صراط: سخنان حاشیهساز دستیار ویژه رئیس جمهور در همایش «هویت ایرانی» زمانی شبهه برانگیزتر می شود که بدانیم افرادی نظیر داریوش شایگان، محمدمجتهد شبستری و جواد طباطبایی پشت صحنه این همایش بوده اند.
اظهارات نسنجیده علی یونسی دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت ها درباره تحولات منطقه و مرزهای تاریخی ایران، طی روزهای اخیر موجی از فضاسازی علیه جمهوری اسلامی را در رسانه های منطقه در پی داشته و موجب شده تا دوستان انقلاب اسلامی در وضعیت انفعالی قرار گیرند. برخی بر این اعتقادند که گرچه علی یونسی در گذشته نیز سخنان حاشیه ساز دیگری را نیز مطرح کرده است اما اظهارات اخیر وی غیرعامدانه بوده و نامبرده نتوانسته است نظر خود را به صورت دقیق بیان کند و به همین دلیل درصدد برآ»د تا در مصاحبه با شبکه العالم اظهارات خود را اصلاح نماید.
اما برخی نیز با توجه به سوابق دستیار ویژه رئیس جمهور تاکید دارند که بعید است فردی چون او، در شرایطی که موج ایران هراسی سکه رایج رسانه های غربی و عربی است،از بازخورد احتمالی اظهاراتش ناآگاه بوده باشد.علاوه بر سوابق ویژه یونسی، همایشی که وی در آنجا اظهارات جنجالی خود را مطرح نموده نیز مهم و قابل توجه است.
دستیار ویژه رئیس جمهور، سخنان خود را در همایش «ایران: نام، مردم، سرزمین» از سلسله همایشهای بحث درباره «هویت ایرانی» ایراد نموده که این همایش از سوی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با همکاری «دستیار ویژهٔ ریاست جمهوری در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی» (یعنی خود آقای یونسی) برگزار شده است.
اما نگاهی به عناصر دست اندرکار برگزاری این همایش، احتمالاً نتایج خاصی را برای کارشناسان و مسئولان کشور به دست دهد.
بر اساس گزارشی که در پایگاه اینترنتی مرکز دایره المعارف اسلامی درباره این همایش هویت ایرانی منتشر شده، در همایش مذکور علاوه بر حضور «حجت الاسلام دکتر(!) علی یونسی» افراد دیگری چون داریوش شایگان، محمدمجتهد شبستری و سیدجواد طباطبایی نیز در زمره اعضای شورای علمی بوده اند.
داریوش شایگان؛ پیش از انقلاب به همراه «احسان نراقی»، «جمشید بهنام» و «رهنما» با بنیاد «فرح پهلوی» همکاری میکرد و پس از مدتی به سمت مدیرعاملی بنیاد فرح پهلوی انتخاب شد. شایگان پس از پیروزی انقلاب به فرانسه رفت و در دفتر «رضا پهلوی» به فعالیت علیه انقلاب اسلامی پرداخت و کتابی نیز با عنوان «انقلاب دینی چیست؟» منتشر کرد.
شایگان در مصاحبهای با روزنامه«فیگارو» (سال 1367) فتوای وجوب قتل سلمان رشدی را برابر با تروریسم دانسته و نظام ایران را قرون وسطایی خواند. از دیگر فعالیتهای شایگان، فعالیت در بنیاد مطالعات ایران به عنوان یکی از انجمنهای سلطنتطلب در خارج از کشور است که مورد حمایت صهیونیستها نیز میباشد.
محمد مجتهد شبستری دیگر عضو شورای علمی همایش مذکور نیز، سال هاست که فراتر از امثال دکتر سروش، الهی بودن قرآن را نفی کرده و آن را لفظ و کلام نبی(ص) میداند و همچنین معتقد است قرآن صرفاً نگاه و بینش پیامبر اسلام(ص) از جهان و پدیدههاست.
سیدجواد طباطبایی نیز از جمله افرادی است که سال ها پیش از دانشگاه تهران اخراج شده است.
سئوال اولی که وجود دارد این است که اصولاً فردی با عنوان «دستیار ویژه رئیس جمهور» چه نسبتی با نامبردگان فوق دارد که بنا به دیدگاه های مشهور و منتشر شده خود نه تنها به مبانی جمهوری اسلامی پایبند نیستند بلکه از اعلام علنی مخالفت خود با نظام و حاکمیت دینی فروگذار نکرده اند؟ همچنین بر اساس کدام منطق آقای یونسی و آقای موسوی بجنوردی پول بیت المال را مصروف همایشی با حضور این افراد کرده اند؟
سئوال دوم این است که آیا اصولاً با حضور این چهرهها بهعنوان شورای علمی، می توان برای همایش مذکور بروندادی مطابق با سیاست های رسمی جمهوری اسلامی و پیام انقلاب اسلامی متصور بود؟ آیا با توجه به سوابق عنادآمیز و ارتباطات برخی خط دهندگان این همایش با غربی ها، این شبهه ایجاد نمی شود که عده ای قصد داشته اند پازل پروژه «ایران هراسی» را با طرح امپراتوری ایرانی و امپراتوری ساسانی تکمیل کنند؟
اظهارات نسنجیده علی یونسی دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت ها درباره تحولات منطقه و مرزهای تاریخی ایران، طی روزهای اخیر موجی از فضاسازی علیه جمهوری اسلامی را در رسانه های منطقه در پی داشته و موجب شده تا دوستان انقلاب اسلامی در وضعیت انفعالی قرار گیرند. برخی بر این اعتقادند که گرچه علی یونسی در گذشته نیز سخنان حاشیه ساز دیگری را نیز مطرح کرده است اما اظهارات اخیر وی غیرعامدانه بوده و نامبرده نتوانسته است نظر خود را به صورت دقیق بیان کند و به همین دلیل درصدد برآ»د تا در مصاحبه با شبکه العالم اظهارات خود را اصلاح نماید.
