صراط: آنچه پیش رو است بخشی از کتاب «بحران ساختگی: داستان ناگفته هراس از ایران هستهای» دکتر گرت پورترGareth Porterروزنامهنگار ، تاریخدان، نویسنده و تحلیلگر مستقل سیاستهای خارجی و نظامی آمریکاست. او در دوره جنگ ویتنام، علیه جنگ فعالیت میکرد و پس از آن نیز در یک موسسه تحقیقاتی ضد جنگ در واشنگتن به فعالیتهایش ادامه داد. پورتر در رشته سیاست بینالملل، از دانشگاه شیکاگو مدرک کارشناسی ارشد گرفته و همچنین دوره دکترای خود در رشته مطالعات جنوب شرقی آسیا را در دانشگاه کورنل گذرانده است. او همچنین در سیتی کالج نیویورک و آمریکن یونیورسیتی درس مطالعات بینالملل را تدریس کرده است
در طول اولین هفتههای نخستوزیری نتانیاهو، دولت اوباما به طور پنهان لئون پانهتا[1] رئیس سیا، را به اسرائیل فرستاد تا از نتانیاهو و باراک تعهد بگیرد که بدون مشورت با واشنگتن به ایران حمله نکنند و ظاهراً چنین تضمینهایی را نیز گرفته بود، هرچند اظهارات نتانیاهو خلاف این را نشان میداد؛[2] و چراغ سبز اوباما برای حمله سایبری علیه ایران، امتناع از ورود به گفتگوهای دیپلماتیک گسترده با ایران، و تغییر موضع سریع او برای سازماندهی یک ائتلاف بینالمللی برای اعمال تحریم علیه ایران، باعث شد سیاست آمریکا در قبال ایران با سیاست نتانیاهو مطابقت اساسی پیدا کند.
نتانیاهو و باراک در لبه پرتگاه
مئیر داگان رئیس سابق موساد، چهره صلحطلبی نبود. او در طول سالهایی که به عنوان مسئول سازمان جاسوسی خارجی اسرائیل فعالیت میکرد، در دستگاه نظامی و اطلاعاتی اسرائیل به عنوان فردی افراطی و رادیکال نسبت به فلسطین و ایران شناخته شده بود. داگان عملیات ترور دانشمندان و مهندسان هستهای ایران را ظاهراً به این دلیل طراحی و اجرا کرده بود که به زعم او آنها در برنامه سلاحهای اتمی نقش داشتند، حال آنکه هدف اصلی، ترساندن سایر دانشمندان هستهای ایران بود.
داگان رئیس سازمان موساد گفت: به همراه یووال دیسکین رئیس سرویس امنیت داخلی و اشکنازی رئیس ستاد نیروهای دفاعی اسرائیل «میتوانستند هرگونه ماجراجویی خطرناک را دفع کنند.» اما هماکنون ترس من این است که هیچ کسی نیست تا جلوی نتانیاهو و باراک را بگیرد.
ژانویه 2011 داگان چند روز پیش از کنارهگیری از سمت خود به عنوان رئیس موساد، در اقدامی بیسابقه، گروهی از خبرنگاران را به مدت 3 ساعت به یک نشست خبری غیرعلنی در یکی از بخشهای مخفی موساد دعوت کرد. او به آنها گفت نیازی نیست در مورد استفاده از نیروی نظامی در آن مقطع گفت و گو شود چرا که ایران حداقل پنج سال با ساخت یک بمب اتم فاصله دارد؛ همانطور که به مدت دو دهه همواره این فاصله را داشته است، و اسرائیل نیز توانایی جلوگیری از برنامه نظامی ایران را نداشت. علاوه بر آن هرگونه حمله به ایران، عواقب فاجعهباری برای اسرائیل خواهد داشت.
ژوئن 2011، داگان برای نخستین بار به طور علنی از رویکرد خصمانه نتانیاهو علیه ایران انتقاد کرد. داگان گفت زمانی که رئیس سازمان موساد بوده، به همراه یووال دیسکینرئیس سرویس امنیت داخلی و گابی اشکنازی رئیس ستاد مشترک نیروهای دفاعی اسرائیل «میتوانستند هرگونه ماجراجویی خطرناک را دفع کنند.» اما هماکنون ترس من این است که هیچ کسی نیست تا جلوی نتانیاهو و باراک را بگیرد.
