صراط: چندی پیش خانم مهندسی در حالی که آشفته و پریشان بود، به شعبه 14 دادسرای خارک رفت و وقتی پیش روی بازپرس امجدیان ایستاد، آهی کشید و گفت: فوقلیسانس شیمی دارم، حدود 2 سال پیش خیلی اتفاقی با شوهرم وحید که مهندس شرکت نفت است، آشنا شدم.
همان اوایل آشناییمان وحید مرا جهت کار به شرکت نفت معرفی کرد و طولی نکشید که به واسطه وی در شرکت نفت به عنوان مهندس مشغول به کار شدم. سرانجام پس از مدتی وحید نسبت به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد.وقتی دیدم که وی مردی تحصیلکرده و باشخصیت است و از طرفی نیز به او علاقهمند شده بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و موضوع را با پدر و مادرم مطرح کردم. خانوادهام نیز وقتی دیدند که وحید از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار و مرد زندگی است، اجازه دادند که برای خواستگاریام به خانهمان بیاید. پس از اعلام موافقت خانواده من به امید این که خوشبختترین زن دنیا هستم و با بهترین مرد دنیا پیوند زناشویی بستهام با مهریه هزار سکه طلا سر سفره عقد نشستم و با برگزاری مراسم جشن عروسی با هزاران آرزو و رویا راهی خانه بخت شدم.این زن شیمیدان گفت: حالا با گذشت 2 سال از زندگیمان شوهرم بنای ناسازگاری گذاشته و با کار کردن من در بیرون از خانه مخالف است. این درحالی است که وی به هیچ عنوان در مدت دو سال زندگی مشترکی که باهم داشتهایم نفقهای به من پرداخت نکرده است و تنها از حقوق ماهانهای که میگیرم مایحتاج خودم را تامین میکنم. حالا نیز که استقلال مالی پیدا کرده است مرا به زور از خانه بیرون انداخته و میگوید در صورتی حاضر است با من زندگی کند که من از کارم استعفا بدهم.
این زن گفت: من نیز حاضر نیستم کارم را از دست بدهم چرا که شوهرم مردی نیست در زندگی مان احساس مسئولیت داشته باشد و تنها به فکر عیش و نوش خودش است و در طول 2 سال زندگی مشترک هیچ نفقهای به من پرداخت نکرده و حتی طلاهایم را نیز از من پنهان کرده و حاضر نیست تحویلم دهد. بنابر این گزارش، با ادعاهای خانم مهندس جوان، شوهرش به دادسرا احضار شد. این مرد در بازجوییها گفت: آن زمان خود من همسرم را سر کار بردم و حالا مخالف کار کردن وی در بیرون از خانه هستم. میخواهم همسرم به جای کارکردن در بیرون از خانه به امورات زندگیمان برسد، من از لحاظ مالی هیچ کم و کاستی ندارم و همه امکانات رفاهی را برایش فراهم کردهام. همه اختلافات ما به خاطر کار کردن همسرم است چرا که وی در زندگی محبت را فراموش کرده و همه چیز را در استقلال مالی میبیند.
همان اوایل آشناییمان وحید مرا جهت کار به شرکت نفت معرفی کرد و طولی نکشید که به واسطه وی در شرکت نفت به عنوان مهندس مشغول به کار شدم. سرانجام پس از مدتی وحید نسبت به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد.وقتی دیدم که وی مردی تحصیلکرده و باشخصیت است و از طرفی نیز به او علاقهمند شده بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و موضوع را با پدر و مادرم مطرح کردم. خانوادهام نیز وقتی دیدند که وحید از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار و مرد زندگی است، اجازه دادند که برای خواستگاریام به خانهمان بیاید. پس از اعلام موافقت خانواده من به امید این که خوشبختترین زن دنیا هستم و با بهترین مرد دنیا پیوند زناشویی بستهام با مهریه هزار سکه طلا سر سفره عقد نشستم و با برگزاری مراسم جشن عروسی با هزاران آرزو و رویا راهی خانه بخت شدم.این زن شیمیدان گفت: حالا با گذشت 2 سال از زندگیمان شوهرم بنای ناسازگاری گذاشته و با کار کردن من در بیرون از خانه مخالف است. این درحالی است که وی به هیچ عنوان در مدت دو سال زندگی مشترکی که باهم داشتهایم نفقهای به من پرداخت نکرده است و تنها از حقوق ماهانهای که میگیرم مایحتاج خودم را تامین میکنم. حالا نیز که استقلال مالی پیدا کرده است مرا به زور از خانه بیرون انداخته و میگوید در صورتی حاضر است با من زندگی کند که من از کارم استعفا بدهم.
این زن گفت: من نیز حاضر نیستم کارم را از دست بدهم چرا که شوهرم مردی نیست در زندگی مان احساس مسئولیت داشته باشد و تنها به فکر عیش و نوش خودش است و در طول 2 سال زندگی مشترک هیچ نفقهای به من پرداخت نکرده و حتی طلاهایم را نیز از من پنهان کرده و حاضر نیست تحویلم دهد. بنابر این گزارش، با ادعاهای خانم مهندس جوان، شوهرش به دادسرا احضار شد. این مرد در بازجوییها گفت: آن زمان خود من همسرم را سر کار بردم و حالا مخالف کار کردن وی در بیرون از خانه هستم. میخواهم همسرم به جای کارکردن در بیرون از خانه به امورات زندگیمان برسد، من از لحاظ مالی هیچ کم و کاستی ندارم و همه امکانات رفاهی را برایش فراهم کردهام. همه اختلافات ما به خاطر کار کردن همسرم است چرا که وی در زندگی محبت را فراموش کرده و همه چیز را در استقلال مالی میبیند.