیه می‌کنند که علیه یک اقدام رضا شاه، نقدی کرده بود. این نشان می‌دهد آنها هم دکتر مصدق و وجاهت او را قبول دارند. نکته دیگر اینکه اصولگرایان در دوران 8 ساله احمدی‌نژاد بسیار سعی کردند تشابهی را بین ملی شدن صنعت نفت و مذاکرات هسته‌ای به مردم القا کنند که خوشبختانه این موضوع موثر واقع نشد و مردم حاضر نشدند این القائات را بپذیرند. از سوی دیگر، طی یکی دو سال اخیر به ویژه در شبکه‌های اجتماعی تلاش شده تا یک قرینه سازی بین دکتر مصدق و دکتر ظریف انجام شود که از جانب خود مردم بوده و اتفاقا این قرینه سازی بیشتر جا افتاده است. حال این موضوع نشان می‌دهد علیرغم تبلیغات و تلاش‌های منفی برخی اصولگرایان علیه دکتر مصدق ظرف 36 سال اخیر و به میان نیامدن نام مصدق در صدا و سیما اما جامعه و ضمیر ناخودآگاه مردم ما مصدق را سمبل وطن پرستی و ملی گرایی می‌داند به همین دلیل است که افراد وطن پرست دیگر مثل ظریف را به مصدق تشبیه می‌کنند.

نکته جالب در این میان این است اتفاقا کسانی طرفدار مصدق هستند که اکثرا جوان و نسل دوم و سوم بعد از انقلاب‌اند و با وجود نبودن در زمان مصدق و اوایل انقلاب و علیرغم در معرض تبلیغات منفی علیه مصدق طی 36 سال اخیر بودن اما او را وطن پرست واقعی می‌دانند.از این رو امید می‌رود در آینده نزدیک شاهد نامگذاری خیابانی به نام دکتر مصدق باشیم.»

* صادق زیباکلام در روزنامه قانون: از کودتا درس بگیریم بهره برداری نکنیم

همچنین استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران طی یادداشت دیگری در روزنامه قانون نوشت: هفته گذشته هفتاد ودومین سالگردبمباران هیروشیماوناکازاکی بود.من به سخنرانی نخست‌وزیرژاپن، رهبرپارلمان آن کشوروخیلی ازحرف‌هایی که در ژاپن پیرامون سالگرد این فاجعه بود گوش دادم ونکته ای که به نظرم جالب آمد این بود که درتمام این سخنرانی هاحتی یک بارهم نامی ازآمریکا برده نشد که مثلابگوینداین آمریکابود که علیه ماسلاح شیمیایی به کاربرد، حالا شما این نکته را با ماجرای کودتای 28مرداد در ایران مقایسه کنید.مامدام می‌گوییم که کودتای 8مردادراآمریکایی هاوانگلیسی‌ها انجام دادند. حالاسوالی که مطرح می شوداین است که اگردرسالگرد چنین واقعه ای ژاپنی ها ازآمریکا نمی‌گفتند پس از چه چیزی صحبت می کردند؟پاسخ این است که آن ها در مورد این صحبت می کردند که چه باید بکنیم که بمباران هیروشیماوناکازاکی درهیچ جای دیگردرجهان اتفاق نیفتد و درس هایی ازاین بمباران بگیریم که دیگردرهیچ جای جهان شاهدچنین تراژدی‌ای نباشیم.

این رویکردژاپن رااگربارفتارما درقبال کودتای 28مرداد مقایسه کنیم،می بینیم که در ماجرای 28مردادمابه تنهاماجرایی که توجه نمی‌کنیم، «اصل»ماجراست.این که چرا کودتای 28مرداد اتفاق افتاد؟چه عواملی منجربه این کودتاشد؟آیاامکان این بودکه جلوی این کودتا گرفته شود؟ودرنهایت اینکه چه درس هایی می توانیم ازاین کودتا بگیریم؟ما برعکس ژاپنی هابه هیچ کدام ازین سوال ها نمی پردازیم.حقیقت این است که کودتا دریک شب اتفاق نیفتادواین طورنبود که مردم ایران صبح روز 28مردادازخواب بیدارشوندوببینند که کودتا شده وارتش مناطق حساس شهرراگرفته است.

ازساعت هفت صبح چندصدنفرشروع کردند به نفع شاه شعار دادن وازخیابان های جنوبی تهران به سمت خیابان های مرکزی راه افتادند.دوساعت بعدتعداد آنها به هزاران نفرو نزدیک ساعت 12 هرتعداد آن‌ها به چند ده هزارنفررسیده بود که ابتدارادیووپس ازآن کاخ نخست وزیری راگرفتند یعنی کودتا ساعت 8صبح شروع وحدود ساعت یک بعدازظهر تمام شد.حال سوالی که پیش می آید این است که پس طرفداران دکترمصدق دراین مدت پنج ساعت کجا بودند؟جبهه ملی،حزب توده وحزب زحمتکشان کجا بودند؟

