بازگشت خبرنگار شبکه بیبیسی به ایران علاوه بر اینکه تلاش این شبکه برای شکست قبح حضور مجددش به صورت دائم در ایران است، از منظر دیگری نیز قابل تأمل است. خبرنگاری که به ایران آمده است و بر اساس مجوز صادره قرار است در سطح شهر تهران گزارش تهیه کند و با مقامات ایران مصاحبه نماید، سابقهای از فعالیت در حوزه ایران در کارنامه خبری خود ندارد و از آن مهمتر، این خبرنگار رابطه نزدیکی با وزرای خارجه آمریکا و به طور خاص هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق این کشور دارد. حوزه تخصصی این خبرنگار، سیاست خارجی آمریکا و حوزه عربستان است.
"محمدمنصور کوشش" مدیرکل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد روز گذشته (21 مرداد) در خبری اعلام کرد تیم رسانهای بیبیسی برای تهیه گزارش به مدت یک هفته وارد تهران شده است. "کیم گاتاس" خبرنگار لبنانیالاصل، "نیکی رابرت میلارد" فیلمبردار استرالیایی و "دیزی آنا الیزابت مور" به عنوان تهیهکننده در این تیم رسانهای حضور دارند. با توجه به آنچه وزارت ارشاد اعلام کرده است، هدف فعالیت خبری این گروه، تهیه فیلم و گزارش از سطح شهر تهران و مصاحبه با مسئولان از تاریخ 21 مرداد تا 28 مرداد است و به همین منظور، اجازه فعالیت در کشورمان را دارند.
"آلن هارت" نویسنده و خبرنگار سابق بیبیسی که سالهای زیادی از عمر خود را در برنامه "پاناراما" برای مصاحبه با شخصیتهای معروف دنیا صرف کرده است، درباره دلیل انتخاب "کیم گاتاس" از طرف بیبیسی برای سفر به ایران به خبرنگار مشرق میگوید: "فردی که به ایران آمده است، خبرنگار معروف و شناختهشدهای است، ولی در سوابق کاری او کمتر چیزی درباره ایران میبینیم. حوزه کاری او بیشتر عربستان، سوریه و لبنان بوده است و زمان زیادی هم در حوزه سیاست خارجی آمریکا کار کرده است. شاید آمدن او به ایران تلاشی از جانب آمریکاییها برای میانجیگری در بهبود روابط میان ایران و عربستان باشد. احتمال دارد کیم حامل پیامی برای ایران باشد و یا تلاش کند اطلاعاتی درباره اشتیاق ایران برای برقراری ارتباط با عربستان با خود به واشنگتن ببرد."
گفتههای آلن هارت جالب به نظر میرسد زیرا در بخش زندگینامه سایت شخصی "کیم گاتاس" آمده است که وی خبرنگار لبنانیالاصل بیبیسی و متولد بیروت است. کار خبر را با خبرنگاری برای روزنامههایی مانند دیلیاستار و فایننشالتایمز شروع کرده و سپس به بیبیسی آمده است. گاتاس در خصوص عراق، عربستان سعودی، سوریه و البته لبنان برای بیبیسی گزارش تهیه کرده و به خاطر پوشش خبری جنگ میان اسرائیل و حزبالله در سال 2006 جایزه "امی" (Emmy) دریافت نموده است.
"آلن هارت" خبرنگار باسابقه بیبیسی اشاره میکند
که گاتاس تجربهای درباره ایران ندارد و احتمالاً برای هدفی خاص انتخاب شده است
گاتاس یکی از خبرنگاران نزدیک به وزرای خارجه آمریکا محسوب میشود به طوری که سال 2008 به آمریکا رفت تا خبرنگار بیبیسی در واشنگتن و به طور خاص، وزارت خارجه آمریکا شود. وی پنج سال همراه با کاندولیزا رایس و هیلاری کلینتون وزرای خارجه سابق و همچنین جان کری وزیر خارجه کنونی آمریکا به جاهای مختلف سفر کرد. نزدیک بودن وی به روند تدوین سیاست خارجی در آمریکا موجب شد تا کتابی پرفروش بنویسد به نام "وزیر: سفری با هیلاری کلینتون از بیروت تا قلب قدرت آمریکا." وی سال 2015 شروع به نوشتن ستونی درباره خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا در بخش "دیدگاهها"ی مجله فارنپالسی کرد. گاتاس بارها در شبکههای تلویزیونی و رادیویی و همچنین مراسمهای مختلف در آمریکا به ایراد سخنرانی در همین حوزهها پرداخته است. شاید بتوان گفت همین نزدیکی او به مقامات آمریکایی میتواند تأییدی بر تحلیل آلن هارت باشد.
آمدن تیم جدیدی از شبکه بیبیسی به ایران در حالی صورت میگیرد که سال 88 روابط عمومی معاونت مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی بیانیهای با توجه به عملکرد سرویس جهانی بیبیسی در تحریف اخبار مربوط به کشورمان به خصوص اخبار انتخابات و حمایت و تحریک غیرمستقیم آشوبگران برای ادامه تخریب اموال عمومی، اخراج خبرنگار دائم این شبکه از ایران را اعلام کرد.
