در آخرین ساعات روز سهشنبه، دوم اردیبهشت ماه 94 خبر آتشبس به صورت یکطرفه از سوی رژیم آل سعود مخابره شد. وزارت دفاع عربستان اعلام کرد عملیات هوایی علیه یمن موسوم به «توفان قاطع» را متوقف کردهاند. «احمد عسیری»، سخنگوی ائتلاف دلاری سعودیها اعلام کرد، موفق شدهاند موشکهایی را که به دست انصارالله افتاده بود و امنیت کشورهای همسایه یمن را تهدید میکرد از بین ببرند! وی این را هم گفت که عملیات تازهای را با عنوان «احیای امید» در یمن آغاز میکند تا بدینترتیب با تکیه بر راههای سیاسی، بحران یمن را حل و کمکرسانی به آسیبدیدگان را آغاز کند!
اما حقیقتا کدام طرف پیروز این جنگ شد؟ دلایل توقف این حملات چه بود؟
سعودیها چقدر به اهداف از پیش تعیین شده خود در این جنگ دست یافتند و از
همه مهمتر اینکه؛ آینده این تحولات چگونه رقم خواهد خورد؟
سادهترین راه برای یافتن پاسخ سوال نخست، مراجعه به اظهارات و اهداف
اعلامی آلسعود از آغاز این جنگ و بررسی میزان اجرایی شدن آنهاست.
بازگرداندن منصور هادی، رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن به کشور، نابودی
توان دفاعی انصارالله، تسلط مجدد هواداران «عبد ربه منصور هادی»، رئیس
جمهور مستعفی و فراری یمن به استانهای مهم این کشور، کاستن از احتمال حمله
انصارالله به عربستان و متحدین مرتجع آن و بطور کلی، بازگرداندن مجدد
سیطره سعودیها بر یمن از جمله این اهداف اعلامی بود. اگرچه ما معتقدیم
حمله نیابتی به یمن دارای اهدافی به مراتب مهمتر بود که احتمالا شاهزادگان
عیاش و کودن آلسعود از درک آن عاجزند که اگر نبودند، دست به چنین حماقتی
نمیزدند.
سعودیها برای رسیدن به این اهداف، دست به «هر» جنایتی زدند. از تلاش برای تشکیل یک ائتلاف گران اما بیخاصیت عربی گرفته تا بمباران وحشیانه شهرهای مختلف یمن با سلاحهای متعارف و غیرمتعارف. بنابر اعلام منابع سعودی، رژیم آل سعود طی 27 روز تجاوز، 2415 حمله هوایی علیه یمن انجام داد. طی این حملات نزدیک به 3 هزار نفر که اکثریت قریب به اتفاق آنها غیرنظامی بودند، به شهادت رسیدند. حدود 400 تن از این شهدا کودک هستند. کشتار این همه کودک ظرف 27 روز، در نوع خود یک رکورد محسوب میشود. رکوردی که پیش از این تنها در اختیار رژیم صهیونیستی بود. این خلاصهای از اهداف اعلامی و نتایج جنگ نیابتی در یمن بود. آیا آل سعود به اهدافش رسیده است؟!
پاسخ روشن است. سعودیها نتوانستند به اهداف خود دست یابند. اکنون که در حال مطالعه این وجیزه هستید، منصور هادی نه در یمن یا حتی استان عدن بلکه در ریاض است. توان نظامی انصارالله نابود نشده (که اگر شده بود، ریاض لحظهای برای حمله زمینی به یمن و فیصله دادن به خطر انصارالله تردید نمیکرد.) انصارالله بر تنگه استراتژیک بابالمندب تسلط «کامل» دارد. (همین یک مسئله برای پذیرفتن شکست هیمنه پوشالی ائتلاف سعودی-آمریکایی- صهیونیستی در جنگ با انقلابیون یمنی کافی است.) از 20 استان یمن، 18 استان در تسلط کامل انصارالله است و در دو استان باقی مانده نیز، درگیریهایی بین انقلابیون و القاعده در جریان است. چهار پایتخت تاریخی یمن یعنی، تعز، صنعا، عدن و صعده تحت کنترل انقلابیون است. پیش از حملات سعودیها به یمن، انقلابیون فقط به مناطقی از شمال این کشور تسلط داشتند.
