صراط: فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همزمان با ورود به تهران، در یادداشتی که در روزنامه گاردین منتشر شده است، توافق هستهای با ایران را ضربهای جدی به گروه تروریستی داعش دانسته و نوشته است که «هیچ چیز بیش از همکاری "غرب" و "جهان اسلام" برای داعش نگرانکنندهتر نیست.»
در ادامه متن کامل این یادداشت آمده است:
روز 14 جولای، زمانی که نمایندگان 7 کشور در وین دور یک میز نشستند و تحت رهبری اتحادیه اروپا بالاخره به توافقی بر سر برنامه هستهای ایران دست یافتند، جمله مردی که ناممکن را ممکن کرد، یعنی نلسون ماندلا به ذهنم آمد: «همیشه به نظر غیرممکن میآید، تا وقتی که انجام میشود.»
بعد از چند دهه تنش و بیاعتمادی، 12 سال بیم و امید و 22 ماه مذاکرات فشرده، دشوار و به شدت فنی، ما بالاخره انجامش دادیم. آیا صفحهای تازه در روابط ایران با جهان ورق میخورد؟ صاحبنظران در این مورد اختلاف نظر دارند و بحثهای داغ در این باره همچنین در جریان است. من دلیل بدبینیها را درک میکنم، اما معتقدم که واقعا فصلی نو در حال گشایش است.
تغییرات یک شبه رخ نمیدهند و حتی ممکن است در چند ماه آینده هم اتفاق نیفتند. زمان میبرد و اراده سیاسی قدرتمند، بینش و کار سخت زیاد میطلبد. اعتماد به نفس میخواهد و حتی جسارت، دقیقا همان چیزی که برای رسیدن به توافق نیاز بود. اینها نتیجه داد. ما باید اطمینان داشته باشیم که چنین عزم قدرتمندی میتواند چارچوب منطقهای متفاوتی ایجاد کند، چارچوبی مبتنی بر همکاری به جای تقابل.
تصاویر دلگرمکننده از جوانان ایرانی که در خیابان جشن گرفتند، دلیلی برای امیدوار بودن به ما میدهد. شاهد خوشحالی از آنچه رخ داده است، به همراه انتظار برای آیندهای بهتر هستیم. این امر یادآور آن است که این توافق، سرمایهگذاری برای نسلهایی است که آیندهای متفاوت را جشن میگیرند.
میدانیم که در منطقه و فراتر از آن، نگرانیهایی وجحود دارد. اما اگر مذاکرات انقدر طول کشید و انقدر دشوار بود، دقیقا به این خاطر است که میخواستیم به توافقی قدرتمند برسیم، توافقی که بتواند در هر کجا و هر زمانی، بتواند در برابر بررسیها دوام بیاورد.
من در وهله اول، شاهد تعهد مذاکرهکنندگان ایرانی به رهبری جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و تعهد تمام 6 قدرت بودم. گمانهزنیهای زیادی بود، مبنی بر اینکه بحثها در برخی از نشستها در وین «بالا گرفته است.» وقتی چنین موضوعاتی مطرح است، نباید هم انتظاری غیر از این داشت. با این حال، همه ما خواستار مذاکراتی بر اساس احترام متقابل و شفافیت بود و واقعا هم همینطور بود.
همواره به یاد داشته باشیم که نقطه آغاز مذاکرات، عدم اعتماد بین ایران و جامعه بینالملل بود. اما در پایان، ما به توافقی بر مبنای اعتماد و در عین حال تعهدات دقیق، شفافیت و راستیآزمایی دست یافتیم.
هدف مذاکرات، پاسخگویی و رفع نگرانیها در مورد برنامه هستهای ایران و توافق بر تضمینهای بلندمدت قابل راستیآزمایی در مورد ماهیت صرفا صلحآمیز برنامه هستهای ایران بود. خواسته ایران برای داشتن برنامه صلحآمیز هستهای، کاملا به رسمیت شناخته شده و در عین حال این اطمینان داده شده که «تحت هیچ شرایطی»، این کشور به دنبال بمب نباشد. رفع تحریمها، دست در دست اجرای اقدامات مرتبط با هستهای ایران، انجام میشود. این توافقی است که برای دوام آوردن در طول زمان شکل گرفته، این یک توافق خوب است که جایی برای تفسیر و تردید باقی نمیگذارد. توافقی که به هنگام اجرای، به ما اجازه میدهد تا اعتمادسازی کرده و بنیانی برای روابط جدید شکل دهیم.
در مرحله بعدی، وظیفه من، هماهنگی کمیسیون مشتر برای اجرای توافقنامه است. این اولین دلیل سفر امروز من به تهران است، آن هم تنها دو هفته پس از امضا توافق. اما این تنها دلیل نیست. ما حالا وظیفه داریم که با نتیجه تاریخیای که در وین به دست آوردیم، به پیش برویم.
