صراط: روزنامه شرق در روایتی از چگونگی شکل گیری حلقه اطرافیان احمدی نژاد نوشت: سال ١٣٣٥ بود که در ارادان، از توابع گرمسار استان سمنان بهدنیا آمد و یکسال بعد، خانواده او راهی تهران شدند. سه سال مانده بود به پیروزی انقلاب اسلامی که محمود احمدینژاد در رشته عمران وارد دانشگاه علم و صنعت شد. با پیروزی انقلاب بهعنوان نماینده دانشگاه علم و صنعت در جلسات انجمنهای اسلامی دانشگاهها شرکت میکرد. در آن زمان در نشریه «جیغوداد» با دیگر فارغالتحصیلان دانشگاه علم و صنعت چون مجتبی ثمرههاشمی کار میکرد. این نشریه را ابراهیم اسرافیلیان از استادان دانشگاه علم و صنعت - طرفدار حسن آیت - منتشر میکرد. ثمرههاشمی، قبل از ۱۳۸۴ سمتهایی چون شهردار سنندج، مشاور سیاسی استاندار کردستان، قائممقام دانشگاه آزاد کردستان، مدیرعامل آتیساز، مدیر کل ارزشیابی وزارت امور خارجه، مشاور حوزه برنامهریزی صداوسیما و معاون آموزشی و سپس رئیس دانشکده صداوسیما را برعهده داشت. او در دولت نهم علاوه بر پست مشاور رئیسجمهور، مدتی معاونت سیاسی وزارت کشور را نیز برعهده داشت.
بعدها احمدینژاد و دوستش به طیفی پیوستند که طرفدار انقلاب فرهنگی بودند. او در دوران فراغت از تحصیل به پیشنهاد مرحوم مهدویکنی، وزیر وقت کشور، برای پرکردن خلأ نیروهای اجرائی در استانها راهی شمالغرب کشور شد. در زمان استانداری ثمرههاشمی در آذربایجانغربی، فرماندار ماکو و بعد خوی شد. از علم و صنعت دانشجوی دیگری هم راهی ارومیه شد: صادق محصولی، فرماندار ارومیه و بعد معاون سیاسی استاندار استان آذربایجان غربی. پس از تصمیم سپاه مبنیبر تشکیل ستاد مناطق دهگانه، فرماندهی منطقه ٥ (استانهای آذربایجانشرقی، غربی و اردبیل) به محصولی سپرده شد. او سپس به اولین تیپ ٥٥ ویژه پاسداران رفت. بعدا در سال ۱۳۸۴ برای پست وزارت نفت به مجلس هفتم معرفی شد، ولی ناکام ماند. محصولی در آبان ۸۷ پس از استیضاح و برکناری علی کردان برای تصدی پست وزارت کشور به مجلس معرفی شد. پرویز فتاح از دانشجویان صنعتی شریف که مسئول کمیته جهاد سازندگی استان آذربایجان غربی بود در این تیپ به او پیوست. بعدها تیپ ٥٥ در پی ادغام با تیپ ٦ ویژه سپاه پاسداران تغییر نام داد و احمدینژاد مسئول رزمی این تیپ شد. به این ترتیب اولین یاران احمدینژاد دورهم جمع شدند و بعدها «اسفندیار رحیم مشایی» هم بهواسطه عضویتش در شورای تأمین استان به این طیف پیوست. زمان گذشت و احمدینژاد معاون سیاسی استاندار کردستان شد؛ جایی که ثمرههاشمی هم مدتی معاون سیاسی استاندار بود و مدتی مشاور و شهردار سنندج. مسعود زریبافان معاونت عمرانی استانداری، شهرداری و معاونت فرمانداری مهاباد را تجربه میکرد. بعدها اسفندیار رحیممشایی هم از وزارت اطلاعات بهعنوان «مسئول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی» به سه کارمند وزارت کشور پیوست و اینچنین حلقه کردستان هم تکمیل شد. با پایان جنگ، احمدینژاد به دانشگاه علم و صنعت برگشت و تحصیل و تدریس را شروع کرد و در نهایت در سال ۱۳۷۶ از دانشگاه علم و صنعت دکترای مهندسی برنامهریزی حملونقل و ترافیک گرفت. در سال ۱۳۷۲ و در دولت دوم اکبر هاشمی رفسنجانی، احمدینژاد به اردبیل رفت. در دوران استانداری او، افراد جدیدی به حلقه دوستان نزدیک احمدینژاد اضافه شدند: علیاکبر محرابیان و علی نیکزاد. محصولی در این دوران مجری طرح سوآپ نفتی شد. این یاران بعدا وزارت صنایع، مسکن و کشور را در اختیار گرفتند. در این زمان احمدینژاد سه بار بهعنوان استاندار نمونه کشور انتخاب شد. او بعدا در سال ۱۳۷۸ بهعنوان استاندار سابق اردبیل، یکی از شاکیان روزنامه سلام بود. در زمستان سال ۱۳۸۱ و با نزدیکشدن به انتخابات دوره دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا، احمدینژاد در مرکز فعالیتهای انتخاباتی جناح محافظهکار قرار گرفت، بدون آنکه نامی از او برده شود. جناح راست که در آن انتخابات زیر نام جمعیت آبادگران در انتخابات شرکت کرده بود، در پی مشارکت پایین مردم تهران، توانست کرسیهای شورای شهر تهران را در اختیار بگیرد و اینچنین محمود احمدینژاد در اردیبهشتماه ۱۳۸۲ شهردار تهران شد. در این دوره حلقه کردستان، علم و صنعت و اردبیل دیگربار به او پیوستند و الگوی حلقه بهشت ریخته شد؛ حلقهای که نمونه کوچک حلقه بعدی، یعنی حلقه یاران پاستور بود. تلاش سیاسی احمدینژاد با این پیروزی متوقف نشد و جناح اصولگرا، کمتر از یک سال بعد، در شرایطی ویژه مجلس هفتم را در اختیار گرفت و حدادعادل رئیس مجلس شورای اسلامی شد. اکنون اعتمادبهنفس لازم برای فتح پاستور فراهم شده بود... .
