صراط: منوچهر محمدی در اولین جلسه از سلسله نشستهای بررسی انقلاب اسلامی که با حضور دانشجویان دانشکده رسانه خبرگزاری فارس و اعضاء باشگاه خبری توانا برگزار شد، به ارائه تعریف انقلاب پرداخت و گفت: انقلاب به معنای تغییر و دگرگونی است و انقلاب اسلامی سال 57 ایران نیز انقلابی سیاسی و اجتماعی بود.
وی با بیان اینکه هر نوع دگرگونی سیاسی - اجتماعی انقلاب محسوب نمیشود، افزود: برخی از دگرگونیها ممکن است شورش، رفرم یا اصلاح باشند در حالیکه به همه اینها انقلاب گفته نمیشود.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: به عنوان مثال قیام گاندی در هند نهضت استقلال طلبانه بود نه انقلاب و این نهضت حرکت مردمی علیه حاکمیت بیگانه است که تحول فرهنگی هم به همراه نداشت.
استاد دانشگاه تهران در ادامه به رفرم یا اصلاح اشاره کرد و اظهار داشت: رفرم یک حرکت تدریجی و قانونی به منظور اصلاح شیوه حکومت تحت فشار است و لذا آنچه انقلاب مشروطه خوانده میشود نیز رفرم به شمار میرود.
محمدی درباره مفهوم شورش نیز گفت: شورش حرکت مردمی در جهت سقوط نظام حاکم است و شورشکنندگان برنامهای برای جایگزینی ندارند به عنوان مثال در شورش مردم در مصر علیه حاکمیت مردم شعار مرگ بر حسنی مبارک را سردادند اما زنده باد برکسی را نداشتند.
وی افزود: شورش حرکتی ناقص و خیزش علیه نظام حاکم بدون برنامه و رهبری است و معمولا به کودتا، رفرم یا انقلاب تبدیل میشود به طوریکه در فیلیپین شورش علیه مارکوس به رفرم و در سودان به کودتا و در ایران به انقلاب تبدیل شد.
این کارشناس مسائل سیاسی بیان داشت: کودتا حرکتی غیرقانونی و توطئهآمیز علیه حاکمیت از درون حاکمیت است و مردم هیچ نقشی در کودتا ندارند و معمولا نظامیها اقدام به کودتا میکنند.
محمدی با اشاره به کودتا علیه قذاقی در لیبی تصریح کرد: گاهی اینگونه کودتاها به عنوان انقلاب مطرح میشوند در حالی که اینها انقلاب نیست و انقلاب تقدس دارد.
وی در ادامه اظهار داشت: انقلاب کاملترین و نادرترین نوع دگرگونی سیاسی، اجتماعی است و حرکت بنیادی و مردمی در جهت تغییر ساختارها، روشها و رهبری توام با خشونت داخلی است.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه انقلابهای موفق در تاریح مدون بشریت از 6 تا تجاوز نمیکند، گفت: انقلاب 1789 فرانسه، انقلاب 1917 روسیه، انقلاب 1949 چین، انقلاب 1959 کوبا و انقلاب اسلامی ایران و نیکاراگوئه در سال 1979 از جمله موفقترین انقلابها در تاریخ بشریت بودهاند.
وی با تأکید بر اینکه انقلاب همانند انسان از سه عنصر جسم، روح و مغز تشکیل شده است، بیان داشت: انقلاب در سطح ملی و جهانی اثر میگذارد مثل انقلاب فرانسه و چین که اولی کل جهان غرب و روسیه و دومی کل جهان شرق را متحول کرد.
انقلاب اسلامی کل جهان اسلام را متحول کرد
محمدی در ادامه با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران کل جهان اسلام را متحول کرد، تصریح کرد: لازمه توفیق هر انقلابی داشتن سه مؤلفه مشارکت مردمی، مکتب انقلاب (ایدئولوژی) و رهبری است.