توافق هستهای به ما نشان میدهد که اگر به جای تقابل، همکاری را برگزینیم، میتوانیم دستاوردهای بسیاری داشته باشیم. بهرهگیری حداکثری از این فرصت، کاملا به ما بستگی دارد. اما اگر سخت تلاش نکنیم، هیچ اتفاق خوبی رخ نمیدهد. ما اروپاییها سنتی دیرینه در روابط فرهنگی و اقتصادی با ایران داریم. پیش از آنکه در سال 2055 تحریمها آغاز شوند، همکاری میان این دو بخش ا جهان، در حوزههای متعددی گسترش یافته بود، از انرژی تا بازرگانی. اما منافع مشترک ما، فراتر از اقتصاد است.
وزیران خارجه اتحادیه اروپا هفته گذشته، مرا مأمور کردند با توجه به توافق وین، «راههایی را که اتحادیه اروپا میتواند به صورتی فعال به شکلگیری یک چارچوب منطقهای همکارانهتر کمک کند» را مورد بررسی قرار دهم. داعش در حال گسترش ایدئولوژی فاسد و وهمانی خود در خاورمیانه و فراتر از آن است. هیچ چیز بیش از همکاری بین «غرب» و جهان اسلام، برای داعش نگرانکننده نیست، چراکه بر خلاف روایت برخورد تمدنهاست که این گروه به دنبال احیای آن است. ائتلاف میان تمدنها، میتواند کارآمدترین سلاح ما در مبارزه با تروریسم باشد.
اما مسئله فقط به داعش محدود نیست. تمام خاورمیانه درگیر آشوب است. فرقهگرایی در حال گسترش است و ما باید روندهای سیاسی را برای پایان دادن به جنگها، از سر گیریم. ما باید تمام قدرتهای منطقهای را به میز مذاکره بازگردانده و کشتار را متوقف کنیم. همکاری میان ایران و همساینگانش و کل جامعه بینالملل، میتواند فرصتهایی بیسابقه برای صلح در منطقه ایجاد کند، که سوریه، یمن و عراق میتواند شروع آن باشد.»
شکاکها استدلال میکنند که این بعید یا غیرممکن است. بدبینها نسبت به خطرات، هشدار میدهند. اما مذاکرات در وین، نشان داد اگر اراده سیاسی برای غلبه بر دشوارهای وجود داشته باشد، هیچ معمایی غیرقابل حل نیست. سفر به ایران، انتخابی آشکار برای من است؛ سالها مذاکره به سرانجام رسیده، اما تلاش مشترک ما قطعا پایان نیافته است. «همیشه به نظر غیرممکن میآید، تا وقتی که انجام میشود.»
در ادامه متن کامل این یادداشت آمده است:
روز 14 جولای، زمانی که نمایندگان 7 کشور در وین دور یک میز نشستند و تحت رهبری اتحادیه اروپا بالاخره به توافقی بر سر برنامه هستهای ایران دست یافتند، جمله مردی که ناممکن را ممکن کرد، یعنی نلسون ماندلا به ذهنم آمد: «همیشه به نظر غیرممکن میآید، تا وقتی که انجام میشود.»
بعد از چند دهه تنش و بیاعتمادی، 12 سال بیم و امید و 22 ماه مذاکرات فشرده، دشوار و به شدت فنی، ما بالاخره انجامش دادیم. آیا صفحهای تازه در روابط ایران با جهان ورق میخورد؟ صاحبنظران در این مورد اختلاف نظر دارند و بحثهای داغ در این باره همچنین در جریان است. من دلیل بدبینیها را درک میکنم، اما معتقدم که واقعا فصلی نو در حال گشایش است.
تغییرات یک شبه رخ نمیدهند و حتی ممکن است در چند ماه آینده هم اتفاق نیفتند. زمان میبرد و اراده سیاسی قدرتمند، بینش و کار سخت زیاد میطلبد. اعتماد به نفس میخواهد و حتی جسارت، دقیقا همان چیزی که برای رسیدن به توافق نیاز بود. اینها نتیجه داد. ما باید اطمینان داشته باشیم که چنین عزم قدرتمندی میتواند چارچوب منطقهای متفاوتی ایجاد کند، چارچوبی مبتنی بر همکاری به جای تقابل.
تصاویر دلگرمکننده از جوانان ایرانی که در خیابان جشن گرفتند، دلیلی برای امیدوار بودن به ما میدهد. شاهد خوشحالی از آنچه رخ داده است، به همراه انتظار برای آیندهای بهتر هستیم. این امر یادآور آن است که این توافق، سرمایهگذاری برای نسلهایی است که آیندهای متفاوت را جشن میگیرند.
میدانیم که در منطقه و فراتر از آن، نگرانیهایی وجحود دارد. اما اگر مذاکرات انقدر طول کشید و انقدر دشوار بود، دقیقا به این خاطر است که میخواستیم به توافقی قدرتمند برسیم، توافقی که بتواند در هر کجا و هر زمانی، بتواند در برابر بررسیها دوام بیاورد.