او از توضیح بیشتر خودداری کرد. اما در نوامبر 2012، حادثهای که باعث شد تا داگان، دیدگاه نتانیاهو را به چالش بکشد، آشکار گردید. برنامه «حقیقت»شبکه دو تلویزیون اسرائیل مستندی را پخش کرد که در آن ماجرایی از سال 2010 بازسازی شده بود. ماجرا از این قرار بود که نتانیاهو به اشکنازی دستور داده بود نیروهای دفاعی اسرائیل را در بالاترین سطح آمادگی برای جنگ قرار دهد، یعنی وضعیتی که تنها در مورد یک حمله قریبالوقوع مورد استفاده قرار میگیرد. این ماجرا از زبان «منابعی نزدیک» به داگان و اشکنازی بازگو شده بود، حال آنکه به نظر میرسد خود این دو مقام عالی امنیتی آن را مطرح کرده باشند. بر اساس ادعای این برنامه، پس از مخالفت داگان و اشکنازی با دستور نتانیاهو، وی از موضع خود عقبنشینی کرد. داگان این اقدام را «غیرقانونی» خوانده بود چرا که هرگونه حرکتی برای آغاز جنگ نیاز به تأیید کابینه داشت.
جزئیات این نقشه که در مستند پخش شده آشکار گردید، به روشنی نشان میداد این اقدام، تلاشی دیگر از سوی نتانیاهو و ایهود باراک برای قانع کردن کشورهای دنیا در مورد آمادگی اسرائیل برای جنگ و در نتیجه اثرگذاری بر آمریکا و دیگر قدرتها برای ترجیح تحریم بر دیپلماسی میباشد.
هیچ کدام از منابع به این موضوع اشاره نکردند که در دیدارهای صورت گرفته در کابینه امنیتی نتانیاهو، دلیلی برای آغاز جنگ مورد بحث قرار گرفته باشد. برعکس، بنا به روایت آنها، پس از پایان یافتن دیدار، و در حالی که داگان و اشکنازی جلسه را ترک میکردند، نتانیاهو به فرمانده ستاد مشترک نیروهای دفاعی اسرائیل دستور داد ارتش را در بالاترین سطح آمادگی برای جنگ قرار دهد. هرچند سانسورهای نظامی اجازه نداد آن برنامه فاش کند که ماجرا در چه تاریخی رخ داده است، اما شواهد مبنی بر این است که ماجرا 17 می 2010 اتفاق افتاده، یعنی روزی که رجب طیب اردوغان[ نخست وزیر ترکیه و لوییز ایناسیو لولا داسیلوا رئیس جمهور برزیل با ایران بر سر یک قرارداد تبادل سوخت به توافق رسیدند یعنی دقیقاً همان چیزی که دولت اوباما هشت ماه پیش از آن پیشنهاد داده بود.نتانیاهو همان روز با «کابینه امنیتی» خود – که به عنوان «کابینه مرکزی» هم شناخته میشود – جلسه گذاشت تا در این مورد بحث کند که چگونه به آن توافق واکنش نشان دهد؛ اتفاقی که اسرائیل را در شگفتی فروبرده بود. هیچ پاسخ رسمی از سوی نتانیاهو یا وزارت خارجه اسرائیل منتشر نشد، اما برخی منابع به صورت محرمانه به روزنامه «جروزالم پست»گفتند که این توافق یک مانور از سوی ایران بود تا مانع تصویب تحریمهای جدید توسط شورای امنیت شود و احتمالاً نیز موفق خواهد شد.
به محض اینکه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، تحریمهایی را علیه بخش نفتی و بانک مرکزی ایران اعمال کردند، استراتژی نتانیاهو-باراک به این شکل تغییر کرد که اوباما را وادار کنند یک اولتیماتوم علیه ایران درباره برنامه هستهایاش صادر کند.