وی با بیان اینکه انقلاب از تضاد دو قدرت سیاسی و اجتماعی به وجود میآید، گفت: قدرت سیاسی ابزار مادی قدرت و قدرت اجتماعی ابزار معنوی قدرت را در اختیار دارد.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: ابزار مادی قدرت نیروهای مسلح، نظامی، اقتصادی، ساختاری حقوقی و سیاسی و حمایت خارجی است و ابزار اجتماعی قدرت از پیوند رهبری و مشارکت مردمی و برخورداری از یک مکتب انقلاب تشکیل شده است و مثل سه عنصر وجودی انسان (جسم، روح و مغز) به هم پیوستهاند.
محمدی اظهار داشت: تعارض میان دو قدرت سیاسی و اجتماعی در دو صورت موجب پیروزی انقلاب میشود در حالت اول این طور است که قدرت سیاسی ضعیف شود به طوریکه به راحتی قدرت اجتماعی بر موج سوار شود و پیروز شود که انقلاب فرانسه و روسیه و چین از این نوع بودند.
پیروزی انقلاب اسلامی بر اثر غلبه قدرت اجتماعی بر سیاسی بود
وی افزود: نوع دوم انقلاب مانند انقلاب اسلامی ایران به این صورت است که قدرت اجتماعی آنقدر قوی شود که به راحتی بر قدرت سیاسی غلبه کند.
این کارشناس مسائل سیاسی بیان داشت: قبل از انقلاب قدرت سیاسی ایران همه ویژگیها، حمایتها و عوامل قدرت را به طور کامل در اختیار داشت، به طوریکه خزانه با افزایش قیمت نفت پر از پول بود و ایران نه تنها به جایی بدهکار نبود بلکه با وام دادن به کشورهای دیگر از جمله کشورهای اروپایی از آنها طلبکار هم بود.
محمدی تصریح کرد: ایران قبل از انقلاب قدرت سیاسی قدرتمندی داشت و از لحاظ مالی هیچگونه مشکلی نداشت ولی در فرانسه، روسیه و چین خزانه مملکت قبل از انقلاب خالی بود و با وضعیت ایران قبل از انقلاب برابری نمیکرد.
کارشناس مسائل سیاسی به بیان وضعیت نظامی ایران قبل از انقلاب پرداخت و تصریح کرد: ارتش ایران قبل از انقلاب با 50 هزار نیرو یک ارتش کاملا قوی و مجهز به آخرین سلاحهای ساخته شده در جهان بود که حتی خود آمریکا هم فاقد آن سلاحها بود و از آنجا که قرار بود ایران ژاندارم منطقه باشد به همین دلیل بسیار به شاه وفادار بود، حتی با وجود تضادهایی که بین شوروی و آمریکا وجود داشت ایران از حمایت هر دو بلوک بهره میبرد.
استاد دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه برای شناسایی انقلاب اسلامی باید قدرت سیاسی را شناخت، گفت: قدرت سیاسی ایران بر پایه دیکتاتوری از 4 هزار سال پیش شکل گرفته بود و اگر در طی این سالها سلسلهای شکل گرفته بود بر اثر جنگ و خونریزی بوده و مردم هیچ نقشی در تشکیل آن سلسلهها نداشتهاند.
محمدی افزود: در دوران قاجار تا حدودی استقلال نسبی وجود داشت ولی در دوران پهلوی هیچگونه استقلالی نبود و قدرتهای خارجی در ابتدا رضاخان میرپنج بیسواد را در کودتای 1299 و پس از آن در سال 1320 هم محمدرضا شاه را بر سر کار آوردند و در کودتای 1332 هجری شمسی به آن قدرت بخشیدند.
وی تصریح کرد: محمدرضا شاه هر روز با سفرای انگلیس و آمریکا دیدار داشت و آنها برای وی دستورالعمل صادر میکردند به طوریکه نام نمایندگان مجلس از سفارت انگلیس و آمریکا دیکته میشد و دیکتاتوری مطلقه بود.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار داشت: رضا شاه هر کاری انجام میداد در جهت منافع قدرتهای سلطهگر بود و فساد و فحشا در آن دوران در اوج بود.