اما برخی نیز با توجه به سوابق دستیار ویژه رئیس جمهور تاکید دارند که بعید است فردی چون او، در شرایطی که موج ایران هراسی سکه رایج رسانه های غربی و عربی است،از بازخورد احتمالی اظهاراتش ناآگاه بوده باشد.علاوه بر سوابق ویژه یونسی، همایشی که وی در آنجا اظهارات جنجالی خود را مطرح نموده نیز مهم و قابل توجه است.
دستیار ویژه رئیس جمهور، سخنان خود را در همایش «ایران: نام، مردم، سرزمین» از سلسله همایشهای بحث درباره «هویت ایرانی» ایراد نموده که این همایش از سوی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با همکاری «دستیار ویژهٔ ریاست جمهوری در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی» (یعنی خود آقای یونسی) برگزار شده است.
اما نگاهی به عناصر دست اندرکار برگزاری این همایش، احتمالاً نتایج خاصی را برای کارشناسان و مسئولان کشور به دست دهد.
بر اساس گزارشی که در پایگاه اینترنتی مرکز دایره المعارف اسلامی درباره این همایش هویت ایرانی منتشر شده، در همایش مذکور علاوه بر حضور «حجت الاسلام دکتر(!) علی یونسی» افراد دیگری چون داریوش شایگان، محمدمجتهد شبستری و سیدجواد طباطبایی نیز در زمره اعضای شورای علمی بوده اند.
داریوش شایگان؛ پیش از انقلاب به همراه «احسان نراقی»، «جمشید بهنام» و «رهنما» با بنیاد «فرح پهلوی» همکاری میکرد و پس از مدتی به سمت مدیرعاملی بنیاد فرح پهلوی انتخاب شد. شایگان پس از پیروزی انقلاب به فرانسه رفت و در دفتر «رضا پهلوی» به فعالیت علیه انقلاب اسلامی پرداخت و کتابی نیز با عنوان «انقلاب دینی چیست؟» منتشر کرد.
شایگان در مصاحبهای با روزنامه«فیگارو» (سال 1367) فتوای وجوب قتل سلمان رشدی را برابر با تروریسم دانسته و نظام ایران را قرون وسطایی خواند. از دیگر فعالیتهای شایگان، فعالیت در بنیاد مطالعات ایران به عنوان یکی از انجمنهای سلطنتطلب در خارج از کشور است که مورد حمایت صهیونیستها نیز میباشد.
محمد مجتهد شبستری دیگر عضو شورای علمی همایش مذکور نیز، سال هاست که فراتر از امثال دکتر سروش، الهی بودن قرآن را نفی کرده و آن را لفظ و کلام نبی(ص) میداند و همچنین معتقد است قرآن صرفاً نگاه و بینش پیامبر اسلام(ص) از جهان و پدیدههاست.
سیدجواد طباطبایی نیز از جمله افرادی است که سال ها پیش از دانشگاه تهران اخراج شده است.
سئوال اولی که وجود دارد این است که اصولاً فردی با عنوان «دستیار ویژه رئیس جمهور» چه نسبتی با نامبردگان فوق دارد که بنا به دیدگاه های مشهور و منتشر شده خود نه تنها به مبانی جمهوری اسلامی پایبند نیستند بلکه از اعلام علنی مخالفت خود با نظام و حاکمیت دینی فروگذار نکرده اند؟ همچنین بر اساس کدام منطق آقای یونسی و آقای موسوی بجنوردی پول بیت المال را مصروف همایشی با حضور این افراد کرده اند؟
سئوال دوم این است که آیا اصولاً با حضور این چهرهها بهعنوان شورای علمی، می توان برای همایش مذکور بروندادی مطابق با سیاست های رسمی جمهوری اسلامی و پیام انقلاب اسلامی متصور بود؟ آیا با توجه به سوابق عنادآمیز و ارتباطات برخی خط دهندگان این همایش با غربی ها، این شبهه ایجاد نمی شود که عده ای قصد داشته اند پازل پروژه «ایران هراسی» را با طرح امپراتوری ایرانی و امپراتوری ساسانی تکمیل کنند؟