صراط: ترک نماز و خودنمایی و آرایش در برابر نامحرم هر دو عملی خلاف و کوتاهی در امر بندگی است، ولی با توجه به اهمیتی که نماز در اسلام دارد و ستون خیمه دین محسوب میشود جرم ترک نماز بالاتر و سنگینتر است.
نماز بهترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود، همان طور که اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستوشو کند، آلودگی در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک میکند و سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد مانند کسی است که نماز نمیخواند، با این وجود یکی از سؤالاتی که ذهن مخاطبان را به خود جلب کرده این است که جایگاه دختری که آرایش میکند ولی نماز میخواند و جایگاه دختری که نماز نمیخواند و آرایش نیز نمیکند، نزد خداوند چگونه است؟ سیدحسن موسوی کارشناسی مرکز تخصصی نماز در جواب این پرسش میگوید:
همان طور که نماز خواندن از دستورات مهم و اکید دین است، رعایت عفاف و وقار برای یک زن و اجتناب از خودنمایی و آرایش حرام و نابهجا و خود را در معرض دید نامحرم قرار ندادن از سفارشات دین است و از آنجا که دین مجموعهای کامل از دستورات، احکام، معارف و اخلاق است و دیندار کامل آن است که دین را در کلیت و جامعیت آن در همه ابعاد اجرا و پیاده کند و هر کس در گوشهای از ابعاد وسیع دین کوتاهی کند، به همان اندازه در دیانت ناقص است و پیامدهای منفی دنیوی و اخروی این کوتاهی نیز دامنگیرش خواهد شد.
هر چند تشخیص جایگاه واقعی انسانها نزد خداوند کار سادهای نیست و به درستی نمیتوان این جایگاه و موقعیت را تشخیص داد، زیرا علاوه بر اعمال ظاهری انسان نیتها و انگیزههای درونی آنها نیز در تعیین این موقعیت و جایگاه دخیل و مؤثر است و ما نوعاً راهی به درون انسانها و تشخیص این نیت و انگیزهها نداریم و نمیتوان تنها بر اساس ظاهر اعمال انسانها و نوع رفتار آنها در این باره قضاوت قاطع کرد، اما شاید بتوان گفت که در عین حال که ترک نماز و خودنمایی و آرایش در برابر نامحرم هر دو عملی خلاف و کوتاهی در امر بندگی است، ولی با توجه به اهمیتی که نماز در اسلام دارد و ستون خیمه دین محسوب میشود جرم ترک نماز بالاتر و سنگینتر است.
گذشته از اینکه خانم نمازخوانی که اهل آرایش در برابر نامحرم است، به خاطر روحیه معنوی حاصل از نماز و ارتباط با خدا راحتتر و زودتر راهنمایی و ارشاد میشود و امید است به برکت نماز دست از این گناهش بردارد، ولی انسان بینماز چون این زمینه را ندارد، سختتر و دیرتر ارشاد و راهنمایی به سوی نماز خواندن و انجام دستور الهی میشود.
*اعمال خوب بینماز
در معارف و تعالیم ما آمده است که قبول اعمال نیک انسان در گرو قبولی نماز است، حالا فرض بفرمایید فرد تارک الصلاتی را که کارهای خیر زیادی انجام داده – کافر باشد یا مسلمان - حالا مزد این اعمال چه میشود؟ آیا این مسأله با عدالت خداوند منافات ندارد؟
در ابتدا باید گفت، هر رفتار خوبی بدون سودمندی نیست، البته بعضی پاداشها در همین دنیا داده میشود به طوری که گشایشها و یا نعمتهایی در زندگی او سرازیر میشود و یا بلاهایی از او دفع میشود و در قیامت نیز حتی برای کافران عذاب جهنم دارای مراتب مختلف است و برای کافرانی که خدماتی داشتهاند از تخفیف مجازات بهرهمند خواهند شد، جهت توضیح بیشتر نیز به چند نکته میتوان اشاره کرد:
1- افرادى که به خدا و آخرت ایمان ندارند، طبعاً هیچ عملى را به منظور بالا رفتن به سوى خدا انجام نمىدهند و چون به این منظور انجام نمىدهند قهراً سیر و سلوکى از آنها به سوى خدا و عالم آخرت صورت نمىگیرد؛ پس طبعاً آنها به سوى خدا و ملکوت خدا بالا نمىروند و به بهشت نمىرسند؛ یعنى به مقصدى که به سوى آن نرفتهاند، به حکم آنکه نرفتهاند، نمىرسند و این امر منافاتی با عدل الهی ندارد.[1]
2- غیر مسلمانانى که به خدا و آخرت ایمان دارند و عمل خیر به قصد تقرّب به خداوند انجام مىدهند، به موجب اینکه از نعمت اسلام بىبهرهاند، طبعاً از مزایاى استفاده از این برنامه الهى محروم مىمانند؛ از اعمال خیر آنها آن اندازه مقبول است که با برنامه الهى اسلام منطبق است، مانند انواع احسانها و خدمتها به خلق خدا، اما عبادات مجعوله که اساسى ندارد طبعاً نامقبول است و یک سلسله محرومیتها که از نارسی به برنامه کامل ناشى مىشود شامل حال آنها مىشود.