وزرا قبل از انقلاب به ازای پستشان ماهانه مبلغی به شاه پرداخت میکردند
محمدی با بیان اینکه مشاغل در آن زمان دارای قیمت بود، گفت: وزرا به ازای تصدی پستشان در دولت باید به صورت ماهانه به شاه مبلغی پرداخت میکردند و این مبالغ از راههای نامشروع توسط زیردستان تهیه میشد.
وی افزود: به علت قدرت سیاسی و حمایتهای بینالمللی و وجود 80 هزار مشاور خارجی در دستگاههای دولتی رژیم پهلوی و وجود ساواک بسیار مخوف که هر صدایی علیه حکومت را به سرعت خفه میکرد به هیچ عنوان رژیم شاه و آمریکا پیشبینی انقلاب اسلامی را در ایران نمیکردند.
استاد دانشگاه تهران بیان داشت: 6 ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سازمانهای C.I.A (سیا) و D.I.A (سازمان اطلاعاتی ارتش) مشترکا گزارشی به آمریکا مبنی بر اینکه تا 10 سال آینده رژیم پهلوی تضمین است ارائه و در آن اعلام کردند که نه تنها هیچ اتفاقی نمیافتد بلکه ایران شرایط پیش از انقلاب را هم ندارد.
وی با بیان اینکه عامل سقوط رژیم پهلوی قدرت اجتماعی بود، اظهار داشت: برای ما هم در آن دوران برخورداری از چنین قدرت اجتماعی که با دست خالی و بدون اسلحه به سمت پیروزی پیش رود باورکردنی نبود.
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه امام خمینی (ره) از 15 سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برنامهریزی خود برای پیروزی انقلاب را آغاز کرده بود، تصریح کرد: زندگی سیاسی امام به چهار مرحله قابل تقسیم است که یکی دوره ظهور ایشان به عنوان رهبر انقلاب بود زیرا بعد از فوت آیتالله بروجردی و آیتالله کاشانی شاه تصور میکرد که دیگر فرد قدرتمندی در عالم مذهب وجود ندارد.
محمدی افزود: قبل از انقلاب مراجع به طور مستقیم به شاه انتقاد نمیکردند و معمولا نخست وزیر و دولت را خطاب قرار میدادند اما ویژگی حضرت امام خمینی (ره) مورد انتقاد قرار دادن شاه و حمله مستقیم به شخص شاه بود.
وی به انتقاد امام خمینی (ره) به آمریکا و اسرائیل به عنوان دومین مرحله از زندگی سیاسی امام اشاره کرد و اظهار داشت: از آنجا که آمریکاییها در ملی شدن صنعت نفت در ابتدا دخیل بودند و بعد منجر به شکلگیری کودتای 28 مرداد شدند به همین دلیل رهبران سیاسی جهان سوم معتقد بودند که بدون پیوستگی به یک قدرت بیرونی نمیشود کاری را پیش برد.
این کارشناس مسائل سیاسی بیان داشت: مرحله سوم از زندگی سیاسی امام خمینی (ره) مرجعیت سیاسی و مذهبی ایشان بود زیرا در دورانهای قبل معمولا مراجع مذهبی وارد سیاست نمیشدند و حتی حوزه علمیه قم دخالتی در امور سیاسی نداشت و حضرت امام خمینی (ره) نه تنها مرجعیت سیاسی و مذهبی را به هم پیوند داد بلکه قم را هم سیاسی کرد.
وی با اشاره به دوران تبعید 13 ساله امام در ترکیه و نجف اشرف گفت: چهارمین دوره سیاسی زندگی امام ظهور ایشان به عنوان ایدئولوگ و تئوریسین انقلاب بود و با کتب تحریرالوسیله و حکومت اسلامی یک نوآوری عجیبی ایجاد کرد زیرا قبل از انقلاب این ذهنیت در میان مردم ایران وجود داشت که نجات از دست ظالمین فقط با ظهور امام زمان عملی میشود.
محمدی در پایان اظهار داشت: قبل از انقلاب مردم معتقد بودند که امام زمان (عج) تنها در صورتی ظهور خواهند کرد که ظلم افزایش یابد بنابراین مکتبی در قبل از انقلاب با پیروان زیادی به عنوان حجتیه وجود داشت که به ترویج ظلم با این بهانه که باید به ظهور امام زمان کمک کرد می پرداخت و از پیروان زیادی هم برخوردار بود ضمن اینکه مورد انتقاد رژیم شاه هم نبودند.