اشاره بعدی داگان به «ماجراجویی خطرناک» از سوی نتانیاهو علیه ایران ظاهراً به این موضوع اشاره داشت که او تصور میکرد نتانیاهو واقعاً قصد حمله داشت. اما خطر به کار بردن یک هشدار وضعیت جنگی برای تحریک آمریکا و سایر کشورها میتوانست به خودی خود کافی باشد تا این نتیجهگیری داگان را که نتانیاهو شخصی خطرناک و بیمسئولیت است، توجیه کند. داگان پیشتر از نتانیاهو به دلیل برکنار کردن او از ریاست موساد در سال 2011 عصبانی بود، چرا که ترور یک مقام ارشد حماس در ژانویه 2010 در دبی، یک آشفتگی دیپلماتیک بزرگ برای اسرائیل به وجود آورده بود. داگان این دلیل را داشت تا مدعی شود نتانیاهو برای رهبری اسرائیل شخصی نامناسب و حتی خطرناک است.
با این حال، به محض اینکه ایالات متحده و اتحادیه اروپایی، تحریمهایی را علیه بخش نفتی و بانک مرکزی ایران اعمال کردند، استراتژی نتانیاهو-باراک به این شکل تغییر کرد که اوباما را وادار کنند یک اولتیماتوم علیه ایران درباره برنامه هستهایاش صادر کند. همزمان با آماده شدن نتانیاهو برای دیدار با اوباما در مارس 2012، یک «مقام بلندپایه اسرائیلی» به هاآرتص گفت نتانیاهو درخواست خواهد کرد اوباما به صورت علنی اعلام کند اگر ایران از خطوط قرمز اسرائیل عبور نماید، آمریکا به ایران حمله نظامی خواهد کرد. به گفته این مقام اسرائیلی، نتانیاهو ممکن است مقامات آمریکا را در صورتی که اظهاراتی مبنی بر مخالفت با حمله به ایران مطرح کنند، به دخالت در امور اسرائیل متهم نماید.
رهبران اسرائیل نخستین مجموعه از اقدامات هماهنگ خود را برای افزایش تنشها از آغاز سال 2010 به انجام رساندند. اواخر اکتبر و اوایل نوامبر 2011، آنها برای تعدادی از روزنامههای اسرائیلی فاش کردند نتانیاهو در تلاش است تا کابینه خود را برای حمله به ایران قانع کند. این اخبار آنچنان در خدمت منافع سیاسی دولت نتانیاهو بود که برخی تحلیلگران اسرائیلی هشدار دادند این خبرها میتواند نوعی ضد اطلاعات یا اخبار دروغین برای حمایت از دور جدید تحریمها باشد.
نتانیاهو مدتها بود به دنبال «تحریمهای فلجکننده» بود تا کشورهای اروپایی و آسیایی واردکننده نفت ایران را وادار کند به شکل قابل توجهی خرید نفت خود از این کشور را کاهش دهند و اقتصاد آن را به شدیدترین شکل ممکن تضعیف نمایند. او حالا دیگر مصمم بود این نقشه را عملی کند.
در طول اولین هفتههای نخستوزیری نتانیاهو، دولت اوباما به طور پنهان لئون پانهتا[1] رئیس سیا، را به اسرائیل فرستاد تا از نتانیاهو و باراک تعهد بگیرد که بدون مشورت با واشنگتن به ایران حمله نکنند و ظاهراً چنین تضمینهایی را نیز گرفته بود، هرچند اظهارات نتانیاهو خلاف این را نشان میداد؛[2] و چراغ سبز اوباما برای حمله سایبری علیه ایران، امتناع از ورود به گفتگوهای دیپلماتیک گسترده با ایران، و تغییر موضع سریع او برای سازماندهی یک ائتلاف بینالمللی برای اعمال تحریم علیه ایران، باعث شد سیاست آمریکا در قبال ایران با سیاست نتانیاهو مطابقت اساسی پیدا کند.
نتانیاهو و باراک در لبه پرتگاه
مئیر داگان رئیس سابق موساد، چهره صلحطلبی نبود. او در طول سالهایی که به عنوان مسئول سازمان جاسوسی خارجی اسرائیل فعالیت میکرد، در دستگاه نظامی و اطلاعاتی اسرائیل به عنوان فردی افراطی و رادیکال نسبت به فلسطین و ایران شناخته شده بود. داگان عملیات ترور دانشمندان و مهندسان هستهای ایران را ظاهراً به این دلیل طراحی و اجرا کرده بود که به زعم او آنها در برنامه سلاحهای اتمی نقش داشتند، حال آنکه هدف اصلی، ترساندن سایر دانشمندان هستهای ایران بود.