3- عمل خیر مقبول، اعمّ از آنکه از مسلمان صادر شود یا از غیر مسلمان، یک سلسله آفتها دارد که ممکن است بعد عارض شود و آن را فاسد کند، در رأس همه آن آفتها، ترک نماز است.
راوی میگوید از امام صادق(ع) در خصوص آیه شریفهای که می فرماید: «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرین»[2]؛ هر کس به ایمان کافر شود به تحقیق عملش نابود شده و او در آخرت از زیانکاران است، سؤال کردم آن حضرت(ع) در پاسخ فرمود: «ترک الصلاة الذی اقر به...»[3]؛ ترک کردن نماز است، چنان نمازی که به آن اقرار کرده است.
در خصوص افراد غیر مسلمان نیز هر چند اعمال خیر فراوانى به قصد تقرّب به خدا انجام دهند، اما وقتى که حقایق اسلام بر آنها عرضه شود، تعصب و عناد بورزند و انصاف و حقیقتجویى را کنار بگذارند، تمام آن اعمال خیر، هدر است، همان گونه که خداوند متعال فرموده است: «مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فی یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلى شَیْءٍ ذلِکَ»[4]؛ اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى! آنها توانایى ندارند کمترین چیزى از آنچه را انجام دادهاند، به دست آورند.
4- اعمال خیر افرادى که به خدا و قیامت ایمان ندارند و احیاناً براى خدا شریک قائلند موجب تخفیف و احیاناً رفع عذاب آنها خواهد بود.
مجلسى علیه الرحمه از«ثواب الاعمال» شیخ صدوق از على بن یقطین از حضرت امام موسى کاظم(ع) نقل مىکند که آن حضرت فرمود: در میان بنى اسرائیل مرد مؤمنى بود که همسایهاى کافر داشت که با آن مؤمن خوشرفتارى مىکرد و در کارهاى خیر دنیوى با او همراه بود، هنگامى که آن کافر در گذشت، خداوند خانهاى از گل در دوزخ براى او بنا کرد که او را از حرارت آتش حفظ مىکرد و روزىاش از غیر جهنّم به او مىرسید و به او گفته شد: این پاداش آن خوشرفتارى است که با فلان همسایه مؤمن خود داشتى و در کارهاى پسندیده دنیوى همراه او بودى.[5]
مرحوم مجلسى پس از نقل این روایت در کتاب شریف بحارالانوار مىگوید: این روایت و امثال آن دلیل است که عذاب برخى از جهنّمیان از کفار به خاطر اعمال نیکشان برداشته مىشود، آیاتى که درباره کفار وارد شده که تخفیفى در عذابشان داده نمىشود در موردى است که چنین اعمال خیرى از آنها صادر نشده باشد.[6]
5- آیات و روایاتى که دلالت مىکند اعمال منکران نبوّت یا امامت و یا ترک کنندگان نماز مقبول نیست، ناظر به آن است که آن انکارها از روى عناد و لجاج و تعصب باشد؛ اما انکارهایى که صرفاً عدم اعتراف است و منشأ عدم اعتراف هم قصور است نه تقصیر، مورد نظر آیات و روایات نیست. این گونه منکران از نظر قرآن کریم، مستضعف و «مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ» به شمار مىروند و همان گونه که خداوند متعال فرموده: «مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ»[7]؛ به فرمان خدا واگذار شدهاند(و کارشان با خداست) یا آنها را مجازات مىکند و یا توبه آنان را مىپذیرد.[8]
دیگر پرسشهای نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت مطرح کنید.