وی با بیان اینکه هر نوع دگرگونی سیاسی - اجتماعی انقلاب محسوب نمیشود، افزود: برخی از دگرگونیها ممکن است شورش، رفرم یا اصلاح باشند در حالیکه به همه اینها انقلاب گفته نمیشود.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: به عنوان مثال قیام گاندی در هند نهضت استقلال طلبانه بود نه انقلاب و این نهضت حرکت مردمی علیه حاکمیت بیگانه است که تحول فرهنگی هم به همراه نداشت.
استاد دانشگاه تهران در ادامه به رفرم یا اصلاح اشاره کرد و اظهار داشت: رفرم یک حرکت تدریجی و قانونی به منظور اصلاح شیوه حکومت تحت فشار است و لذا آنچه انقلاب مشروطه خوانده میشود نیز رفرم به شمار میرود.
محمدی درباره مفهوم شورش نیز گفت: شورش حرکت مردمی در جهت سقوط نظام حاکم است و شورشکنندگان برنامهای برای جایگزینی ندارند به عنوان مثال در شورش مردم در مصر علیه حاکمیت مردم شعار مرگ بر حسنی مبارک را سردادند اما زنده باد برکسی را نداشتند.
وی افزود: شورش حرکتی ناقص و خیزش علیه نظام حاکم بدون برنامه و رهبری است و معمولا به کودتا، رفرم یا انقلاب تبدیل میشود به طوریکه در فیلیپین شورش علیه مارکوس به رفرم و در سودان به کودتا و در ایران به انقلاب تبدیل شد.
این کارشناس مسائل سیاسی بیان داشت: کودتا حرکتی غیرقانونی و توطئهآمیز علیه حاکمیت از درون حاکمیت است و مردم هیچ نقشی در کودتا ندارند و معمولا نظامیها اقدام به کودتا میکنند.
محمدی با اشاره به کودتا علیه قذاقی در لیبی تصریح کرد: گاهی اینگونه کودتاها به عنوان انقلاب مطرح میشوند در حالی که اینها انقلاب نیست و انقلاب تقدس دارد.
وی در ادامه اظهار داشت: انقلاب کاملترین و نادرترین نوع دگرگونی سیاسی، اجتماعی است و حرکت بنیادی و مردمی در جهت تغییر ساختارها، روشها و رهبری توام با خشونت داخلی است.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه انقلابهای موفق در تاریح مدون بشریت از 6 تا تجاوز نمیکند، گفت: انقلاب 1789 فرانسه، انقلاب 1917 روسیه، انقلاب 1949 چین، انقلاب 1959 کوبا و انقلاب اسلامی ایران و نیکاراگوئه در سال 1979 از جمله موفقترین انقلابها در تاریخ بشریت بودهاند.
وی با تأکید بر اینکه انقلاب همانند انسان از سه عنصر جسم، روح و مغز تشکیل شده است، بیان داشت: انقلاب در سطح ملی و جهانی اثر میگذارد مثل انقلاب فرانسه و چین که اولی کل جهان غرب و روسیه و دومی کل جهان شرق را متحول کرد.
انقلاب اسلامی کل جهان اسلام را متحول کرد
محمدی در ادامه با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران کل جهان اسلام را متحول کرد، تصریح کرد: لازمه توفیق هر انقلابی داشتن سه مؤلفه مشارکت مردمی، مکتب انقلاب (ایدئولوژی) و رهبری است.
وی با بیان اینکه انقلاب از تضاد دو قدرت سیاسی و اجتماعی به وجود میآید، گفت: قدرت سیاسی ابزار مادی قدرت و قدرت اجتماعی ابزار معنوی قدرت را در اختیار دارد.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: ابزار مادی قدرت نیروهای مسلح، نظامی، اقتصادی، ساختاری حقوقی و سیاسی و حمایت خارجی است و ابزار اجتماعی قدرت از پیوند رهبری و مشارکت مردمی و برخورداری از یک مکتب انقلاب تشکیل شده است و مثل سه عنصر وجودی انسان (جسم، روح و مغز) به هم پیوستهاند.
