صراط: « او یکی از پدیده های فوتبال ایران در سال 93 بود؛ علیرضا جهانبخش را میگوییم. بازیکنی که بیسر و صدا و بیحاشیه، به ناگهان سری بین سرها در آورد. پیشرفت او کوچکترین بهانهای بود که برای عید نوروز سراغش برویم. او در این گفتوگو از زندگی در هلند گفت، از آداب و رسوم مردم این کشور و همینطور دعای سال تحویلش. جهانبخش میگوید برای تمام مردم ایران آرزوی سلامتی کرد.»
متن گفتوگو با علیرضا جهانبخش را بخوانید:
زندگی در هلند برای علیرضا جهانبخش چطور است؟
خدا را شکر از زندگی در اینجا راضی هستم. وقتی به هلند آمدم، قاعدتا اوایل سخت بود. فرهنگ و نوع زندگیشان متفاوت بود. ولی رفته رفته همه چیز بهتر شد. سعی کردم به شرایطی که وجود دارد، عادت کنم، مخصوصا در ارتباط با مردم. اینجا با مردم سخت میتوان ارتباط گرفت ولی وقتی در ورزشی مثل فوتبال باشید و موفق هم شوید، خیلی زود همه چیز عوض میشود.
چیز خاصی در فرهنگ هلند دیدهاید که برایتان جالب باشد؟
خیلی چیزها. مثلا در اینجا همه میگویند باید کارها را سر وقت انجام داد. همه برای کارهای آینده برنامهریزی میکنند. من سعی کردم در هلند بیشتر یاد بگیرم. یک چیز جالب هم در فرهنگشان وجود دارد و آن کمک کردن است. هلندیها سختگیر هستند و کمتر ارتباط برقرار میکنند اما همیشه برای کمک کردن و حمایت آماده هستند.
در شهری که شما زندگی میکنید، ایرانیهای زیادی هستند؟
هلند کلا ایرانی زیاد دارد. در شهرهای روتردام و آمستردام که ایرانیها بیشتر هستند. در شهر نایمخن هم ایرانی هست. من با یکسری از ایرانیها در ارتباط هستم و دوستان زیادی اینجا دارم. بیشتر وقتم را با آنها میگذارم و در نایمخن بیشتر احساس تنهایی میکنم.
در هلند روز شما چطور شروع میشود...
من هر روز ساعت 6.5 صبح باید در باشگاه حاضر شوم و تا ساعت 2،3 هم در باشگاه بمانم. بعد از آن به خانه میروم و پلی استیشن بازی میکنم یا اینکه به رستوران میروم و غذا میخورم. البته زیاد هم استراحت میکنم، مخصوصا در هفتههایی که زیاد بازی داریم. مثلا اتفاق افتاده که در یک هفته سه بازی انجام دادهایم و من تایم استراحتم خیلی بیشتر بوده است.
در پلی استیشن ادعا هم داری؟ (خنده) در تیم ملی کسی حریفت هست؟
اتفاقا با بچهها بازی میکنم ولی کل کل نداریم. سردار آزمون را که همیشه میبرم! ولی با بیرانوند و وریا غفوری و چند تا از بچههای دیگر بازی میکنم.
با سردار آزمون مثل بردار هستید؟
خدا را شکر رابطه ما خیلی خوب است. در تیم ملی جوانان با هم بودیم و از همان موقع ارتباطمان خوب شد. خدا را شکر که الان از دوستان خیلی خوب هم هستیم. همیشه سعی میکنیم به هم انگیزه بدهیم.
حالا چه تیمی را انتخاب میکنی؟
رئال مادرید چون رئال قویست. اگر رئال را انتخاب نکنم، انتخاب بعدیام قطعا منچستر یونایتد است.
هلند کشور گلهای رنگارنگ است. از زیباییهای این کشور بگو.
هلند واقعا کشور زیبایی است. هر شهری که بروید، سرسبز است؛ مخصوصا شهرهای شرقی که نزدیک به ساحل هستند. مثلا شهر دورترخت در شرق هلند واقعا زیباست. در بزرگراهای مختلف هلند هم که میروید، گلهای رنگارنگ و زیبا را میبیند و لذت میبرید.
تو هم به گل علاقه داری؟
چون اصالتا شمالی هستیم، قاعدتا گلها را زیاد دوست دارم و شانس آوردم در کشوری مثل هلند هستم. در خانهام چند شاخه گلی دارم و خیلی به آنها می رسم.
