خانیکی در این باره گفتگویی در روزنامه شرق انجام داده و طی آن با اشاره به موضوع تلفن های هوشمند؛ توضیحات مبسوطی را درباره «جنبش های اجتماعی»! ارائه کرده است.
در ادامه بخش هایی از صحبت های خانیکی را در این باره میخوانید:
_ ٢٠ میلیون دستگاهی (تلفن های هوشمند) که در اختیار مردم است، بهخصوص با تأکید بر اینکه چه کاربرانی بیشتر آنها را مصرف میکنند، اولین مسئلهای که در برابر ما قرار میدهند، این است که بدانیم چه تقاضاهایی ایجاد میکنند. جنبشهای جدید بر اساس نیازهای جدید به وجود میآید؛ یعنی نیازهای جدید مطرح میشود، اما فضای موجود به آن نیازها پاسخ نمیدهد، این باعث بهوجود آمدن جنبشهای جدید میشود.
_ به عبارت دیگر، جنبشهای اجتماعی که باز هم آنها فینفسه نه فرصت هستند و نه تهدید، میتوانند ظرفیتهای هر جامعهای را افزایش دهند.
_ جنبشهای جدید اجتماعی الزاما جنبشهای ساختارشکن نیستند خیلی از گرایشهایی که در درون این جنبشها وجود دارد، در تعریف سیاسیاش، به گرایشهای اصلاحطلبانه و قانونمند و انتقادی نزدیکتر است.
_ این همایشها، تنها معطوف به نگرانیها نباشد بلکه معطوف به ظرفیتهای مثبت هم باشد. نباید از این پدیده ترسید بلکه باید این پدیده را قابل دسترس و قابل استفاده برای عموم کرد!
تحلیلی بر اظهارات خانیکی:
*مسئله ای به نام «جنبش اجتماعی»! ظاهراً پس از ماجرای تشییع جنازه مرحوم مرتضی پاشایی مورد توجه عمده یک جریان سیاسی خاص قرار گرفت و آنها در این باره با ارکان و جلوات مختلفی داد سخن دادند.
از «این تشییع یک تست بود»! تا «جوانان معترض دهه شصتی این تشییع را رقم زدند» و «نمایش، نمایش پاشایی نبود»! تنها بخشی از تک نگاره ها و جملات اصلاح طلبان و تریبون های این جریان بود که بر زبان آورده شد و کار را به جایی رسانید که امروز در هیچ مطلبی از سوی جریان خاص به چیزی به نام جنبش اجتماعی اشاره نمی شود مگر اینکه با تلمیح، به ماجرای تشییع پاشایی نیز اشاره شود! (کما اینکه در مقدمه گفتگوی اشاره شده نیز کلمه «پاشایی» به چشم می خورد)
و اما «تلفن های هوشمند»،«شبکه های موبایلی» و چیزی به نام «جنبش اجتماعی»...
شاید در نگاه اول بدبینانه به نظر برسد اما با اندکی تدقیق در سه عنوان اشاره شده و همچنین با عنایت به تجربه رفتارهای جنبش های اجتماعی در کشورهایی مثل اوکراین، چین، ونزوئلا و ... باید عنوان کرد که در جنبش های اجتماعی کنونی که عمدتاً و به دلایلی محرز، به سمت اغتشاش و براندازی ختم می شوند؛ برای هماهنگ سازی متجمعین به شبکه های ارتباطی نیاز است و پر واضح آنکه موبایل های هوشمند ابزار رفع این نیاز هستند.
البته این حرف به معنای نفی موبایل های هوشمند و حتی شبکه های موبایلی نیست اما یقیناً به این معناست که ما در حال صحبت کردن پیرامون یک «کارد دو لبه» هستیم.
کارد دو لبه ای که سوگمندانه باید اذعان کرد؛ جریان سیاسی خاص چه در فتنه سال 88 و چه در ماجرای تشییع یک خواننده جوان نشان دادند که از طریق آن قصد ایجاد «فشار» علیه نظام و میل کردن به چیزهایی مثل اعتراض! دارند.
کما اینکه سعید حجاریان نیز چند ماه پس از وقوع آن تشییع به صحنه آمد و صریحاً از این معنا سخن گفت که مردم باید همچون درگذشت مرحوم پاشایی نیز به صحنه بیایند و با تجمعات خیابانی؛ به ایجاد فشار علیه نظام بپردازند.
همآغوشی جنبش های اجتماعی با براندازی و پررنگ سازی نقش موبایل های هوشمند در این میان نیز البته فقط منوط به رفتار جریان خاص در ایران نیست.
شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که در اوان وقوع جریان «خیزش چتر» در هنگ کنگ که گویا همچنان در جریان است اما رو به سردی گذاشته؛ یکی از گزارشگران الجزیره، این جمله را در وبلاگ خود منتشر کرد که «دانشجویان هنگ کنگی قصد دارند با موبایل های هوشمند خود آینده کشور چین را تغییر دهند»...
و منظور او هم شعارهای اغتشاشگران هنگ کنگی مبنی بر براندازی هیئت حاکمه هنگ کنگ و تلاش آنها با حمایت آمریکا مبنی بر خارج شدن این منطقه از قیمومت چین بود.
همچنین کسانی که وقایع فتنه سال 88 را بصورت دقیق به یاد دارند، لابد به خاطر می آورند که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا چگونه در آن مقطع از تلاش کاخ سفید برای به راه انداختن اینترنت چمدانی در کشورهای معارض آمریکا خبر داد.
پروژه ای که طی آن قرار بود تلفن های هوشمند به شبکه های اینترانتی فرامرزی متصل شده و برای دستور گرفتن از اتاق های عملیات براندازی دیگر نیازی به تجهیزات مخابراتی داخلی نداشته باشند.
صحبت های اشاره شده از هادی خانیکی پیرامون جنبش های اجتماعی در ظاهر حاوی هیچ نکته یا خبر خاصی نیستند و سایر صحبت های وی درباره شبکه های موبایلی که در متن گفتگو با شرق آمده است نیز ایضاً...
اما نکته آنجاست که نمی توان به پازلی به نام جنبش های اجتماعی جدید بصورت یک قطعه تنها نگریست!
بلکه باید سایر اجزای این معما که شامل تجربه کشورهای دیگر، رفتار اصلاح طلبان در قبال جنبش های اجتماعی، رابطه تلفن های هوشمند با جنبش های اجتماعی، فتنه سال 88، علاقه ژنتیکی جریان سیاسی خاص به مبارزه با استبداد داخلی! و ... را نیز در کنار یکدیگر قرار داد و آنگاه در نتایجی که منطقاً به دست خواهد آمد، تأمل کرد.
***