چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۹

لیبرال‌دمکراسی سرنوشت محتوم است؟!

گرچه فرانسیس فوکویاما، لیبرال دموکراسی را آینده محتوم بشری نامیده اما چالش‌های متعددی که بر این سبک سیاسی وارد شده تحقق این پیش بینی را تا حدود زیادی مسکوت باقی گذاشته است.
کد خبر : ۲۴۰۵۵۷

صراط: فوسید بنت تروین، محقق برجسته دانشگاه دولتی نروژ در بررسی لیبرال دموکراسی معتقد است: توسعه دموکراسی به کسب و کار اصلی بسیاری از سیاست گذاران خارجی تبدیل شده و هدف غایی آنها گسترش صلح جهانی، آزادی سیاسی و رفاه عمومی عنوان می شود. دموکراسی تبدیل به ابزاری دولتی به منظور دستیابی به آزادی شده و غالبا بعنوان ایده آلی بین المللی جهت تضمین صلح به شمار می آید. چنین فرضیه ای _ گسترش دموکراسی به منظور تحقق آزادی توسط دولت _  بر این ادعا استوار است که «لیبرال دموکراسی» بهترین و مهمترین نظام سیاسی محسوب می شود. بر این اساس دموکراسی حتی بدون پیشوند لیبرال نیز نظامی بلامنازع و بی رقیب در دولت های کنونی دنیا انگاشته می شود. با این حال هیچ دستورالعمل روشن یا جهانشمولی برای این سیستم سیاسی تعیین نشده، به همین دلیل ارزیابی های منتقدانه فراوانی علیه مفهوم کلاسیک و غربی لیبرال دموکراسی و همچنین چالش های زمینه ای و اجرایی آن در خاورمیانه  مطرح می گردد.

سکولاریزه کردن خاورمیانه

این محقق نروژی در ادامه می افزاید : واقعیت این است که تاکید شدید بر سکولاریزه کردن جوامع در خاورمیانه به بهانه آزادی بیان و عمل در این منطقه ، ناکارآمد و از پیش شکست خورده بوده است . اجرای ایدئولوژی های غربی در کشورهای عربی نه تنها موجب توسعه آزادی و رفاه جهانی نمی شود بلکه با ایجاد تقابل چشم اندازهای سیاسی و اجتماعی ، نوعی خفقان و البته خصومت در میان کشورها ایجاد می نماید . این مساله را می‌توان بزرگترین چالش پیش روی جهان غرب و عرب دانست.

نشریه اُپن دموکراسی (open democracy) نیز در این باره می نویسد: سیاستمداران غربی یک بار اجرای ناموفق استراتژی سکولاریسم را در میان ملت‌های خاورمیانه آزموده اند اما به نظر می رسد شکست در این تست نتوانسته مانع فعالیت های خرابکارانه و ضداسلامی آنان در منطقه گردد؛ چرا که آنان قویا اسلام و پیروان فراوانش را تهدیدی برای منافع و اهداف خود در منطقه می دانند و به منظور تخریب چهره و درون آن از هر ابزاری بهره می برند .

بخش اعظمی از پوشش رسانه ای حادثه حمله به  دفتر نشریه « شارلی ابدو» در کشورهای غربی و بخصوص فرانسه حول محور دیرینه « جنگ علیه تروریسم » انجام گرفت : اینکه فرهنگ سکولار غربی بذات صلح دوست ، منطقی و مسالمت آمیز بوده در حالی که اسلام در این زمینه کاملا مبهم است . در برخی از رسانه‌ها حمله به شارلی ابدو ، حمله به آزادی سکولار تعبیر شد ؛ این سیاست رسانه ای نه تنها در رفع پیچیدگی های موجود در این نوع وقایع موفق نبوده بلکه حتی نتوانسته حقانیت خودساخته ایده های سکولاریسم و تاریخچه گنگ آن را نیز برای مخاطبین غربی اش اثبات و استدلال نماید .

حادثه شارلی ابدو ؛ تجسم زوال در لیبرالیسم

نشریه نیشن (nation)در گزارشی مبسوط با اشاره به حمله تروریستی به دفترنشریه ای فکاهی در فرانسه نوشت : در هفتم ژانویه 2015 ، فرانسوا اولاند رییس جمهوری فرانسه در رابطه با حمله تروریستی به شارلی ابدو گفت که تروریست ها نه فقط چند انسان بلکه ارزش های اساسی یک جمهوری که همان آزادی بیان ، کثرت گرایی و دموکراسی است ، هدف قرار داده اند . وی به فرانسوی ها قول داد که با مبارزه علیه تروریسم و بنیادگرایی از این ارزش ها محافظت نماید . پاریس این نوع حوادث را ناشی از برخود تمدن ها در غرب دانست بدون آنکه اشاره ای به سیستم سیاسی ناکارآمد در دولت های غربی نماید.

جنگ علیه ترور، فصلی مهم در القای دروغی غربی بنام « لیبرال دموکراسی غربی ؛ مهد آزادی و صلح بین المللی » به شمار می آید . مدتهاست که ایالات متحده با همکاری متحدان اروپایی و عرب خود مجموعه ای از سیاست های جنگ افروزانه و نیابتی را در منطقه خاورمیانه در دستور کار خود قرار داده تا از طریق آن به نتیجه از پیش تعیین شده و امپریالیسمی خود _ تحقق نظمی نوین در جهان _ دست یابد .

نیشن در بخش دیگری از مقاله خود می نویسد:  واقعیت این است که مکتب لیبرالیسم به اندازه ای قوی نیست که بتواند از خود علیه بنیادگرایی دفاع نماید ؛ یا اینکه حداقل مدعیان آن توانایی استدلال و اجرای امور بر اساس اصول آزادی و دموکراسی را ندارند.


