صراط: «نعمتالله فاضلی» از استادان مطالعات فرهنگی پژوهشگاه علوم انسانی در بخشی از صحبتهای خود در یک نشست دانشگاهی پیرامون مسئله امید اجتماعی؛ در اعتراض به مذمت همیشگی مردم ایران در صحبتهای عدهای خاص! گفته است:
«این ادعاها در بحثهای مبتذل جامعهشناسی خودمانی و نقد اجتماعیهای مبتذلی که ارایه شده به کرات تکرار میشود که ما نخبهکش و استبدادپرور هستیم و در ذات خودمان دروغگو هستیم و فرصت طلبایم و خلقیات و روحیاتمان و به طور کلی ذات انسان ایرانی یک ذات شرور ستمگر دروغگوی فریبکار حقهباز دغلباز است»!
به گزارش اعتماد، وی افزوده است: از کنار این سخنان به سادگی نگذرید، اینها تعابیری است که مدام در جامعه شناسی خودمانی که به چاپ هشتادم رسیده میخوانیم و لذت میبریم!
*سبب خوشبختی و مسرّت است که سرانجام از جانب تریبونی غیر اصولگرا، صدای یک اعتراض نسبت به توهینهای هر روزه جریان خاص به مردم ایران انعکاس یافت.
فاضلی درست میگوید...
افرادی در کسوت سیاستورز، روزنامهنگار و یا استاد دانشگاه در میان جریان سیاسی خاص حضور دارند که قوت روزانه آنها نسبت دادن مقولات واهی به عادات و رفتار و پیشینهی تاریخی این مردم است و قابل تأمل آنکه به این حرفها تریبون هم داده میشود و حتی گاهی برخی از گویندگان همین سخنان به سمتهایی همچون مشاورت رئیس جمهور نیز منصوب میشوند!
در ادامه به ذکر نمونههایی از حرفهای این افراد خواهیم پرداخت و متأسفانه مجبوریم به اسامی آنها نیز اشاره کنیم.
احمد نقیبزاده (از استادان اصلاحطلب علوم سیاسی): بخش تودهوار جامعه لشکر خوبی برای پوپولیستها و دغلبازان هستند _ هر کاندیدایی میتواند با پول رأی بخرد. منظور من توده مردم است نه جامعه مدنی...مردم با وجود درک سیاسی نمیتوانند متشکّل عمل کنند.
تقی آزادارمکی(جامعهشناس): فقرا چون میخواهند به آمال و آرزوهای طبقه متوسط دست یابند در انتخابات شرکت میکنند _ریشه پرخاشگری و کینهتوزی مردم ایران به فرهنگ و دین و اخلاق و نظام اجتماعیشان برنمیگردد، بلکه به نحوه ظهور همه این امور در کالبد مدیریتی و اجرایی برمیگردد!
محمود سریعالقلم(از استادان اصلاحطلب علوم سیاسی): در جامعه ایرانی که یکی از پرحسدترین جوامع بشری است، توانمندیها و ظرفیتهای افراد سرکوب میشود _ اقتدارگرایی تاریخی ایرانی نیز باعث متفرق شدن مردم شده و زمینهساز انشعابات اجتماعی بوده است _ در زندگی اعراب، ترکها و شاید مردم اندونزی، جهانبینی دینی بیشتر جاری است تا در زندگی ایرانی _ شخصیت ایرانی (از یک زاویه) بسیار ضعیف است _ ذهن تسلسلی، انباشتی، تدریجی و فرآیندی در میان ایرانیان بسیار ضعیف است.
محمد قوچانی(روزنامهنگار اصلاحطلب): برخی از ما مردمان ایران به خصوص در لایههای روشنفکری خود به بحران اخلاقی عمیقی مبتلا هستیم که ریاکاری یکی از نمادهای آن است.
غلامحسین کرباسچی(فعال اصلاحطلب): روش زندگی ما فاصله چندانی با دیکتاتوری ندارد.
مهدی بازرگان(از چهرههای نهضت آزادی): سرّ بقای ایران، پفیوزی ماست...!
اکنون باید دید که آیا دامنه انتقادات به این صحبتهای غلط و ادراکات ناصحیح از جامعه ایرانی، فقط محدود به انتقاد آقای فاضلی خواهد بود یا اینکه میتوان به بروز جریانی امید بست که در مقابل تمام این غلطگوییها و غلطپنداریها قصد ایستادن دارد.
گفتنیست، کتابی تحت «جامعهشناسی خودمانی» نوشته شخصی به نام حسن نراقی (که فاضلی هم در بالا به آن اشاره کرده است) وجود دارد که در ظاهر با رویکرد بررسی صفات جامعه ایرانی، به نسبت دادن جمیع صفات بد عالم! به ایران و ایرانی اهتمام کرده است و نکته آنجاست که این کتاب هماکنون توسط برخی استادان علوم سیاسی دانشگاهها، برای خوانش، مطالعه و کسب نمره به دانشجویان علوم سیاسی دیکته میشود!