من در وهله اول، شاهد تعهد مذاکرهکنندگان ایرانی به رهبری جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و تعهد تمام 6 قدرت بودم. گمانهزنیهای زیادی بود، مبنی بر اینکه بحثها در برخی از نشستها در وین «بالا گرفته است.» وقتی چنین موضوعاتی مطرح است، نباید هم انتظاری غیر از این داشت. با این حال، همه ما خواستار مذاکراتی بر اساس احترام متقابل و شفافیت بود و واقعا هم همینطور بود.
همواره به یاد داشته باشیم که نقطه آغاز مذاکرات، عدم اعتماد بین ایران و جامعه بینالملل بود. اما در پایان، ما به توافقی بر مبنای اعتماد و در عین حال تعهدات دقیق، شفافیت و راستیآزمایی دست یافتیم.
هدف مذاکرات، پاسخگویی و رفع نگرانیها در مورد برنامه هستهای ایران و توافق بر تضمینهای بلندمدت قابل راستیآزمایی در مورد ماهیت صرفا صلحآمیز برنامه هستهای ایران بود. خواسته ایران برای داشتن برنامه صلحآمیز هستهای، کاملا به رسمیت شناخته شده و در عین حال این اطمینان داده شده که «تحت هیچ شرایطی»، این کشور به دنبال بمب نباشد. رفع تحریمها، دست در دست اجرای اقدامات مرتبط با هستهای ایران، انجام میشود. این توافقی است که برای دوام آوردن در طول زمان شکل گرفته، این یک توافق خوب است که جایی برای تفسیر و تردید باقی نمیگذارد. توافقی که به هنگام اجرای، به ما اجازه میدهد تا اعتمادسازی کرده و بنیانی برای روابط جدید شکل دهیم.
در مرحله بعدی، وظیفه من، هماهنگی کمیسیون مشتر برای اجرای توافقنامه است. این اولین دلیل سفر امروز من به تهران است، آن هم تنها دو هفته پس از امضا توافق. اما این تنها دلیل نیست. ما حالا وظیفه داریم که با نتیجه تاریخیای که در وین به دست آوردیم، به پیش برویم.
توافق هستهای به ما نشان میدهد که اگر به جای تقابل، همکاری را برگزینیم، میتوانیم دستاوردهای بسیاری داشته باشیم. بهرهگیری حداکثری از این فرصت، کاملا به ما بستگی دارد. اما اگر سخت تلاش نکنیم، هیچ اتفاق خوبی رخ نمیدهد. ما اروپاییها سنتی دیرینه در روابط فرهنگی و اقتصادی با ایران داریم. پیش از آنکه در سال 2055 تحریمها آغاز شوند، همکاری میان این دو بخش ا جهان، در حوزههای متعددی گسترش یافته بود، از انرژی تا بازرگانی. اما منافع مشترک ما، فراتر از اقتصاد است.
وزیران خارجه اتحادیه اروپا هفته گذشته، مرا مأمور کردند با توجه به توافق وین، «راههایی را که اتحادیه اروپا میتواند به صورتی فعال به شکلگیری یک چارچوب منطقهای همکارانهتر کمک کند» را مورد بررسی قرار دهم. داعش در حال گسترش ایدئولوژی فاسد و وهمانی خود در خاورمیانه و فراتر از آن است. هیچ چیز بیش از همکاری بین «غرب» و جهان اسلام، برای داعش نگرانکننده نیست، چراکه بر خلاف روایت برخورد تمدنهاست که این گروه به دنبال احیای آن است. ائتلاف میان تمدنها، میتواند کارآمدترین سلاح ما در مبارزه با تروریسم باشد.
اما مسئله فقط به داعش محدود نیست. تمام خاورمیانه درگیر آشوب است. فرقهگرایی در حال گسترش است و ما باید روندهای سیاسی را برای پایان دادن به جنگها، از سر گیریم. ما باید تمام قدرتهای منطقهای را به میز مذاکره بازگردانده و کشتار را متوقف کنیم. همکاری میان ایران و همساینگانش و کل جامعه بینالملل، میتواند فرصتهایی بیسابقه برای صلح در منطقه ایجاد کند، که سوریه، یمن و عراق میتواند شروع آن باشد.»
شکاکها استدلال میکنند که این بعید یا غیرممکن است. بدبینها نسبت به خطرات، هشدار میدهند. اما مذاکرات در وین، نشان داد اگر اراده سیاسی برای غلبه بر دشوارهای وجود داشته باشد، هیچ معمایی غیرقابل حل نیست. سفر به ایران، انتخابی آشکار برای من است؛ سالها مذاکره به سرانجام رسیده، اما تلاش مشترک ما قطعا پایان نیافته است. «همیشه به نظر غیرممکن میآید، تا وقتی که انجام میشود.»