*پینوشتها:
[1]-ر ک ترجمه تفسیر المیزان آیه 3 سوره محمد، ج18، ص 339
[2]-مائده، آیه 5
[3]-بحارالأنوار، ج79، ص 219
[4]-ابراهیم، آیه 18
[5]-ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 169
[6]-بحارالأنوار، ج8، ص 297
[7]-التوبة، 106
[8]-مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج1، ص 341 با کمی حذف و اضافات جهت هماهنگسازی با موضوع بحث کتاب
نماز بهترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود، همان طور که اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستوشو کند، آلودگی در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک میکند و سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد مانند کسی است که نماز نمیخواند، با این وجود یکی از سؤالاتی که ذهن مخاطبان را به خود جلب کرده این است که جایگاه دختری که آرایش میکند ولی نماز میخواند و جایگاه دختری که نماز نمیخواند و آرایش نیز نمیکند، نزد خداوند چگونه است؟ سیدحسن موسوی کارشناسی مرکز تخصصی نماز در جواب این پرسش میگوید:
همان طور که نماز خواندن از دستورات مهم و اکید دین است، رعایت عفاف و وقار برای یک زن و اجتناب از خودنمایی و آرایش حرام و نابهجا و خود را در معرض دید نامحرم قرار ندادن از سفارشات دین است و از آنجا که دین مجموعهای کامل از دستورات، احکام، معارف و اخلاق است و دیندار کامل آن است که دین را در کلیت و جامعیت آن در همه ابعاد اجرا و پیاده کند و هر کس در گوشهای از ابعاد وسیع دین کوتاهی کند، به همان اندازه در دیانت ناقص است و پیامدهای منفی دنیوی و اخروی این کوتاهی نیز دامنگیرش خواهد شد.
هر چند تشخیص جایگاه واقعی انسانها نزد خداوند کار سادهای نیست و به درستی نمیتوان این جایگاه و موقعیت را تشخیص داد، زیرا علاوه بر اعمال ظاهری انسان نیتها و انگیزههای درونی آنها نیز در تعیین این موقعیت و جایگاه دخیل و مؤثر است و ما نوعاً راهی به درون انسانها و تشخیص این نیت و انگیزهها نداریم و نمیتوان تنها بر اساس ظاهر اعمال انسانها و نوع رفتار آنها در این باره قضاوت قاطع کرد، اما شاید بتوان گفت که در عین حال که ترک نماز و خودنمایی و آرایش در برابر نامحرم هر دو عملی خلاف و کوتاهی در امر بندگی است، ولی با توجه به اهمیتی که نماز در اسلام دارد و ستون خیمه دین محسوب میشود جرم ترک نماز بالاتر و سنگینتر است.
گذشته از اینکه خانم نمازخوانی که اهل آرایش در برابر نامحرم است، به خاطر روحیه معنوی حاصل از نماز و ارتباط با خدا راحتتر و زودتر راهنمایی و ارشاد میشود و امید است به برکت نماز دست از این گناهش بردارد، ولی انسان بینماز چون این زمینه را ندارد، سختتر و دیرتر ارشاد و راهنمایی به سوی نماز خواندن و انجام دستور الهی میشود.
*اعمال خوب بینماز
در معارف و تعالیم ما آمده است که قبول اعمال نیک انسان در گرو قبولی نماز است، حالا فرض بفرمایید فرد تارک الصلاتی را که کارهای خیر زیادی انجام داده – کافر باشد یا مسلمان - حالا مزد این اعمال چه میشود؟ آیا این مسأله با عدالت خداوند منافات ندارد؟
در ابتدا باید گفت، هر رفتار خوبی بدون سودمندی نیست، البته بعضی پاداشها در همین دنیا داده میشود به طوری که گشایشها و یا نعمتهایی در زندگی او سرازیر میشود و یا بلاهایی از او دفع میشود و در قیامت نیز حتی برای کافران عذاب جهنم دارای مراتب مختلف است و برای کافرانی که خدماتی داشتهاند از تخفیف مجازات بهرهمند خواهند شد، جهت توضیح بیشتر نیز به چند نکته میتوان اشاره کرد:
1- افرادى که به خدا و آخرت ایمان ندارند، طبعاً هیچ عملى را به منظور بالا رفتن به سوى خدا انجام نمىدهند و چون به این منظور انجام نمىدهند قهراً سیر و سلوکى از آنها به سوى خدا و عالم آخرت صورت نمىگیرد؛ پس طبعاً آنها به سوى خدا و ملکوت خدا بالا نمىروند و به بهشت نمىرسند؛ یعنى به مقصدى که به سوى آن نرفتهاند، به حکم آنکه نرفتهاند، نمىرسند و این امر منافاتی با عدل الهی ندارد.[1]
2- غیر مسلمانانى که به خدا و آخرت ایمان دارند و عمل خیر به قصد تقرّب به خداوند انجام مىدهند، به موجب اینکه از نعمت اسلام بىبهرهاند، طبعاً از مزایاى استفاده از این برنامه الهى محروم مىمانند؛ از اعمال خیر آنها آن اندازه مقبول است که با برنامه الهى اسلام منطبق است، مانند انواع احسانها و خدمتها به خلق خدا، اما عبادات مجعوله که اساسى ندارد طبعاً نامقبول است و یک سلسله محرومیتها که از نارسی به برنامه کامل ناشى مىشود شامل حال آنها مىشود.
