شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۵
میثم نادی

صدبار اگر کعبه ترک بردارد...

کد خبر : ۲۳۸۴۱

وقتی قرار است از مولا بنویسی، به کمر قلمت بنگر که چگونه زیر این بار سنگین خم می شود.
قلم سرگشته و حیران، مانده است از کجا شروع کند و به کجا ختمش نماید.
از عاشقانه هایش در بیت الزهرا(س) دم بزند یا از عارفانه هایش در دعای کمیل؟!
از شجاعتش در نبرد با اهالی خیبر بگوید یا از غربتش در خلوت شبانه با چاههای کوفه؟!
از قضاوتش در بیت الطشت بنویسد یا از سخاوتش در خاتم بخشی حین رکوع؟!
به ولایتمداریش در خوابیدن شبانه جای پیامبر اعظم(ص) اشاره کند یا از گمنامیش حین بازی با بچه های یتیم آن زن!
ازحضور غیرمنتظره اش در شب معراج خاتم یا از خانه نشینی اش به امر حضرت رسالت پناه؟!
از کارگری اش در حفر چاهها تا بیرون کشیدن تیر از پایش حین صلاة؟!
از عدالت طلبی اش وقت زیاده خواهی برادر یا از کیسه به دوش گرفتن شبانه اش جهت اطعام یتیمان؟!
از زره بدون پشتش در هنگامه ی رزم یا از محکوم شدنش پای میز محاکمه؟!
از سخنوری هنرمندانه اش در خطبه های نهج البلاغه یا از روزه های بدون افطارش در خانه؟!
از همیتش راجع به حجاب زنان یا از دغدغه اش نسبت به غیرت مردان؟!
از بت شکنی اش روی دوش پیغمبر یا از نفس کشی اش در خندق و عبدودکشی قربة الی اللهش؟!
از چه بگوید این قلم بخت برگشته و عاجز؟
اصلا، وقتی کلام الله مدیحه سرایی مولا می نماید، مگر این کمتر از ذره، محلی از اعراب خواهد داشت؟!
جایی که بیت الله، سینه چاک مقدمش گردیده، گفتن این ناچیز برای جان نثاری ارزشی هم دارد؟!
علی(ع) اذن الله، یدالله، عین الله، ثارالله و در یک کلام ولی الله است و شهریار، اینچنین بود که متحیرانه می سرود: نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت...

ای آنکه علی علی کنی، کیست علی؟
آن کس که تو وصفش بکنی نیست علی
یک روز بزی، چونان که می زیست علی
آنگاه بیا به ما بگو کیست علی؟!

علی عالی اعلا، همان شیرمرد عرصه های مختلف بود که آنقدر بر نعلینش وصله زد تا صدای سلمانِ منا اهل البیت، هم به آسمان بلند شد.
علی والی والا، حاکمی است که برای تهیه مخارج ازدواجش به فروش سپرش روآورد.
علی مدرس جبریل در شناخت حق، همان پیرمردی است که در بیابانها دست افزار در دست داشت و با نان سخت، روز را به شب می رساند اما خوان کریمانه اش، همه روزه میزبان گرسنگان و در راه ماندگان بسیاری بود.
علی معلم آدم به علم الاسماء، همان ابرمردی است که هنگام برخورد با برخی جاهل تا نوک بینی بین، از آنها می خواست تا حضرتش را با مسایلی همچون راههای آسمانها سوال پیچ نمایند تا با علمش، جامعه را به اوج برساند اما هیهات!
علی(ع)، همان حقیقت محض قرآن و کلام الله ناطق، همان اعجوبه ای است که در بدو تولد، روی دستان نبی، سالها قبل از نزول اقرا باسم ربک...، با قد افلح المومنون قاری قرآن گردید.
علی(ع) همان بنده ای است که در شب لقاءاللهش، شیر و نمک را دو خورش می دانست و به افطار با نان و نمک بسنده نمود.
... و علی(ع)، همان شهنشاهی است که هرکس او را کنار غلامش قنبر می دید، هرگز مولا و نوکر برایش قابل تمیز نبود.
اینک، این ماییم و ولادت دوباره ی آن امیر. چه خوشبختند آنانی که دلشان منور به نور ولای اوست و چه بد عاقبتند فرارکنندگان از سایه سار ولایت مولا؛ ولا یمکن الفرار من حکومتک...
یا مولا! دست ما کوتاه و خرما بر نخیل! ما را دریاب که در این زمانه ی رنگ و نیرنگ، علی(ع) نمایان فراوانند و علی(ع) زیستان کم و نایاب.
یا مولا! آنانی که دل به ولای تو خوش کرده اند، جز محبتت، سرمایه ای ندارند و چشم انتظارند دنیا و عقبایشان را بیمه نمایی؛ و هم اکنون، در هنگامه ی شکاف دوباره ی کعبه، وقت ادای حاجات است و گرفتن عیدی و صله.
یا رب الکعبه! به حق خانه زادت، موعود امم را برسان.
نازد به خودش خدا که حیدر دارد
دریای فضایلی مطهر دارد
همتای علی نخواهد آمد والله
صدبار اگر کعبه ترک بردارد

نظرات بینندگان
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۳۵ - ۲۹ خرداد ۱۳۹۰
۰
۰
نظر من گم شد!