سال تحویل امسال کنار خانواده نبودی. دور از خانواده لحظه تحویل سال برایت چطور بود؟
وقتی در ایران هم بازی میکردم، اتفاق افتاده بود سال تحویل دور از خانواده باشم. امسال دومین سالی بود که دور از خانواده هستم و متاسفانه نشد سال جدید را در کنارشان شروع کنم. حس خوبی نداشتم. من عادت ندارم زیاد در لحظه سال تحویل از خانواده دور باشم. ما همیشه برای شروع سال جدید در خانه پدربزرگم جمع میشویم ولی سال گذشته و امسال را نتوانستم. امیدوارم در سال های بعد پیش خانوادهام باشم.
در هلند چهارشنبهسوری داشتید؟
بله، آتش کوچکی روشن کردیم و به قول معروف سنت را به جا آوردیم.
برای هلندیها از چهارشنبهسوری گفتهای؟
برای دوستانی که دارم، توضیح دادم. البته چهارشنبهسوری ما کامل نبود چون ترقه نداشتیم. ترقه انداختن هم برای فان کردن چهارشنبه سوری است ولی ما در هلند بیشتر سنت را به جا آوردیم.
شما در نوروز رسم و رسوم خاصی دارید؟
نه، رسم خاصی نداریم و همانطور که گفتم فقط در خانه پدربزرگم جمع میشویم.
امسال عیدی هم گرفتی؟
خب الان از من عیدی میخواهند! ولی پدربزرگ و مادربزرگم همیشه به من عیدی میدادند. امسال هم مدیر برنامههایم به من عیدی داد.
بهترین عیدی عمرت چه بود؟
خب وقتی کوچکتر بودم بهترین عیدی پول بود. ولی الان در ذهنم چیز خاصی نمانده است.
قبل از اینکه به هلند بروی، انگلیسی بلد بودی؟
یک مقدار بلد بودم. در مدرسه انگلیسیام بد نبود. قبل از اینکه به هلند بیایم هم، یک ماه و نیم کلاس خصوصی زبان رفتم و توانستیم بیشتر انگلیسی یاد بگیرم.
زبان هلندی هم یاد گرفتهای. چند وقت پیش مصاحبهای به زبان هلندی کردی.
زیاد حرف نزدم. زبان هلندی بسیار سخت است. البته من در این مدت تلاش کردم تا زبانشان را یاد بگیرم. الان کلاس میروم و امیدوارم بیشتر یاد بگیرم.
سال 93 برای علیرضا جهانبخش چطور بود؟
سال فوقالعاده خوبی بود. اتفاقات خوبی برایم افتاد. از یکطرف تلاش میکردم برسم و از طرف دیگر توانستیم به جام جهانی و جام ملتها بروم. قهرمانی نایخمن هم که در لیگ دسته یک هلند قطعی شد. سال 93 با این اتفاق برایم بهتر از قبل تمام شد. اینها همه خاطرات خوب من در این سال بود.
در عرض یک سال و اندی زندگی برای تو عوض شد. ناگهان تبدیل به پدیده فوتبال ایران شدی...
خب خیلی سختی کشیدم ولی هدف داشتم. قاعدتا این اتفاقات در یک سال و نیم نیفتاد اما باید به خاطرش خدا را شکر کنم. فکر میکنم هنوز اول راه هستم و مسیرم سخت است.
تلخترین خاطره سال 93 برای تو چه بود؟
دو خاطره خیلی بد داشتم. اول گل دقیقه 90 بازی با آرژانتین که مسی زد و دومی باخت به عراق.
همه میگویند تو آدمی مذهبیای هستی، درست است؟
خب من اعتقاداتی دارم چون در مسیری که طی کردهام، حس کردهام خدا چه جاهایی به من کمک کرده است. من از بچگی اعتقاداتی داشتم و دارم. پدر و مادرم این چیزها را به من یاد دادند. این خواسته خود من بود.
پای ثابت هیاتها هم که هستی...
خب پدرم مسئول یک هیات است. البته الان خانوادهام در قزوین زندگی میکنند ولی ما هیات داریم. خودم هر سال در هیات چای میدهم و پذیرایی از عزاداران با من است. تا 17 سالگی همیشه در محرم این کار را میکردم ولی بعد که وارد فوتبال حرفهای شدم، کمتر توانستم به هیات بروم ولی هر زمانی که بتوانم، این کار را میکنم.
در سال 94 و لحظه سال تحویل، دعای خاصی داشتی؟
دعا کردم که مردم ایران سال خوبی داشته باشند. برای خانوادهام، خودم و همه مردم عزیزم کشورم آرزوی سلامتی کردم. همینطور دعا کردم که در مسیر فوتبالم، به هدفهای بزرگی که در سر دارم برسم.