پیش از حملات سعودیها، نفرت از وهابیون سعودی بنا به دلایل متعدد تاریخی، در میان مردم یمن وجود داشت. این را میتوان در پرچم معروف انقلابیون این کشور و شعارهایی که در تظاهراتها و مراسم مختلف سیاسی و مذهبی خود حمل میکنند دید. طبیعتا این تجاوزگری بر این نفرت به شدت افزوده است. اگر تاکنون سعودیها مدعی بودند، برای کاهش«خطر احتمالی» حمله انصارالله به خاک کشورشان به یمن حمله کردهاند، از این پس باید بپذیرند، این حملات بر احتمال افزایش خطر حمله انصارالله به خاک عربستان افزوده است. با این تفاوت که این بار بر نفرت یمنیها بیش از پیش افزوده شده است! بنابر این اظهارات آقای احمد عسیری مبنی بر این که، «ائتلاف سعودی به اهداف خود از این جنگ رسیده است» کاملا مضحک و بیاساس است. آل سعود احتمالا قصد داشته با این اظهارات، آرزوهای بر باد رفته خود را به عنوان خبر به مخاطبینش قالب کند.
در خصوص علل توقف این حملات اما، میتوان به چند احتمال اشاره کرد. آل سعود از این تجاوزگری، طرفی نبست جز قتل عام تعداد زیادی از مردم عادی. اگر کشتار مردم عادی، تخریب خانهها و مساجد و بیمارستانها و بطور کلی زیرساختهای یک کشور فقیر آن هم با حمایتهای همهجانبه سازمانهای بینالمللی و قدرتهایی مثل آمریکا و ... را پیروزی بدانیم، عربستان در این جنگ پیروز شده است! برای سعودیها، هزینه کردن در میان افکار عمومی بیش از این صرفه نداشت بنابر این میبایست راهی آبرومندانه برای خروج از باتلاق یمن مییافت. چه راهی بهتر از اعلام آتشبس یکطرفه آن هم ساعاتی پس از حملات بیسابقه به شهرهای یمن با بمبهای حاوی اورانیوم و سلاحهای شیمیایی؟ پیام این آتشبسِ پس از بمباران با بمبهای غیرمتعارف چیزی نبود جز القاء این توهم که، سعودیها در اوج قدرت و تسلط بر اوضاع، حملات را متوقف میکنند!
مسئله دوم این که، به احتمال قریب به یقین، سعودیها همانطور که با اشاره آمریکا دست به این جنگافروزی زدند، با اشاره همین آمریکاییها حملات را متوقف کردهاند. به گفته سخنگوی انصارالله، آمریکاییها وقتی به اهداف سیاسی خود از این حملات نرسیدند، به نوکران سعودی خود دستور دادند، آن را متوقف کنند، چرا که ادامه این جنگ را بنا به دلایل متعدد دیگر به صلاح نمیدیدند. حضور غیرمنتظره ناوهای جنگی ایران در منطقه و نگرانی از گسترش جنگ در این مناطق استراتژیک نیز میتواند دلیل دیگری باشد برای این عقبنشینی مفتضحانه. مفتضحانه برای اینکه، انصارالله در این جنگ بدون شلیک حتی یک موشک، سعودیها را شکست دادند.
اگر در فضای دیپلماتیک هم بخواهیم برای این سوال پاسخی بیابیم، میتوان این احتمال را هم مطرح کرد که، برخی رایزنیهای دیپلماتیک بین طرفین درگیری و متحدینشان، در توقف این حملات بیتاثیر نبودهاند.
اما مسئله مهم بعدی، آینده این تحولات است. تنها ساعاتی پس از اعلام آتشبس، جنگندههای سعودی به بمباران پراکنده برخی مناطق یمن مثل استان تعز ادامه دادند. سوای از این که، هدف واقعی از این حملات کور و پراکنده چیست، باید گفت، جنگ در یمن هنوز تمام نشده و آتشبس اعلام شده نیز شکننده است. به نظر میرسد، یمن روزهای حساس و سرنوشتسازی را در پیش رو خواهد داشت. به احتمال زیاد سعودیها پس از ناکامی در حملات هوایی، به فکر چاره افتاده و با اعلام آتشبس خواستهاند، علاوه بر انجام یک مانور تبلیغاتی، راهحلی برای جبران این شکست بیابند. اینکه بپذیریم جنگ در یمن تمام شده صحیح نیست. جنگ در یمن تازه آغاز شده است. اگر این آتشبس بتواند دوام پیدا کند، انصارالله قطعا در تثبیت ارضی و بیرون راندن تروریستهای القاعده به موفقیتهای مهمتری نیز دست خواهد یافت. اگرچه آمریکا تاکنون، با استفاده از ظرفیت تکفیریهای القاعده، تلاش کرده است، حمله زمینی انصارالله به عربستان را با تأخیر روبرو کند اما، بدیهی است اوضاع همیشه به همین شکل باقی نخواهد ماند. گذشت زمان بسیاری از حقایق را نشان خواهد داد از جمله این که، آیا ائتلاف سعودی، عبری، آمریکایی توانسته موشکهای انصارالله را نابود کرده و مقاومت انقلابیون را بشکند!