«این ادعاها در بحثهای مبتذل جامعهشناسی خودمانی و نقد اجتماعیهای مبتذلی که ارایه شده به کرات تکرار میشود که ما نخبهکش و استبدادپرور هستیم و در ذات خودمان دروغگو هستیم و فرصت طلبایم و خلقیات و روحیاتمان و به طور کلی ذات انسان ایرانی یک ذات شرور ستمگر دروغگوی فریبکار حقهباز دغلباز است»!
به گزارش اعتماد، وی افزوده است: از کنار این سخنان به سادگی نگذرید، اینها تعابیری است که مدام در جامعه شناسی خودمانی که به چاپ هشتادم رسیده میخوانیم و لذت میبریم!
*سبب خوشبختی و مسرّت است که سرانجام از جانب تریبونی غیر اصولگرا، صدای یک اعتراض نسبت به توهینهای هر روزه جریان خاص به مردم ایران انعکاس یافت.
فاضلی درست میگوید...
افرادی در کسوت سیاستورز، روزنامهنگار و یا استاد دانشگاه در میان جریان سیاسی خاص حضور دارند که قوت روزانه آنها نسبت دادن مقولات واهی به عادات و رفتار و پیشینهی تاریخی این مردم است و قابل تأمل آنکه به این حرفها تریبون هم داده میشود و حتی گاهی برخی از گویندگان همین سخنان به سمتهایی همچون مشاورت رئیس جمهور نیز منصوب میشوند!
در ادامه به ذکر نمونههایی از حرفهای این افراد خواهیم پرداخت و متأسفانه مجبوریم به اسامی آنها نیز اشاره کنیم.
احمد نقیبزاده (از استادان اصلاحطلب علوم سیاسی): بخش تودهوار جامعه لشکر خوبی برای پوپولیستها و دغلبازان هستند _ هر کاندیدایی میتواند با پول رأی بخرد. منظور من توده مردم است نه جامعه مدنی...مردم با وجود درک سیاسی نمیتوانند متشکّل عمل کنند.
تقی آزادارمکی(جامعهشناس): فقرا چون میخواهند به آمال و آرزوهای طبقه متوسط دست یابند در انتخابات شرکت میکنند _ریشه پرخاشگری و کینهتوزی مردم ایران به فرهنگ و دین و اخلاق و نظام اجتماعیشان برنمیگردد، بلکه به نحوه ظهور همه این امور در کالبد مدیریتی و اجرایی برمیگردد!
محمود سریعالقلم(از استادان اصلاحطلب علوم سیاسی): در جامعه ایرانی که یکی از پرحسدترین جوامع بشری است، توانمندیها و ظرفیتهای افراد سرکوب میشود _ اقتدارگرایی تاریخی ایرانی نیز باعث متفرق شدن مردم شده و زمینهساز انشعابات اجتماعی بوده است _ در زندگی اعراب، ترکها و شاید مردم اندونزی، جهانبینی دینی بیشتر جاری است تا در زندگی ایرانی _ شخصیت ایرانی (از یک زاویه) بسیار ضعیف است _ ذهن تسلسلی، انباشتی، تدریجی و فرآیندی در میان ایرانیان بسیار ضعیف است.
محمد قوچانی(روزنامهنگار اصلاحطلب): برخی از ما مردمان ایران به خصوص در لایههای روشنفکری خود به بحران اخلاقی عمیقی مبتلا هستیم که ریاکاری یکی از نمادهای آن است.
غلامحسین کرباسچی(فعال اصلاحطلب): روش زندگی ما فاصله چندانی با دیکتاتوری ندارد.
مهدی بازرگان(از چهرههای نهضت آزادی): سرّ بقای ایران، پفیوزی ماست...!
اکنون باید دید که آیا دامنه انتقادات به این صحبتهای غلط و ادراکات ناصحیح از جامعه ایرانی، فقط محدود به انتقاد آقای فاضلی خواهد بود یا اینکه میتوان به بروز جریانی امید بست که در مقابل تمام این غلطگوییها و غلطپنداریها قصد ایستادن دارد.
گفتنیست، کتابی تحت «جامعهشناسی خودمانی» نوشته شخصی به نام حسن نراقی (که فاضلی هم در بالا به آن اشاره کرده است) وجود دارد که در ظاهر با رویکرد بررسی صفات جامعه ایرانی، به نسبت دادن جمیع صفات بد عالم! به ایران و ایرانی اهتمام کرده است و نکته آنجاست که این کتاب هماکنون توسط برخی استادان علوم سیاسی دانشگاهها، برای خوانش، مطالعه و کسب نمره به دانشجویان علوم سیاسی دیکته میشود!