محمدی اظهار داشت: تعارض میان دو قدرت سیاسی و اجتماعی در دو صورت موجب پیروزی انقلاب میشود در حالت اول این طور است که قدرت سیاسی ضعیف شود به طوریکه به راحتی قدرت اجتماعی بر موج سوار شود و پیروز شود که انقلاب فرانسه و روسیه و چین از این نوع بودند.
پیروزی انقلاب اسلامی بر اثر غلبه قدرت اجتماعی بر سیاسی بود
وی افزود: نوع دوم انقلاب مانند انقلاب اسلامی ایران به این صورت است که قدرت اجتماعی آنقدر قوی شود که به راحتی بر قدرت سیاسی غلبه کند.
این کارشناس مسائل سیاسی بیان داشت: قبل از انقلاب قدرت سیاسی ایران همه ویژگیها، حمایتها و عوامل قدرت را به طور کامل در اختیار داشت، به طوریکه خزانه با افزایش قیمت نفت پر از پول بود و ایران نه تنها به جایی بدهکار نبود بلکه با وام دادن به کشورهای دیگر از جمله کشورهای اروپایی از آنها طلبکار هم بود.
محمدی تصریح کرد: ایران قبل از انقلاب قدرت سیاسی قدرتمندی داشت و از لحاظ مالی هیچگونه مشکلی نداشت ولی در فرانسه، روسیه و چین خزانه مملکت قبل از انقلاب خالی بود و با وضعیت ایران قبل از انقلاب برابری نمیکرد.
کارشناس مسائل سیاسی به بیان وضعیت نظامی ایران قبل از انقلاب پرداخت و تصریح کرد: ارتش ایران قبل از انقلاب با 50 هزار نیرو یک ارتش کاملا قوی و مجهز به آخرین سلاحهای ساخته شده در جهان بود که حتی خود آمریکا هم فاقد آن سلاحها بود و از آنجا که قرار بود ایران ژاندارم منطقه باشد به همین دلیل بسیار به شاه وفادار بود، حتی با وجود تضادهایی که بین شوروی و آمریکا وجود داشت ایران از حمایت هر دو بلوک بهره میبرد.
استاد دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه برای شناسایی انقلاب اسلامی باید قدرت سیاسی را شناخت، گفت: قدرت سیاسی ایران بر پایه دیکتاتوری از 4 هزار سال پیش شکل گرفته بود و اگر در طی این سالها سلسلهای شکل گرفته بود بر اثر جنگ و خونریزی بوده و مردم هیچ نقشی در تشکیل آن سلسلهها نداشتهاند.
محمدی افزود: در دوران قاجار تا حدودی استقلال نسبی وجود داشت ولی در دوران پهلوی هیچگونه استقلالی نبود و قدرتهای خارجی در ابتدا رضاخان میرپنج بیسواد را در کودتای 1299 و پس از آن در سال 1320 هم محمدرضا شاه را بر سر کار آوردند و در کودتای 1332 هجری شمسی به آن قدرت بخشیدند.
وی تصریح کرد: محمدرضا شاه هر روز با سفرای انگلیس و آمریکا دیدار داشت و آنها برای وی دستورالعمل صادر میکردند به طوریکه نام نمایندگان مجلس از سفارت انگلیس و آمریکا دیکته میشد و دیکتاتوری مطلقه بود.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار داشت: رضا شاه هر کاری انجام میداد در جهت منافع قدرتهای سلطهگر بود و فساد و فحشا در آن دوران در اوج بود.
وزرا قبل از انقلاب به ازای پستشان ماهانه مبلغی به شاه پرداخت میکردند
محمدی با بیان اینکه مشاغل در آن زمان دارای قیمت بود، گفت: وزرا به ازای تصدی پستشان در دولت باید به صورت ماهانه به شاه مبلغی پرداخت میکردند و این مبالغ از راههای نامشروع توسط زیردستان تهیه میشد.