معاونت امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با احضار "جان لاین" خبرنگار دائم بیبیسی در تهران در آن زمان، ضمن ابلاغ مراتب اعتراض شدید نسبت به عملکرد بخش فارسی بیبیسی که مصداق دخالت آشکار در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران است، خاطرنشان کرد: "چنانچه شبکههای مختلف مؤسسه رادیو و تلویزیونی انگلیس با پخش اخبار جعلی و دروغین درباره ایران، دخالت در امور داخلی کشورمان را ادامه دهند و یا منشور اخلاق بینالمللی خبرنگاری را نادیده بگیرند، اقدامات جدیتری به عمل خواهد آمد." این در حالی است که به نظر نمیرسد از آن روز تاکنون تغییری در رفتار بخش جهانی بیبیسی و بخش فارسی این شبکه ایجاد شده باشد. در عین حال، سرویس جهانی بیبیسی و بخش فارسیزبان این شبکه که با بودجه مستقیم دولت انگلیس کار میکنند از سال 2006 تا به امروز هیچگاه فرصت پیدا نکرده بودند تا خبرنگاری به ایران اعزام کنند.
بیبیسی در حال حاضر منبع خبری مستقیمی درون ایران
ندارد. مدیر سرویس جهانی بیبیسی این وضعیت را "خلاف ایدهآل" توصیف میکند.
وی تأکید کرده که امیدوار است در آینده نزدیک، مجدداً خبرنگاری دائمی در ایران
مستقر کند. اتفاقی که به دلیل بدنامی این شبکه سالهاست محقق نشده است.
ژانویه سال 2010، دولت ایران شهروندان را از ارتباط با سرویس جهانی بیبیسی، صدای آمریکا و سایر شبکههای فارسیزبان خارج از کشور ممنوع اعلام کرد. طبق گزارشها، وزارت اطلاعات ایران گفته بود: "داشتن هرگونه ارتباط... با گروههایی که در جنگ نرم [علیه ایران] شرکت دارند، غیرقانونی و ممنوع است. مردم باید مقابل دامهای دشمنان ما هوشیار باشند و [با دولت] برای خنثی کردن نقشههای بیگانگان و توطئهگران همکاری کنند."
"ادو اولفکات" خبرنگار آلمانی در کتاب خود به نام "خبرنگاری فروختهشده" اسامی خبرنگارانی را افشا کرده است که در شبکههای اطلاعاتی غربی و به خصوص آمریکایی فعالیت میکنند. وی میگوید: من به علاوه خبرنگاران زیادی که آنها را میشناسم از دسته خبرنگارانی بودیم که با نهادهای امنیتی کار میکردیم. برای مثال سازمان اطلاعات آلمان را در نظر بگیرید. نمایندگانی از این سازمان به دفتر من میآمدند و از من میخواستند گزارشهایی را که نوشتهاند برایشان منتشر کنم. حتی به من اجازه نمیدادند بررسی کنم که آیا گزارششان صحت دارد یا نه. فقط مجبور بودم آنها را منتشر کنم. بنابراین آنها گزارشی مینوشتند، اما وقتی این گزارش منتشر میشد، اسم من پای گزارش خورده بود. آنچه من میتوانم به شما بگویم این است که دستکم، یعنی حداقل 50 درصد از خبرنگاران غربی در خاورمیانه، عواملی هستند که علاوه بر خبرگزاریهای مختلف، برای سازمانهای اطلاعاتی نیز کار میکنند."
اولفکات درباره نمونهکارهایی که خبرنگاران خارجی که برای سرویسهای اطلاعاتی خارجی ممکن است انجام دهند به تجربیات خود اشاره میکند و به خبرنگار مشرق میگوید: "من سالها برای سازمان سیا در تهران با پوشش خبرنگاری، جاسوسی میکردم. من را برای نمونهبرداری از خاک ایران، به مشهد و تهران اعزام کردند. میخواستند ببینند آیا اثراتی از مواد رادیواکتیو در آن وجود دارد یا نه. دلیل این کار هم این است که وقتی شما به عنوان خبرنگار به کشوری میروید، تعجب نمیکنند اگر مقداری خاک با خود ببرید، چون از دیدگاه توریسم به آن نگاه میکنند. یکی از کارهای دیگری که از من خواستند، این بود که سؤالاتی را از مقامات ایرانی بپرسم که خودشان نمیتوانستند بپرسند. من بارها با افرادی مثل "علیاکبر ولایتی" و دیگر مقامات ارشد ایرانی مصاحبه کردم. قبل از مصاحبه به من میگفتند چه سؤالاتی بپرسم. سؤالات خودم نبودند، بلکه سؤالاتی بودند که قبل از مصاحبه مثلاً از طریق سفارت آلمان در تهران به دست من میرسید و باید آنها را میپرسیدم.