داگان رئیس سازمان موساد گفت: به همراه یووال دیسکین رئیس سرویس امنیت داخلی و اشکنازی رئیس ستاد نیروهای دفاعی اسرائیل «میتوانستند هرگونه ماجراجویی خطرناک را دفع کنند.» اما هماکنون ترس من این است که هیچ کسی نیست تا جلوی نتانیاهو و باراک را بگیرد.
ژانویه 2011 داگان چند روز پیش از کنارهگیری از سمت خود به عنوان رئیس موساد، در اقدامی بیسابقه، گروهی از خبرنگاران را به مدت 3 ساعت به یک نشست خبری غیرعلنی در یکی از بخشهای مخفی موساد دعوت کرد. او به آنها گفت نیازی نیست در مورد استفاده از نیروی نظامی در آن مقطع گفت و گو شود چرا که ایران حداقل پنج سال با ساخت یک بمب اتم فاصله دارد؛ همانطور که به مدت دو دهه همواره این فاصله را داشته است، و اسرائیل نیز توانایی جلوگیری از برنامه نظامی ایران را نداشت. علاوه بر آن هرگونه حمله به ایران، عواقب فاجعهباری برای اسرائیل خواهد داشت.
ژوئن 2011، داگان برای نخستین بار به طور علنی از رویکرد خصمانه نتانیاهو علیه ایران انتقاد کرد. داگان گفت زمانی که رئیس سازمان موساد بوده، به همراه یووال دیسکینرئیس سرویس امنیت داخلی و گابی اشکنازی رئیس ستاد مشترک نیروهای دفاعی اسرائیل «میتوانستند هرگونه ماجراجویی خطرناک را دفع کنند.» اما هماکنون ترس من این است که هیچ کسی نیست تا جلوی نتانیاهو و باراک را بگیرد.
او از توضیح بیشتر خودداری کرد. اما در نوامبر 2012، حادثهای که باعث شد تا داگان، دیدگاه نتانیاهو را به چالش بکشد، آشکار گردید. برنامه «حقیقت»شبکه دو تلویزیون اسرائیل مستندی را پخش کرد که در آن ماجرایی از سال 2010 بازسازی شده بود. ماجرا از این قرار بود که نتانیاهو به اشکنازی دستور داده بود نیروهای دفاعی اسرائیل را در بالاترین سطح آمادگی برای جنگ قرار دهد، یعنی وضعیتی که تنها در مورد یک حمله قریبالوقوع مورد استفاده قرار میگیرد. این ماجرا از زبان «منابعی نزدیک» به داگان و اشکنازی بازگو شده بود، حال آنکه به نظر میرسد خود این دو مقام عالی امنیتی آن را مطرح کرده باشند. بر اساس ادعای این برنامه، پس از مخالفت داگان و اشکنازی با دستور نتانیاهو، وی از موضع خود عقبنشینی کرد. داگان این اقدام را «غیرقانونی» خوانده بود چرا که هرگونه حرکتی برای آغاز جنگ نیاز به تأیید کابینه داشت.
جزئیات این نقشه که در مستند پخش شده آشکار گردید، به روشنی نشان میداد این اقدام، تلاشی دیگر از سوی نتانیاهو و ایهود باراک برای قانع کردن کشورهای دنیا در مورد آمادگی اسرائیل برای جنگ و در نتیجه اثرگذاری بر آمریکا و دیگر قدرتها برای ترجیح تحریم بر دیپلماسی میباشد.
هیچ کدام از منابع به این موضوع اشاره نکردند که در دیدارهای صورت گرفته در کابینه امنیتی نتانیاهو، دلیلی برای آغاز جنگ مورد بحث قرار گرفته باشد. برعکس، بنا به روایت آنها، پس از پایان یافتن دیدار، و در حالی که داگان و اشکنازی جلسه را ترک میکردند، نتانیاهو به فرمانده ستاد مشترک نیروهای دفاعی اسرائیل دستور داد ارتش را در بالاترین سطح آمادگی برای جنگ قرار دهد. هرچند سانسورهای نظامی اجازه نداد آن برنامه فاش کند که ماجرا در چه تاریخی رخ داده است، اما شواهد مبنی بر این است که ماجرا 17 می 2010 اتفاق افتاده، یعنی روزی که رجب طیب اردوغان[ نخست وزیر ترکیه و لوییز ایناسیو لولا داسیلوا رئیس جمهور برزیل با ایران بر سر یک قرارداد تبادل سوخت به توافق رسیدند یعنی دقیقاً همان چیزی که دولت اوباما هشت ماه پیش از آن پیشنهاد داده بود.نتانیاهو همان روز با «کابینه امنیتی» خود – که به عنوان «کابینه مرکزی» هم شناخته میشود – جلسه گذاشت تا در این مورد بحث کند که چگونه به آن توافق واکنش نشان دهد؛ اتفاقی که اسرائیل را در شگفتی فروبرده بود. هیچ پاسخ رسمی از سوی نتانیاهو یا وزارت خارجه اسرائیل منتشر نشد، اما برخی منابع به صورت محرمانه به روزنامه «جروزالم پست»گفتند که این توافق یک مانور از سوی ایران بود تا مانع تصویب تحریمهای جدید توسط شورای امنیت شود و احتمالاً نیز موفق خواهد شد.
