پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۲

گزینه اصلی زیر میز است!

آمریکایی‌ها می‌گویند سه گزینه روی میز مذاکرات است اما نگاهی دقیق به فعل و انفعالات محیطی نشان می دهد آنچه روی میز در جریان است، چیزی جز یک نمایش تردستانه برای پنهان کردن بازی مرموز زیر میز نیست.
کد خبر : ۲۳۱۳۱۵
صراط: آمریکایی‌ها می‌گویند سه گزینه روی میز مذاکرات است و جمهوری اسلامی باید یکی از آنها را انتخاب کند؛ 1- توافق؛ که با توجه به محتوا و ابعاد فعلی آن، چیزی بیش از یک کلاه گشاد و بی انتها نیست! 2- تشدید تحریم‌ها 3- گزینه نظامی.
نگاهی دقیق به فعل و انفعالات محیطی نشان می دهد آنچه روی میز در جریان است، چیزی جز یک نمایش تردستانه برای پنهان کردن بازی مرموز زیر میز نیست. گزینه‌های روی میز آمریکایی‌ها از دو حال خارج نیستند. گزینه اول فرعی است و دو گزینه دیگر کارت‌های سوخته و بی ارزش. گزینه واقعی و اصلی آمریکا که از قضا زیر میز قرار دارد و صحنه سازی‌های روی میز برای پوشاندن آن است، چیزی نیست جز؛ «Regime Change From Within» یا همان «تغییر رژیم از درون». این موضوع جای تحلیل و بررسی بسیار دارد و در این مجال به برخی از ابعاد و نشانه‌های آن می‌پردازیم.
«رژیم» در ادبیات سیاسی واشنگتن، یک عبارت کنایی است که به «آرایش‌های سیاسی نامطلوب» اطلاق می شود. تعریف مبسوط یک رژیم از منظر واشنگتن «مجموعه‌ای حاکم از قوانین، هنجارها و ارزشهاست که رفتارها را تنظیم و کنترل می‌کند» و این مجموعه در تضاد با منافع و تعاریف آمریکا تعریف می شود.
این گزینه درباره جمهوری اسلامی ایران یک گزینه تازه تلقی نمی شود و اگر بخواهیم دقیق بگوییم، عمری به اندازه عمر جمهوری اسلامی دارد. عبارت «تغییر رژیم از درون» تا سال 2003 تقریبا در ادبیات سیاسی و رسانه‌ای آمریکا دیده نمی شود و نخستین استفاده از آن به سال 2003 باز می‌گردد. زمانی که دولت آمریکا به سردمداری جرج بوش افغانستان را اشغال، به عراق حمله کرده و زمزمه‌هایی مبنی بر تدارک حمله به ایران نیز به گوش می‌رسید. در این زمان اغلب کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی به کاخ‌سفید درباره نتایج چنین حماقتی هشدار داده و ایران را لقمه‌ای بزرگتر از دهان آمریکا می‌دانند و گزینه «تغییر رژیم از درون» را به جای گزینه نظامی ارائه می‌کنند. تکرار این مفهوم در 5 سال اخیر رشدی تصاعدی و انفجاری داشته است.
تحقیقات نشان می‌دهد تا سال 2014 میلادی، 82 مورد مطالعه و تحقیق مستقل درباره «تغییر رژیم از درون» در کتاب‌ها، پایان‌نامه‌ها و ژورنال‌های علمی به چشم می‌خورد و نکته جالب آنکه بیش از دو سوم این تحقیقات و تالیفات درباره ایران بوده است! «ایوان ساشا شیهان» از محققان دانشگاه بالتیمور یکی از اصلی‌ترین نظریه پردازان در این زمینه است که سخنرانی، یادداشت و تالیفات مختلفی درباره این موضوع داشته و ارتباط تنگاتنگی با مراکز سیاسی و تصمیم سازی در آمریکا نیز دارد. شیهان در یکی از تحقیقات منتشر شده خود در این زمینه می‌نویسد؛ «برخی شاید معتقد باشند «تغییر رژیم از درون» یک مفهوم صرفاً ذهنی است که برای تشویق مخالفان و اپوزیسیون داخلی کاربرد دارد اما اینگونه نیست.» این همان چیزی است که ما را به آن متهم می‌کنند؛ توهم توطئه!
وی در ادامه به بررسی این مفهوم پرداخته و معتقد است؛ تحریم‌هایی که از ابتدای انقلاب سال 1979 علیه ایران وضع شد، اگر چه با عنوان «مهار» جمهوری اسلامی مطرح می شد اما ماهیتاً کارکردی جز تغییر از درون نداشت.
