پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۷

کره جنوبی چگونه مطلوب سریع‌القلم شد؟

محمود سریع‌القلم، از استادان اصلاح‌طلب و از چهره‌های نزدیک به رئیس جمهور روحانی که گفته می‌شود مشاور وی نیز هست اخیراً سخنان مطوّلی را در محل سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور پیرامون مفهوم «توسعه» ایراد کرده است.
کد خبر : ۲۳۹۷۴۰
صراط: محمود سریع‌القلم، از استادان اصلاح‌طلب و از چهره‌های نزدیک به رئیس جمهور روحانی که گفته می‌شود مشاور وی نیز هست اخیراً سخنان مطوّلی را در محل سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور پیرامون مفهوم «توسعه» ایراد کرده است.
متن سخنان وی در قالب یک مقاله توسط سایت حزب ندای ایرانیان منتشر شده است.

در ادامه به بررسی بخش‌هایی از صحبت‌های این استاد دانشگاه و چهره نزدیک به دولت یازدهم پرداخته‌ایم.


تحلیلی بر اظهارات اخیر سریع القلم:

*از مجموع سخنان سریع‌القلم 6 بند انتخاب شده که جملگی در ادامه با رنگ قرمز مشخص شده‌اند.

در ذیل هر بند نیز انگاره‌ها و تحلیل‌هایی پیرامون نظرات آقای سریع‌القلم ارائه شده است: 

1_ توسعه یافتگی اصول مشخصی دارد که این‌ها جهانی هستند، هر کشوری، با هر مساحتی، با هرنوع فرهنگ، تاریخچه و ادبیات باید اصولی را رعایت کند.

*صحبت آقای سریع‌القلم در این زمینه صحیح است اما نکته آنجاست که ما انقلاب اسلامی ایران را بوجود آوردیم تا همین قواعد الزامی شرق و غرب را رعایت نکنیم و قاعده‌ی خودساخت و اصولی‌تری را برای پیشرفت به جهان صادر کنیم.

اصول توسعه از منظر جهانی یا همان قوانین الزامی برای جهانی شدن! اصولی برخاسته از لیبرالیسم، کوبش دین حق، پذیرش باطل در نقطه‌ی فشار، تکثرّ حقیقت، شکم‌پرستی، میرایی خدا و دنیامحوری است.

ولی ما اعتقاد و انقلابی داریم که دقیقاً در مقابل اصول پیش‌گفته قرار دارد و در عین حال معتقد است اصول متضادّش با دهکده جهانی، همان فطرت اصیل و ندای ایدئولوژی راستین است که به پیشرفت تمامی بنیان‌ها منتج می‌شود.

و باز هم معتقد است که آنچه که باید جهانی شود و با منطق و محبت و نه با زر و زور و سلاح به جهان باورانده شود؛ همین اعتقاد و انقلاب اسلامی ناب است نه هیچ چیز دیگر. 

2_ اگر در فهم جهان جدی نشویم 20 سال دیگر افراد قصد مهاجرت می‌کنند نه به‌خاطر مشکل اقتصادی بلکه به خاطر مشکل افق زمانی این کار را انجام می‌دهند. وقتی به امارات سفر می‌کنیم مشکل افق زمانی پیدا می‌کنیم زیرا شهروند اماراتی با یک کارت وارد کشورش می‌شود اما ما هنوز باید در صف مهر زدن پاسپورت بایستیم.

*نگاه آقای سریع‌القلم در این زمینه نگاه صحیحی نیست. پر واضح است که اگر امروز در کشور ما برخی افسران پلیس راهنمایی و رانندگی بر خلاف خواسته‌ی آقای سریع‌القلم! به سمت راننده متخلف نمی‌روند و او را فرا می‌خوانند و یا اگر برای مهر شدن پاسپورت در فرودگاه‌های جمهوری اسلامی همچنان باید در صف ایستاد و یا اگر دغدغه همه‌ی مردم ایران عکس‌برداری از اعماق دریاهای ایران نیست! تمام این مقولات دیر یا زود مرتفع خواهند شد و یا شاید هیچگاه هم مرتفع نشوند اما علی القاعده می‌پذیریم که نمی‌شود بخاطر این دستمال‌ها قیصیریه را به آتش کشید...