وی افزود: به علت قدرت سیاسی و حمایتهای بینالمللی و وجود 80 هزار مشاور خارجی در دستگاههای دولتی رژیم پهلوی و وجود ساواک بسیار مخوف که هر صدایی علیه حکومت را به سرعت خفه میکرد به هیچ عنوان رژیم شاه و آمریکا پیشبینی انقلاب اسلامی را در ایران نمیکردند.
استاد دانشگاه تهران بیان داشت: 6 ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سازمانهای C.I.A (سیا) و D.I.A (سازمان اطلاعاتی ارتش) مشترکا گزارشی به آمریکا مبنی بر اینکه تا 10 سال آینده رژیم پهلوی تضمین است ارائه و در آن اعلام کردند که نه تنها هیچ اتفاقی نمیافتد بلکه ایران شرایط پیش از انقلاب را هم ندارد.
وی با بیان اینکه عامل سقوط رژیم پهلوی قدرت اجتماعی بود، اظهار داشت: برای ما هم در آن دوران برخورداری از چنین قدرت اجتماعی که با دست خالی و بدون اسلحه به سمت پیروزی پیش رود باورکردنی نبود.
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه امام خمینی (ره) از 15 سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برنامهریزی خود برای پیروزی انقلاب را آغاز کرده بود، تصریح کرد: زندگی سیاسی امام به چهار مرحله قابل تقسیم است که یکی دوره ظهور ایشان به عنوان رهبر انقلاب بود زیرا بعد از فوت آیتالله بروجردی و آیتالله کاشانی شاه تصور میکرد که دیگر فرد قدرتمندی در عالم مذهب وجود ندارد.
محمدی افزود: قبل از انقلاب مراجع به طور مستقیم به شاه انتقاد نمیکردند و معمولا نخست وزیر و دولت را خطاب قرار میدادند اما ویژگی حضرت امام خمینی (ره) مورد انتقاد قرار دادن شاه و حمله مستقیم به شخص شاه بود.
وی به انتقاد امام خمینی (ره) به آمریکا و اسرائیل به عنوان دومین مرحله از زندگی سیاسی امام اشاره کرد و اظهار داشت: از آنجا که آمریکاییها در ملی شدن صنعت نفت در ابتدا دخیل بودند و بعد منجر به شکلگیری کودتای 28 مرداد شدند به همین دلیل رهبران سیاسی جهان سوم معتقد بودند که بدون پیوستگی به یک قدرت بیرونی نمیشود کاری را پیش برد.
این کارشناس مسائل سیاسی بیان داشت: مرحله سوم از زندگی سیاسی امام خمینی (ره) مرجعیت سیاسی و مذهبی ایشان بود زیرا در دورانهای قبل معمولا مراجع مذهبی وارد سیاست نمیشدند و حتی حوزه علمیه قم دخالتی در امور سیاسی نداشت و حضرت امام خمینی (ره) نه تنها مرجعیت سیاسی و مذهبی را به هم پیوند داد بلکه قم را هم سیاسی کرد.
وی با اشاره به دوران تبعید 13 ساله امام در ترکیه و نجف اشرف گفت: چهارمین دوره سیاسی زندگی امام ظهور ایشان به عنوان ایدئولوگ و تئوریسین انقلاب بود و با کتب تحریرالوسیله و حکومت اسلامی یک نوآوری عجیبی ایجاد کرد زیرا قبل از انقلاب این ذهنیت در میان مردم ایران وجود داشت که نجات از دست ظالمین فقط با ظهور امام زمان عملی میشود.
محمدی در پایان اظهار داشت: قبل از انقلاب مردم معتقد بودند که امام زمان (عج) تنها در صورتی ظهور خواهند کرد که ظلم افزایش یابد بنابراین مکتبی در قبل از انقلاب با پیروان زیادی به عنوان حجتیه وجود داشت که به ترویج ظلم با این بهانه که باید به ظهور امام زمان کمک کرد می پرداخت و از پیروان زیادی هم برخوردار بود ضمن اینکه مورد انتقاد رژیم شاه هم نبودند.