تحریم های واشنگتن علیه ایران بطور کلی به سه بهانه انجام شده است؛ حمایت از تروریسم، حقوق بشر و فعالیت‌های هسته‌ای. آمریکا مدعی است این تحریم‌ها برای تغییر رفتار ایران در حوزه‌های مورد اشاره وضع شده است اما جان بولتون -سیاستمدار آمریکایی که به واسطه سیاست‌های ضد ایرانی‌اش مشهور است- در مصاحبه ای با فایننشال تایمز در سال 2006 پرده از واقعیت تحریم‌ها برمی‌دارد و می‌گوید؛ «تغییر رژیم «هدف نهایی» از سیاست تحریم‌ها بود. سیاست تحریم، ایران را از داخل تحت فشار قرار داده و به نیروهای دموکراتیک کمک می‌کند.»
در موردی دیگر می‌توان به مقدمه طرح تحریم‌های نفتی -به عنوان یکی از سخت‌ترین تحریم‌های تاریخ- اشاره کرد. در این پیش‌نویس آمده است؛ هدف از تحریم‌ها حرکت ایران به سوی انتخاب دولتی آزاد و دموکراتیک است!
گزینه واقعی آمریکایی‌ها نه یک مفهوم تئوریک که یک دستور عملیاتی در حوزه سیاست خارجی است و شامل گزینه‌های متنوعی می‌شود؛ از فعالیت‌های رسانه‌ای و تبلیغی گرفته تا کمک‌های مخفیانه به اپوزیسیون داخل کشور و فراری‌ها.
کاندولیزا رایس -وزیر خارجه وقت آمریکا- در سال 2006 از کنگره تقاضای 85 میلیون دلار برای کمک به مخالفان جمهوری اسلامی می‌کند و در توضیح این درخواست می‌گوید؛ «این پول صرف حمایت از آرمان‌های مردم ایران برای آزادی و دموکراسی خواهد شد.» کنگره با اختصاص 75 میلیون دلار موافقت می‌کند. در پایان سال مالی 2006 اعلام می‌شود کل این بودجه خرج شده و بطور سر بسته اعلام می‌شود این بودجه صرف کمک به رسانه‌های فارسی‌زبان، گروه‌های طرفدار دموکراسی در ایران و کمک به دانشجویان ایرانی در آمریکا شده است!
اوایل دسامبر 2012 ـ آذر ماه 1391 - در محافل سیاسی و رسانه‌ای غرب این احتمال مطرح شده بود که ممکن است ایران برای اعتمادسازی، غنی‌سازی 20 درصدی اورانیوم را متوقف کند و غرب در قبال آن برخی از تحریم‌ها را لغو کند. در پی این احتمال، دیوید فروم، یکی از نظریه‌پردازان نزدیک به کاخ‌سفید طی مقاله‌ای در سایت CNN نوشت؛ «اگر پرونده هسته‌ای ایران به نقطه پایان برسد، غرب برای حفظ پرستیژ بین‌المللی خود چاره‌ای جز لغو برخی از تحریم‌ها ندارد و حال آن که تحریم‌ها با دو هدف پلکانی تعریف شده‌اند. اول تغییر رفتار سیاسی ایران  - BEHAVIOR - و دوم تغییر ساختار - STRUCTURE - نظام.»
از منظر آمریکایی‌ها این تغییر می‌تواند در سه قالب محقق شود؛ انقلاب، کودتا و اصلاحات و از همین منظر است که طیف‌های متنوعی زیر «چتر» این گزینه قرار گرفته و مورد حمایت واقع می‌شوند؛ از گروهک منافقین که برای تغییر جمهوری اسلامی دست به اسلحه برده و ترور می‌کنند تا برخی اصلاح طلبان داخلی که مدعی کار در چارچوب قانون اساسی فعلی هستند. نمود بارز این گردهمایی زیر یک چتر را می توان در فتنه سال 88 دید که «همه احزاب و گروه‌های ضدانقلاب در داخل و خارج کشور» زیر چتر فتنه جمع شدند.
نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانی جنجالی و البته نمایشی اخیر خود در کنگره آمریکا به موضوع حساس و قابل تاملی اشاره کرد که اغلب رسانه‌ها توجه چندانی به آن نکردند. نتانیاهو گفت؛ آمریکا به دنبال توافقی 10 ساله با ایران است اما من فکر نمی‌کنم که جمهوری اسلامی بعد از این مدت رژیم بهتری باشد!
این نکته سربسته با توجه به موارد فوق گویای واقعیت‌های بسیاری است. این اعتراف نشان می‌دهد آمریکایی‌ها به این توافق نه به عنوان یک قرارداد مرسوم و دو طرفه، بلکه به عنوان ابزاری در جهت اجرایی کردن گزینه اصلی و البته زیرمیز خود نگاه می‌کنند.

منبع: کیهان