کما اینکه هواپیمای رئیس جمهور آمریکا چند ده سال عمر دارد، در خانه‌های شهروندان انگلیسی کمتر کسی از یخچال سایدبای‌ساید استفاده می‌کند، در آمریکا بیش از 40 میلیون فقیر برای غذای شب در صف می‌ایستند، در کانادا اگر برق محله‌ای به هر دلیلی قطع شود، ساکنان در خط مرگ بواسطه سرما قرار می‌گیرند و در سال چندین نفر در این کشور بر اثر سرما جان می‌دهند، هنوز تعداد زیادی از مردم آمریکا که به دلیل طوفان‌های این کشور بی‌خانمان شده‌اند در چادر زندگی می‌کنند، 30 هزار نفر در سال بوسیله تفنگ در آمریکا کشته می‌شوند و غیره.

به سخن دیگر اینکه حتی جهانی‌سازی مورد مدح سریع‌القلم نیز خود را در این ضعف‌ها که دامنگیر هر کشوری هستند محدود نمی‌کند چه برسد به گفتمان و هژمونی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران که ضمن تأکید بر رفع تمام ضعف‌های بزرگ و کوچک، افقی به وسعت حقیقت دارد و درک خود را از جهان پیرامون معطوف به حقایق می‌کند نه به استفاده از یک کارت یا یک صف!

آنچه که در ایران هست و در امارات هم خوب است باشد، پایبندی به انضباط و قانون و عقل و صادر نکردن موشک برای کشتن بیگناهان یمنی است! ایستادن در صف ممهور شدن پاسپورت نیز اگر واقعاً مشکلی اصلی باشد، به مرور زمان مرتفع خواهد شد.

شاید به همین دلیل، شهروندان اماراتی باشند که طی 20 سال آینده به ایران اسلامی مهاجرت کنند... 

3_ آیا توسعه کانونی‌ترین هدف در کشور ماست؟ به نظر می‌رسد اهداف فراوانی در این رابطه داریم و توسعه اقتصادی هنوز کانون اجماع ملی نشده است. شاید در آینده این امر رخ دهد و بحران هسته‌یی ما را به این سمت هدایت کند زیرا ایران کشور اتفاق‌ها است.

*از این حرف آقای سریع‌القلم یک معنای بد بیشتر استنباط نمی‌شود و آن اینکه ایشان نیز همانند معاریف یک جریان سیاسی خاص، به دلایلی مسئله هسته‌ای را با مشاکل اقتصادی مورد ادعای همان جریان خاص، هم‌داستان و هم‌پیاله می‌بیند.

در این زمینه گفت‌وشنود بسیاری صورت گرفته و در خانه اگر کسی بوده؛ علی‌القاعده آن گفت‌وشنودها را مورد مداقّه قرار داده و مثلاً بی‌اثری رفع تحریم‌ها پس از توافق موقت ژنو بر زندگی مردم را نیوش کرده است.

دقت شود که در توافق ژنو عده‌ای اینطور بیان کردند که ساختمان تحریم‌ها ترک برداشت و به مردم هم وعده‌ی ارتقای سطح معیشت داده شد.

اما نه تنها هیچیک از این اتفاقات نیفتاد بلکه بیش از یکصد تحریم جدید نیز علیه کشورمان اعمال شد!

ایران کشور اتفاق‌ها هست اما نه هر اتفاقی... 

4_ یک ایرانی کمتر می‌تواند نام یک مسئول کره جنوبی را نام ببرد زیرا کره جنوبی یک سیستم است اما در کشورهای خاورمیانه همچنان فرد است که کلیدی است و بیشتر در مورد فرد صحبت می‌شود. در کشور ما دلایل کلیدی فرهنگی و فکری توسعه‌نیافتگی این است که از فرد به سیستم حرکت نکرده‌ایم و واژه سیستم در نظام رفتاری و فکری بسیار ضعیف است.

*کسی در ایران نوعاً اسامی مسئولان کره‌ای را نمی‌داند به این دلیل که کره جنوبی نه بزرگ است، نه گفتمان خاصی دارد، نه سیستم جذابی محسوب می‌شود، نه می‌تواند برای کسی تهدیدی ایجاد کند و نه در هیچ فرایند مهمی نقش اثرگذار دارد.

اما آیا کسی در ایران هست که نتواند اسامی برخی مسئولان کشور آمریکا را هم بیان کند؟!

پاسخ مشخص است و اشتباه آقای سریع‌القلم نیز از اینجا نشأت می‌گیرد که اولاً به دلایل ناصحیح، کشورهایی مثل هند و سنگاپور و چین و مالزی و کره را بعنوان الگو! می‌شناسد و ثانیاً مشخص نیست ایشان به مفهوم واقعی «سیستم» و زایایی و میرایی آن آشنا باشد چون یک سیستم زایا یقیناً منتج به هژمونی و مفاهیمی می‌شود که صرفاً در چارچوب‌های مادی‌گرایانه قابل احصا نیستند.