بعدها احمدینژاد و دوستش به طیفی پیوستند که طرفدار انقلاب فرهنگی بودند. او در دوران فراغت از تحصیل به پیشنهاد مرحوم مهدویکنی، وزیر وقت کشور، برای پرکردن خلأ نیروهای اجرائی در استانها راهی شمالغرب کشور شد. در زمان استانداری ثمرههاشمی در آذربایجانغربی، فرماندار ماکو و بعد خوی شد. از علم و صنعت دانشجوی دیگری هم راهی ارومیه شد: صادق محصولی، فرماندار ارومیه و بعد معاون سیاسی استاندار استان آذربایجان غربی. پس از تصمیم سپاه مبنیبر تشکیل ستاد مناطق دهگانه، فرماندهی منطقه ٥ (استانهای آذربایجانشرقی، غربی و اردبیل) به محصولی سپرده شد. او سپس به اولین تیپ ٥٥ ویژه پاسداران رفت. بعدا در سال ۱۳۸۴ برای پست وزارت نفت به مجلس هفتم معرفی شد، ولی ناکام ماند. محصولی در آبان ۸۷ پس از استیضاح و برکناری علی کردان برای تصدی پست وزارت کشور به مجلس معرفی شد. پرویز فتاح از دانشجویان صنعتی شریف که مسئول کمیته جهاد سازندگی استان آذربایجان غربی بود در این تیپ به او پیوست. بعدها تیپ ٥٥ در پی ادغام با تیپ ٦ ویژه سپاه پاسداران تغییر نام داد و احمدینژاد مسئول رزمی این تیپ شد. به این ترتیب اولین یاران احمدینژاد دورهم جمع شدند و بعدها «اسفندیار رحیم مشایی» هم بهواسطه عضویتش در شورای تأمین استان به این طیف پیوست. زمان گذشت و احمدینژاد معاون سیاسی استاندار کردستان شد؛ جایی که ثمرههاشمی هم مدتی معاون سیاسی استاندار بود و مدتی مشاور و شهردار سنندج. مسعود زریبافان معاونت عمرانی استانداری، شهرداری و معاونت فرمانداری مهاباد را تجربه میکرد. بعدها اسفندیار رحیممشایی هم از وزارت اطلاعات بهعنوان «مسئول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی» به سه کارمند وزارت کشور پیوست و اینچنین حلقه کردستان هم تکمیل شد. با پایان جنگ، احمدینژاد به دانشگاه علم و صنعت برگشت و تحصیل و تدریس را شروع کرد و در نهایت در سال ۱۳۷۶ از دانشگاه علم و صنعت دکترای مهندسی برنامهریزی حملونقل و ترافیک گرفت. در سال ۱۳۷۲ و در دولت دوم اکبر هاشمی رفسنجانی، احمدینژاد به اردبیل رفت. در دوران استانداری او، افراد جدیدی به حلقه دوستان نزدیک احمدینژاد اضافه شدند: علیاکبر محرابیان و علی نیکزاد. محصولی در این دوران مجری طرح سوآپ نفتی شد. این یاران بعدا وزارت صنایع، مسکن و کشور را در اختیار گرفتند. در این زمان احمدینژاد سه بار بهعنوان استاندار نمونه کشور انتخاب شد. او بعدا در سال ۱۳۷۸ بهعنوان استاندار سابق اردبیل، یکی از شاکیان روزنامه سلام بود. در زمستان سال ۱۳۸۱ و با نزدیکشدن به انتخابات دوره دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا، احمدینژاد در مرکز فعالیتهای انتخاباتی جناح محافظهکار قرار گرفت، بدون آنکه نامی از او برده شود. جناح راست که در آن انتخابات زیر نام جمعیت آبادگران در انتخابات شرکت کرده بود، در پی مشارکت پایین مردم تهران، توانست کرسیهای شورای شهر تهران را در اختیار بگیرد و اینچنین محمود احمدینژاد در اردیبهشتماه ۱۳۸۲ شهردار تهران شد. در این دوره حلقه کردستان، علم و صنعت و اردبیل دیگربار به او پیوستند و الگوی حلقه بهشت ریخته شد؛ حلقهای که نمونه کوچک حلقه بعدی، یعنی حلقه یاران پاستور بود. تلاش سیاسی احمدینژاد با این پیروزی متوقف نشد و جناح اصولگرا، کمتر از یک سال بعد، در شرایطی ویژه مجلس هفتم را در اختیار گرفت و حدادعادل رئیس مجلس شورای اسلامی شد. اکنون اعتمادبهنفس لازم برای فتح پاستور فراهم شده بود... .