3- عمل خیر مقبول، اعمّ از آنکه از مسلمان صادر شود یا از غیر مسلمان، یک سلسله آفتها دارد که ممکن است بعد عارض شود و آن را فاسد کند، در رأس همه آن آفتها، ترک نماز است.
راوی میگوید از امام صادق(ع) در خصوص آیه شریفهای که می فرماید: «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرین»[2]؛ هر کس به ایمان کافر شود به تحقیق عملش نابود شده و او در آخرت از زیانکاران است، سؤال کردم آن حضرت(ع) در پاسخ فرمود: «ترک الصلاة الذی اقر به...»[3]؛ ترک کردن نماز است، چنان نمازی که به آن اقرار کرده است.
در خصوص افراد غیر مسلمان نیز هر چند اعمال خیر فراوانى به قصد تقرّب به خدا انجام دهند، اما وقتى که حقایق اسلام بر آنها عرضه شود، تعصب و عناد بورزند و انصاف و حقیقتجویى را کنار بگذارند، تمام آن اعمال خیر، هدر است، همان گونه که خداوند متعال فرموده است: «مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فی یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلى شَیْءٍ ذلِکَ»[4]؛ اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى! آنها توانایى ندارند کمترین چیزى از آنچه را انجام دادهاند، به دست آورند.
4- اعمال خیر افرادى که به خدا و قیامت ایمان ندارند و احیاناً براى خدا شریک قائلند موجب تخفیف و احیاناً رفع عذاب آنها خواهد بود.
مجلسى علیه الرحمه از«ثواب الاعمال» شیخ صدوق از على بن یقطین از حضرت امام موسى کاظم(ع) نقل مىکند که آن حضرت فرمود: در میان بنى اسرائیل مرد مؤمنى بود که همسایهاى کافر داشت که با آن مؤمن خوشرفتارى مىکرد و در کارهاى خیر دنیوى با او همراه بود، هنگامى که آن کافر در گذشت، خداوند خانهاى از گل در دوزخ براى او بنا کرد که او را از حرارت آتش حفظ مىکرد و روزىاش از غیر جهنّم به او مىرسید و به او گفته شد: این پاداش آن خوشرفتارى است که با فلان همسایه مؤمن خود داشتى و در کارهاى پسندیده دنیوى همراه او بودى.[5]
مرحوم مجلسى پس از نقل این روایت در کتاب شریف بحارالانوار مىگوید: این روایت و امثال آن دلیل است که عذاب برخى از جهنّمیان از کفار به خاطر اعمال نیکشان برداشته مىشود، آیاتى که درباره کفار وارد شده که تخفیفى در عذابشان داده نمىشود در موردى است که چنین اعمال خیرى از آنها صادر نشده باشد.[6]
5- آیات و روایاتى که دلالت مىکند اعمال منکران نبوّت یا امامت و یا ترک کنندگان نماز مقبول نیست، ناظر به آن است که آن انکارها از روى عناد و لجاج و تعصب باشد؛ اما انکارهایى که صرفاً عدم اعتراف است و منشأ عدم اعتراف هم قصور است نه تقصیر، مورد نظر آیات و روایات نیست. این گونه منکران از نظر قرآن کریم، مستضعف و «مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ» به شمار مىروند و همان گونه که خداوند متعال فرموده: «مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ»[7]؛ به فرمان خدا واگذار شدهاند(و کارشان با خداست) یا آنها را مجازات مىکند و یا توبه آنان را مىپذیرد.[8]
دیگر پرسشهای نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت مطرح کنید.
*پینوشتها:
[1]-ر ک ترجمه تفسیر المیزان آیه 3 سوره محمد، ج18، ص 339
[2]-مائده، آیه 5
[3]-بحارالأنوار، ج79، ص 219
[4]-ابراهیم، آیه 18
[5]-ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 169
[6]-بحارالأنوار، ج8، ص 297
[7]-التوبة، 106
[8]-مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج1، ص 341 با کمی حذف و اضافات جهت هماهنگسازی با موضوع بحث کتاب