مفاهیمی که مثلاً از ایران و آمریکا؛ قدرت‌هایی بزرگ را به میدان آورده که منطقاً باید با نام اشخاص و نمادها شناخته شوند و صد البته بالاخره یکی، دیگری را از میدان به در خواهد کرد.

کم‌دانی ما از اسامی مسئولان کره‌ای نه جرم است نه نشانه‌ی سیستم مطلوب بودن کره‌ای‌ها.

سیستم مطلوب و هژمونی غالب به لحاظ اقتصادی و سیاسی و امنیتی و فرهنگی آن کشوری است که مقامات دهکده جهانی (یعنی کاخ سفید) بارها اذعان کرده‌اند هم‌اکنون پایتخت‌های 4 کشور عربی را در اختیار خود گرفته و بر آنها حکومت می‌کند.

و همین سیستم است که جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق آمریکا فریاد برآمده از میدان التحریر مصر را ثمره تولد وجودی آن معرفی می‌کند.

به سخن دیگر اینکه شاید ما اسامی مسئولان کره‌ای را ندانیم اما کره‌ای‌ها حتماً نام حاج قاسم سلیمانی را به خوبی هجّی می‌کنند.

ما کشور بزرگی هستیم که تحلیلگران آمریکایی می‌گویند موقع سخنرانی رهبر ایران بهتر است سکوت کرد و گوش فرا داد... 

5_ فکر براندازی نظام ایران از سوی دولت آمریکا مدت‌هاست کنار گذاشته شده و اوباما در گفت‌وگو با نیویورک تایمز گفت که استراتژی امریکا اقتصادی و سیاسی است.

* ذکر این نکته خالی از لطف نیست که آمریکایی که به فکر براندازی نظام روسیه است – به گواه خاطرات منتشر شده هیلاری کلینتون – بسیار بعید است که به فکر براندازی ایران بعنوان قدرتی عقیدتی _ نظامی نباشد!

درباره این صحبت غلط آقای سریع‌القلم نیازی به توضیح بیشتر نیست و این فراز از اظهارات ایشان به اقتراح مخاطبان گذاشته می‌شود. 

6_ توسعه اقتصادی مهم‌ترین موضوع در یک کشور است. توسعه سیاسی محصول توسعه اقتصادی است. تا زمانی که در یک کشور طبقه متوسط شکل نگیرد و تولید ثروت نشود در آن کشور زمینه تشکل‌های سیاسی اهمیت و موضوعیت پیدا نمی‌کند.

*علت علاقه بیش از حدّ اصلاح‌طلبان به چیزی به نام قشر متوسط نیاز به مقال دیگری دارد.

طرفه آنکه این علاقه تا آنجا پیش رفته است که چندی قبل یکی از جامعه‌شناسان همین جریان سیاسی ادعا کرد که حتی انقلاب اسلامی ایران را نیز طبقه متوسط بوجود آورده‌اند!

منوط کردن همه چیز عالم به تولد طبقه متوسط امریست غلط زیرا عینک هواخواهان این قبیل نظریات، حاوی شیشه‌های مادی‌گرایی و دیدن همه چیز از زاویه «منفعت» است نه از زاویه شناخت حقیقت و ضرورت حرکت به سمت دین الهی.

این در حالی است که نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای بزرگ دنیای امروز نیز برای ایجاد خیزش‌های اجتماعی و سیاسی بر ایدئولوژی و ناسیونالیسم تأکید می‌شود نه به منافع و میزان پس‌انداز و تعداد سفرهای خارجی و کراوات!

از کٌنه سیاست‌ورزی بورژوا (با عملگری طبقه متوسط) صرفاً تعداد زیادی سیگار در کافی‌شاپ‌ها دود خواهد شد، احزاب دست‌نشانده‌ی اجنبی در کشور پدیدار می‌شوند و در تجربه ایرانی، کودتای 28 مرداد شکل می‌گیرد و در تجربه خارجی، انقلاب کبیر فرانسه که درگیر سیکل انقلاب در انقلاب شد و برای سالیان سال، آنقدر خون با خون شسته شد که اساساً مفهومی به‌نام سیاست‌ورزی و رفاه از یادها رفت.

این در حالی است که اگرچه در جامعه توحیدی، تأکید بر رفاه آحاد مردم است اما این رفاه به معنای یک مانیفست مقابل حق و قشری‌گری تلقی نمی‌شود و توسعه سیاست‌ورزی اصولی در این جمعه بسته به میزان درآمد اشخاص نیست.

منبع: فارس