به محض اینکه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، تحریمهایی را علیه بخش نفتی و بانک مرکزی ایران اعمال کردند، استراتژی نتانیاهو-باراک به این شکل تغییر کرد که اوباما را وادار کنند یک اولتیماتوم علیه ایران درباره برنامه هستهایاش صادر کند.
اشاره بعدی داگان به «ماجراجویی خطرناک» از سوی نتانیاهو علیه ایران ظاهراً به این موضوع اشاره داشت که او تصور میکرد نتانیاهو واقعاً قصد حمله داشت. اما خطر به کار بردن یک هشدار وضعیت جنگی برای تحریک آمریکا و سایر کشورها میتوانست به خودی خود کافی باشد تا این نتیجهگیری داگان را که نتانیاهو شخصی خطرناک و بیمسئولیت است، توجیه کند. داگان پیشتر از نتانیاهو به دلیل برکنار کردن او از ریاست موساد در سال 2011 عصبانی بود، چرا که ترور یک مقام ارشد حماس در ژانویه 2010 در دبی، یک آشفتگی دیپلماتیک بزرگ برای اسرائیل به وجود آورده بود. داگان این دلیل را داشت تا مدعی شود نتانیاهو برای رهبری اسرائیل شخصی نامناسب و حتی خطرناک است.
با این حال، به محض اینکه ایالات متحده و اتحادیه اروپایی، تحریمهایی را علیه بخش نفتی و بانک مرکزی ایران اعمال کردند، استراتژی نتانیاهو-باراک به این شکل تغییر کرد که اوباما را وادار کنند یک اولتیماتوم علیه ایران درباره برنامه هستهایاش صادر کند. همزمان با آماده شدن نتانیاهو برای دیدار با اوباما در مارس 2012، یک «مقام بلندپایه اسرائیلی» به هاآرتص گفت نتانیاهو درخواست خواهد کرد اوباما به صورت علنی اعلام کند اگر ایران از خطوط قرمز اسرائیل عبور نماید، آمریکا به ایران حمله نظامی خواهد کرد. به گفته این مقام اسرائیلی، نتانیاهو ممکن است مقامات آمریکا را در صورتی که اظهاراتی مبنی بر مخالفت با حمله به ایران مطرح کنند، به دخالت در امور اسرائیل متهم نماید.
رهبران اسرائیل نخستین مجموعه از اقدامات هماهنگ خود را برای افزایش تنشها از آغاز سال 2010 به انجام رساندند. اواخر اکتبر و اوایل نوامبر 2011، آنها برای تعدادی از روزنامههای اسرائیلی فاش کردند نتانیاهو در تلاش است تا کابینه خود را برای حمله به ایران قانع کند. این اخبار آنچنان در خدمت منافع سیاسی دولت نتانیاهو بود که برخی تحلیلگران اسرائیلی هشدار دادند این خبرها میتواند نوعی ضد اطلاعات یا اخبار دروغین برای حمایت از دور جدید تحریمها باشد.
نتانیاهو مدتها بود به دنبال «تحریمهای فلجکننده» بود تا کشورهای اروپایی و آسیایی واردکننده نفت ایران را وادار کند به شکل قابل توجهی خرید نفت خود از این کشور را کاهش دهند و اقتصاد آن را به شدیدترین شکل ممکن تضعیف نمایند. او حالا دیگر مصمم بود این نقشه را عملی کند.