 آیت‌ا...کاشانی و نیروی فداییان اسلام کجا بودند؟ بازاریان ودانشگاهیان چطور؟این سوالاتی است که درکنار تمام سوالات مطروحه درخصوص کودتای 28مرداد تا به امروزوطی این 62 سال(چه قبل از انقلاب وچه پس ازآن)مانخواستیم آنهارامطرح وبرای آنها جوابی به دست آوریم. حالامردم به کنار،رهبران احزاب وچهره‌های سیاسی چطور؟مناقشه ای بین طرفداران مرحوم آیت‌ا... کاشانی وطرفداران دکترمصدق است که می گویند آیت ا...کاشانی چندروز قبل ازکودتابه دکترمصدق نامه ای می‌نویسد وبه اومی گوید که زاهدی قصد کودتادارد،بیایید دست به دست هم بدهیم ومانع کودتا شویم.طرفداران آیت ا...کاشانی معتقدندکه دکترمصدق از روی غرور، تکبروحتی ماموریتی که داشت پاسخی سربالا به این نامه می دهدومی گوید که من مستحضربه پشتیبانی ملت هستم.

شخصا معتقدم که این داستان یک افسانه است وهیچ وقت چنین یادداشتی ازسوی آیت ا... برای دکترمصدق نیامده است.چندسال پیش می گفتند که کارشناسان خط باید صحت این دست نوشت را بررسی کنند که ببینند حقیقی است یانه؟ اما موضوع برای من ساده‌تر از این حرف‌هاست چون اصلا چه نیازی بود که آیت ا...کاشانی برای جلوگیری ازوقوع کودتا به دکترمصدق متوسل شود؟ اوکه ازصبح شاهدوقایع بودچرافتوا ندادوازمردم درخواست نکرد که مقابل این جمعیت کودتا کننده که به نفع شاه وعلیه مصدق شعارمی‌دادند، بایستند؟چرا خودشان شخصا اقدام نکردندوحتی فردای کودتا، یعنی روز 29 مردادکه سقوط دولت مصدق محرز شده بوددربیانیه ای اعلام نکردکه این دولت جدیدراقبول نداردواین دولت، دولت کودتاست. 60 سال است که نخواسته ایم به این سوالات بپردازیم و 25 سال ازاین سال هامربوط به دوران قبل ازانقلاب بودکه رژیم شاه به آن می گفت قیام ملی ومخالفان شاه ازآن به عنوان کودتای ننگین 28 مرداد یاد می کردند.حالادراین 36 سالی که رزِم شاه دیگر نبودچرابه این سوالات نپرداختیم؟جواب من این است که چون تنها چیزی که در خصوص کودتای 28 مرداد مهم بوده، بهره‌برداری سیاسی از این کودتا بوده است درجهت آمریکا ستیزی.این که بیایم وبه بهانه کودتای 28 مرداد به آمریکا،انگلیس وغرب حمله کنیم.برای بسیاری اصلا،اصل داستان مهم نیست،بلکه تنها بهره‌برداری درخصوص آمریکاستیزی حائز اهمیت است.

در این سال‌ها تنهااز 28 مردادبهره برداری تبلیغاتی شده است که بگویند ای مردم ببینید آمریکایی‌ها چقدررذل،پست وجانی هستندوچشم دیدن مردم ایران را ندارند.که درروز روشن دولت قانونی دکترمصدق راسرنگون کردندوشاه رادوباره به قدرت رساندندودر 25 سال بعدی کشاورزی،صنعت واقتصاد این مملکت راازبین بردند وتنها این هامهم بوده است.هیچ وقت به این سوال پاسخ داده نشده است که درست است که آمریکاوانگلیس طراح کودتا بوده اند امانکته خفت‌بارماجرا اینجاست که آن ها برای انجام این کودتا حتی یک سربازهم از خارج ازمرزهای این مملکت به داخل وارد نکردند چون به اندازه کافی سرباز و نیرودرایران داشتند. اگربه هردوماجرای هیروشیماوکودتای 28 مرداد به چشم تراژدی نگاه کنیم،نوع برخوردحکومت ژاپن وحکومت ایران بااین اتفاقات جالب است.ژاپنی هامی خواهند ازین ماجرادرس بگیرند که از این اتفاق تکرارنشودوماتنها به دنبال بهره برداری سیاسی درجهت آمریکاستیزی از 28مرداد بوده ایم.نکته جالب تراین است که درسالگرد وقوع فاجعه هیروشیما تلویزیون ژاپن وشخصیت‌های آن کشورحرفی درموردآمریکا نزدندامادرعوض درداخل کشورما، صداوسیمای جمهوری اسلامی و شخصیت های مختلف کلی علیه جنایت های آمریکا درهیروشیماوناکازاکی صحبت کردند.این مثال گویای خیلی حرف‌هاست، مانند این که ماچطوربه دنیا نگاه می‌کنیم وحکومتی مثل ژاپن چگونه به دنیا نگاه می کند.مابه هیچ کدام ازسوالات مربوط به کودتای 28 مرداد پاسخ ندادیم. امروز 62 سال ازکودتا می‌گذرد و اگر ششصدودوسال هم بگذرد بازهم داغ کودتای 28 مرداد تازه می ماند زیراهیچ وقت به این سوالات پاسخی داده نخواهد شد.28مرداد ششصدودوسال بعد هم به داغی 28مرداد1332 خواهد بود.

منبع: فارس