اسلاوی ، تحلیلگر و مفسر فرانسوی در این باره می گوید :  درست است که بنیادگرایی واکنشی نادرست و البته مبهم علیه لیبرالیسم محسوب می گردد اما لیبرال دموکرات ها نیز به تدریج خود را از درون تضعیف می کنند ؛ آنها همانند آخرین نیروهای فردریش نیچه احمقانه در منافع کنونی خود غرق شده و هیچگونه انتقادی را نیز برنمی تابند .

ارزیابی اصول لیبرال دموکراسی در جامعه آمریکا

نگاهی مختصر به وضعیت اصول و ضوابط لیبرال دموکراسی در داخل آمریکا نیز واقعیات اسفناکی را نشان می دهد . اختلاف شدید طبقاتی ، تبعیض نژادی و نرخ بالای بیکاری و فقدان امنیت درتمامی جوانب آن از جمله کاری ، اجتماعی و غیره  همگی مهر تائیدی برای ابطال حقانیت ادعایی لیبرالیسم غربی است . چه آنکه قتل گاه و بیگاه سیاه پوستان و عدم برخورداری آنان از اولیه ترین حقوق شهروندی بر هیچ کس پوشیده نیست .

اینترنشنال سوشیالیست ریویو در یادداشتی در این زمینه تاکید کرد: ایالات متحده یکی از آخرین کشورهایی محسوب می شود که قانون برده داری را لغو نمود . می توان به جرات گفت که از دیرباز مفهوم لیبرالیسم در نگاه دولتمردان آمریکایی مترادفی در آزادی یا دموکراسی نداشته بلکه تنها شعارهای نامتقارنی را شامل می شود که با عملکرد آنها کاملا متضاد بوده است.                                                          

اسلام هراسی ؛ فاکتور فرار از شکست

شبکه الجزیره با تحلیلی درباره تئوری جنگ غرب علیه تروریسم تصریح کرد :  گزینه  «اسلام هراسی گسترده » بعنوان یکی از اصلی ترین فاکتورهای فرار به جلو از سوی امپریالیسم غربی به شمار می آید. کسی نمی تواند گزارش اخیر سنا را درباره شکنجه های نامتعارف و غیرقابل تصور سیا علیه زندانیان مسلمان تحت عنوان جعلی « جنگ علیه ترور» و در راستای آرمان های لیبرالیسم توجیه نماید. گفتمان فراگیری که در سطح بین المللی در زمینه علل افزایش همزمان خشونت و اسلام هراسی در اروپا و آمریکا بوجود آمده نیز همین مساله را تائید می کند .

واقعیت این است که دولت های غربی در قبال این مساله تردیدی ندارند که ارزش های عنوان شده در مکتب لیبرال دموکراسی را به منظور تحقق اهداف و منافع خود در خاورمیانه کنار بگذارند . استفاده از رژیم های مستبد بعنوان نیروهای نیابتی ، آموزش و تربیت جنگجویانی بی قید و افراطی و همچنین سیاست های جنگ محور همانند آنچه اسرائیل در خاک فلسطین اجرا می کند، ابزارهای دیگری است که غربی ها از آن در منطقه و جهان بهره می برند .

خفقان ، بطن عملی آزادی بیان

در تابستان گذشته و حمله اسرائیل به غزه ، پاریس هرگونه تلاش مردمی برای اعلام همبستگی با فلسطینیان را ممنوع اعلام کرد . بعلاوه دولت تعداد زیادی از نویسندگان ، هنرمندان و حتی کاریکاتوریست ها را که از جنایات اسرائیل در غزه انتقاد کرده بودند به اتهام « اخلال در نظم اجتماعی » بازداشت نمود.


مانوئل والس ، نخست وزیر فرانسه در این باره گفت: آیا ما باید در قبال چنین خلاقیت نفرت آمیزی سکوت کنیم ؟ مطمئنا نه !

شارلی ابدو در سال 2008 شدیدترین انتقادات را علیه نویسنده ای منتشر نمود که سرمقاله ای ضدیهودی نوشته بود. در این برهه زمانی ، به نظر می رسد جامعه مسلمان در کشورهای غربی در گفتگوهای ملی راجع به انسجام و اتحاد ملی بطور کامل حذف شده اند.

تبعیض نژادی دیرینه علیه مسلمانان و لگدمال کردن کشورهای منطقه برای دستیابی به اهداف استراتژیک طی بیش از دو دهه گذشته موجب بروز فضای خصومت ، سوء ظن و عدم تحمل عقاید و افکار اسلامی در آمریکا و اروپا شده است. بنابراین ، درک و مقابله با افراط گرایی را باید در گفتمان مدرن غربی که مملو از گرته برداری های نادرست و تحریف شده از اسلام است، ریشه یابی کرد.

یمن،‌ بحرین و سوریه پاشنه آشیل ادعای لیبرال دمکراسی غرب

الجزیره در بخش دیگری از مقاله خود نوشت: جنایات و خشونت های بی سابقه از سوی برخی از اسلامگرایان ، پدیده ای است که محصول ایدئولوژی های شکست خورده و دوگانه در لیبرالیسم غربی محسوب می شود .

گرچه فرانسیس فوکویاما ، لیبرال دموکراسی را آینده محتوم بشری نامیده اما چالش های متعددی که بر این سبک سیاسی وارد شده  این پیش بینی را تا حدود زیادی مسکوت نموده است . آزادی شهروندان تحت حکومتی محدود به قانون هرگز از سوی بنیانگذاران غربی و پیروان بعدی این مکتب سیاسی عملا دیده نشد و تنها در قالب سخن و ادعا باقی ماند.

منبع: فارس
برچسب ها: لیبرال دمکراسی